#اعترافات_تلویزیونی دیروز چنددختر نوجوان همچنان که انتظار میرفت بامحکومیت قاطع #افکار_عمومی مواجه شد.
اگر #صداوسیما به کسی غیراز #رهبر جوابگو بود، هرگز نمیتوانست این روش غیرقانونی و غیرانسانی را ادامه دهدکه چندشآور است، قاطبه ایرانیان را میرنجاند و موجب وهن نظام میشود
واکنش ها به پخش تلویزیونی اعترافات مائده هژبری
پخش “اعترافات تلویزیونی” دختری ۱۷ ساله واکنش کاربران شبکههای اجتماعی و برخی چهرههای رسانهای و سیاسی را برانگیخته است. پلیس به دنبال “شاخهای اینستاگرام” است، در حالی که کاربران از “مفسدان” و اسیدپاشان میپرسند.
خبر دستگیری و “ابراز پشیمانی” مائده هژبری در برنامهای که از سیمای جمهوری اسلامی پخش شد، در رسانههای غیر فارسیزبان هم بازتاب یافته است؛ داستان دختر ۱۷ سالهای که ویدیوهایی از رقص خود را در اینستاگرام منتشر میکرد.
آنگونه که برخی منابع داخلی نوشتهاند، غیر از مائده هژبری، در هفتههای اخیر دستکم سه نفر دیگر هم به اتهام مشابه دستگیر و در ادامه به قید وثیقه یا ضمانت آزاد شدهاند. پیش از این در چند صفحه اینستاگرامی که صاحبان آنها – از جمله شاداب، الناز قاسمی و مائده هژبری – به عنوان مربی رقص شناخته میشوند، نوشته شده بود: «این صفحه حسب دستور مقام محترم قضایی به علت انتشار محتوای مجرمانه مسدود گردید.»
چهار سال پیش (در سال ۲۰۱۴) نیز گروهی دختر و پسر جوان در ایران که با آهنگ “هپی” رقصیده و از این رقص یک کلیپ تهیه کرده بودند، بازداشت و در اقدامی مشابه در برنامهای تلویزیونی از اقدام خود “ابراز پشیمانی” کردند.
موضوع “اعتراف” یا “ابراز پشیمانی” خانم هژبری در برنامهای تلویزیونی از جمله نکاتی است که در شبکههای اجتماعی به شدت به آن انتقاد شده است. در اعترافات تلویزیونی که عمر آنها تقریبا به اندازه عمر خود جمهوری اسلامی است، از چهرههای مذهبی و سیاسی در سالهای نخستین پس از انقلاب تا شخصیتهای مطبوعاتی و فرهنگی و زندانیان سیاسی و در سالهای اخیر هم شهروندان عادی در برابر دوربین سیمای جمهوری اسلامی قرار گرفتهاند.
این اقدام صدا و سیما با وجود اینکه بارها انتقادات داخلی و خارجی را در پی داشته، همچنان ادامه دارد. “پخش اعترافات” در خارج از ایران جلوهای از نقض حقوق بشر خوانده میشود و حتی سبب تحریم رئیس صدا و سیمای جمهوری اسلامی شده است. پس از ناآرامیهای انتخاباتی سال ۱۳۸۸ نیز “پرستیوی”، شبکه خبری انگلیسیزبان صدا و سیما، به دلیل پخش “اعترافات تلویزیونی” دستگیرشدگان تحریم شد.
“رقصنده به جای مجرم”
بخش عمدهای از واکنشها به دستگیری خانم هژبری به مقایسه پرونده او با پروندههای خبرساز سالهای اخیر اختصاص دارد. برخی از این پروندهها با وجود تأکید همیشگی دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی جمهوری اسلامی به “اشراف اطلاعاتی” هنوز به نتیجه نرسیده است. پرونده اسیدپاشیهای زنجیرهای در اصفهان در زمستان ۲۰۱۴ از این دسته است.
در برخی پروندههای دیگر که روند دادرسی را پشت سر گذاشتهاند، نیز همچنان ابهامهایی وجود دارد. به عنوان نمونه در پرونده سعید مرتضوی، دادستان پیشین عمومی و انقلاب تهران که ریاست سازمان تأمین اجتماعی در دولت محمود احمدینژاد آخرین سمت او بود. همچنین در پرونده سعید طوسی، قاری قرآن نزدیک به بیت رهبر جمهوری اسلامی که به آزار جنسی متهم شده بود، پرسشهایی بیپاسخ مانده است.
به همه ابعاد پروندههای مالی کلان نیز عموما پرداخته نمیشود. از این جمله است پرونده بابک زنجانی یا مهآفرید امیرخسروی (امیرمنصور آریا). در پرونده “مؤسسات مالی غیر مجاز” که گفته میشود ۸ هزار میلیارد تومان خسارت وارد کردهاند و ناآرامیهای دیماه ۱۳۹۶ در خراسان از جمله در اعتراض به اقدامات این مؤسسات آغاز شد، نیز هنوز فرد یا نهادی به عنوان مسئول معرفی نشده است.
همچنین در مورد شرکتهایی که اخیرا اعلام شد از ارز دولتی برای واردات “سوء استفاده” کردهاند، هم اقدامی صورت نگرفته است.
“حرکت در جهت انحراف افکار عمومی”
همزمان با واکنشها به پخش برنامه تلویزیونی درباره مائده هژبری، رئیس پلیس فضای تولید و تبادل اطلاعات (فتا) از احضار “شاخهای اینستاگرام” به پلیس فتا خبر میدهد. سرهنگ تورج کاظمی روز شنبه (۷ ژوئیه/ ۱۶ تیر) به خبرگزاری کار ایران (ایلنا) گفت که بیش از ۳۰ درصد پروندههای “شاخهای اینستاگرام” در پلیس فتا مربوط به تهران بزرگ است: «تاکنون یکسوم این پروندهها به نتیجه رسیده و مسئول یا مدیر صفحه به فتا احضار شده و اقدامات لازم در مورد آنها انجام شده است».
تورج کاظمی بدون توضیح بیشتر درباره “اقدامات لازم” گفته است: «در مواردی هم که از مسئولیت فتا خارج باشد، حتما با استفاده و همکاری پلیس امنیت اخلاقی موارد اعلام شده بررسی و به شدت با آنها برخورد میشود».
از سوی دیگر، هفته گذشته معاون اول دادستان کل ایران خبر داد که فیلترینگ اینستاگرام به طور جدی پیگیری میشود. گرچه محمد جواد آذری جهرمی، وزیر ارتباطات و فناوری اطلاعات دولت دوازدهم، اعلام کرد که این شبکه اجتماعی فیلتر نخواهد شد، اما تحولات اخیر به مقدمهچینی برای انسداد اینستاگرام تعبیر میشود.
انتشار خبر انسداد فیلترینگ اینستاگرام همزمان بود با واکنش دولت حسن روحانی به افزایش بهای ارز و اعلام عمومی فهرست شرکتهایی که ارز دولتی برای واردات کالا دریافت کرده بودند. وزارت ارتباطات از جمله زیرمجموعههای دولت بود که در راستای “شفافسازی” برای مقابله با “اخلالگران بازار ارز” چنین فهرستی را منتشر کرد. آذری جهرمی روز سیزدهم تیرماه توییت کرد: «موضوع پیگیری برخی برای “فیلتر” سرویسهای مختلف اینترنتی تازگی ندارد. “رفع فیلتر” توئیتر در صف انتظار جلسه کارگروه تعیین مصادیق قرار دارد. آنچه تازگی دارد طرح یک موضوع قدیمی توسط برخی رسانهها برای انحراف افکار عمومی از مطالبهگری شفافسازی سوءاستفادهکنندگان ارزی اخیر است».
“برقص تا برقصیم”
واکنشها به خبر دستگیری مائده هژبری به انتقاد از تبعیض قضایی، پخش اعترافات تلویزیونی، یا انتقاد از مخالفت با شادی محدود نمیشود. گروهی از کاربران شبکههای اجتماعی در حمایت از خانم هژبری دست به اقدامی مشابه زدهاند. آنها فیلمی از رقص خود تهیه و منتشر میکنند و با تأکید بر “شادی حق ماست” دیگران را هم به این اقدام فرا میخوانند.
اینستاگرام آخرین شبکه اجتماعی پرمخاطب است که هنوز در ایران فیلتر نشده است. فعالان این شبکه در عرصههای مختلف البته از برخوردهای امنیتی در امان نبودهاند.
نیروی انتظامی جمهوری اسلامی در اردیبهشتماه سال جاری (۱۳۹۷) اعلام کرده بود که مشغول بررسی ۵۱ هزار صفحه اینستاگرام با “محتوای مستهجن و مبتذل” است. تابستان سال گذشته هم فرماندهی امنیت سایبری سپاه از احضار و دستگیری صدها مدیر گروهها و صفحات مجازی به اتهام فعالیت در “حوزههای ضد امنیت اخلاق” خبر داده بود. اندکی پیش از آن “مرکز بررسی جرائم سازمانیافته سایبری” وابسته به سپاه پاسداران از اجرای پروژه “عنکبوت ۲” برای مقابله با مدلینگ در اینستاگرام خبر داده بود.
***
اعتراض انجمن حمایت از حقوق کودکان به پخش “اعترافات” مائده هژبری
انجمن حمایت از حقوق کودکان با صدور بیانیهای به پخش “اعترافات” مائده هژبری از صدا و سیما اعتراض کرده و آن را “نماد مشخص و بارز خشونت علیه کودکان” نامیده است.
به اعتقاد انجمن حمایت از حقوق کودکان، این اقدام سازمان صدا و سیما مغایر کنوانسیون جهانی حقوق کودک است
به گزارش ایسنا، در بیانیه این انجمن با اشاره به شیوه گفتوگو با مائده هژبری که این انجمن آن را “تلخ و رعبانگیز در حالتی از استیصال” توصیف کرده و با پرسش درباره اهداف پخش این تصاویر آمده است: «این اقدام قدرتنمایی در مواجهه با نوجوانی است که به عنوان فردی زیر ۱۸ سال، کودک قلمداد میشود.»
در بخش دیگری از بیانیه انجمن حمایت از حقوق کودکان آمده است: «بیتردید هدف هر چه باشد، چنین برخوردی را بهویژه در مورد کودکان، نه در نفس خود توجیه میکند و نه در به تصویر کشیدن آن. این برخورد نماد مشخص و بارز خشونت علیه کودکان به شمار میرود که به موجب قانون حمایت از کودکان و نوجوانان، ایجاد چنین فضای حقارتآمیزی نوعی کودکآزاری روانی تلقی شده و به جهت عمومی بودن این جرم مدعیالعموم میتواند راسا وارد ماجرا شده و نسبت به خاطیان طرح دعوا کند.»
انجمن حمایت از حقوق کودکان معتقد است، این اقدام سازمان صدا و سیما بهطور خاص مغایر اصل ۳۸ قانون اساسی و بند الف ماده ۳۷ کنوانسیون جهانی حقوق کودک است.
انجمن حمایت از حقوق کودکان همچنین با بیان اینکه اعتراض شدید خود را به اینگونه رفتارهای “خشونتبار و ترویجدهنده خشونت” اعلام کرده است، از دادستان عمومی کشور درخواست کرده، به عنوان مدعیالعموم نسبت به پیگیری “حقوق پایمالشده” نوجوان ۱۷ ساله اقدام کند.
این انجمن در پایان بیانیه آورده است که “مراتب شکایت و اعتراض” خود را مبتنی بر استنادات قانونی به شورای نظارت بر سازمان صدا و سیما هم ارائه خواهد کرد.
پیش از این مدیر کل روابط عمومی صداوسیما در واکنش به انتقادات از پخش اعترافات مائده هژبری در صداوسیما گفته بود: «مردم و بهویژه خانوادهها در تماس با ما به شدت خواهان آگاهسازی در زمینه آسیبهای اجتماعی هستند.»
سایت جماران با انتشار پاسخ صداوسیما در برابر این انتقادات نوشت: «محمد حسین رنجبران که قبلا خبرنگار صداوسیما بود و هم اکنون به عنوان مدیرکل روابط عمومی این سازمان فعالیت میکند از پخش این اعترافات دفاع کرده است.»
مدیر کل روابط عمومی صداوسیما مدعی شده بود: «مشکل اصلی ما بیقاعده و قانون بودن فضای مجازی کشور است. بارها بر این مسئله تاکید شده است که نباید فضای مجازی افسارگسیخته باشد و مثل همهجای دنیا باید قواعد و قانون مشخصی داشته باشد. منتشرکنندگان محتواهای نامناسب در این فضا بدانند که چه هزینههایی در انتظارشان است اما گویی ارادهای در این زمینه بین مسئولان مربوط وجود ندارد و این جای تاسف است.»
رنجبران ادعا کرده بود که این برنامه محصول معاونت اجتماعی نیروی انتظامی بوده و مسئولان ناجا تقاضا داشتهاند که موضوع این افراد حتما رسانهای شود.
خبر دستگیری و “ابراز پشیمانی” مائده هژبری در برنامهای که از سیمای جمهوری اسلامی پخش شد، موج شدیدی از انتقادات را در شبکههای اجتماعی نیز به همراه داشت.
دویچه وله
***
میرقصم، میرقصی، میرقصیم! / عیسی سحرخیز
واکنش اولیهی نسل جدید به برنامه «اعترافات تلویزیونی» زنان رقصنده در ایران، در چارچوب همدردی با «مائده» بیش از هرچیز این بوده که آنها نیز برقصند و فیلم بگیرند و فیلم رقص خود را در شبکههای اجتماعی به نمایش بگذارند. آن هم با این شعار پر طرفدار: «میرقصم تا ببینند و بدانند با گرفتن نوجوانها و مائدهها نمیتوانند شادی و امید را از ما بگیرند»!
میگویند شکنجه روحی صدها برابر شکنجه جسمی متهم را نابود میکند و زخمی بر روح و روان او میگذارد که تا پایان عمر آثار جراحاتش پاک نشدنی ست؛ و کدام شکنجه روحی بالاتر از گرفتن اعترافهای تلویزیونی از دختر نوجوانی ست که حتی به سن قانونی نرسیده است؟
نمیدانم آقای خامنهای خود این برنامه ویژه رسانه میلی موسوم به «اعترافات تلویزیونی» زنان رقصنده در ایران و ضَجِّههای «مائده» ١٧ ساله را که حداکثر اتهامش انتشار رقص سه دقیقهای خود در اینستاگرام شخصی اش بوده، دیده است یا نه؟
و نمیدانم که فتوای ایشان در مورد گرفتن چنین اعترافهایی در بازداشتگاههای جمهوری اسلامی و نمایش آن در شوهای تلویزیونی «پرویز ثابتی»های جدیدِ مقلدِ رهبری چیست؟
همچنان که نمیدانم آیا از نظر اسلامی معترفند که «انتشار منکر به مراتب از ارتکاب منکر قبیحتر است»؟، یا برعکس بر این باورند که مهم هدف است و در نظام اسلامی انجام هرکاری برای رسیدن به «هدفِ مشخص» مباح است!
ایشان اگر با این موارد موافق ند، باید بیایند و بگویند و پایش نیز بایستند، و اگر مخالف ند باید همین امروز دستور دهند هم بازجو و هم مقام امنیتی مصاحبه کننده در تلویزیون را که پا جای پای «مرد هزار چهره» گذارده و یاد آن چهرهی منحوس را که با نیمرخ در تلویزیون شاهنشاهی ظاهر میشد، در اذهان زنده کرده، از کار برکنار کنند و شخصا نیز مدیرعامل و گردانندگان رادیو تلویزیون جمهوری اسلامی را عزل کنند!
رهبر جمهوری اسلامی باید بِداند که پخش این برنامه هول و هراسی را که مسئولان نظامی، انتظامی، امنیتی و تبلیغاتی نظام در پیاش بودند در دل مردم بیفتد در پی نداشته است، بلکه از قضا سرکنگبین صفرا فزوده ست.
پخش این برنامه از یک سو یاد برنامههای پرویز ثابتی مسئول اداره کل سوم ساواک و رئیس ساواک تهران را در در اذهان سالخوردگان زنده کرده، و از آن سو نسل جوان را برانگیخته است تا به انحای مختلف یک بار دیگر و به شیوهای دیگر به جمهوری اسلامی دهن کجی کنند!
واکنش اولیهی نسل جدید به برنامه «اعترافات تلویزیونی» زنان رقصنده در ایران، در چارچوب همدردی با «مائده» بیش از هرچیز این بوده که آنها نیز برقصند و فیلم بگیرند و فیلم رقص خود را در شبکههای اجتماعی به نمایش بگذارند. آن هم با این شعار پر طرفدار: «میرقصم تا ببینند و بدانند با گرفتن نوجوانها و مائدهها نمیتوانند شادی و امید را از ما بگیرند»!
یا زمزمه کردن این شعر معروف استاد «عبدالحسین زرینکوب» بوده است که:
پیش ﺍﺯ یورش اعراب
ﺑﺎﺭﺍﻥ میآمد، میرقصیدیم…
باد میوزید
به خرمنگاه میریختیم و میرقصیدیم…
تابستان میشد
جشن میگرفتیم و میرقصیدیم…
زمستان میشد
جشن میگرفتیم و میرقصیدیم…
زمینهای کشاورزی را درو میکردیم
میرقصیدیم…
زمینها را میکاشتیم
میرقصیدیم…
دفع بلا میخواستیم بکنیم
جشن میگرفتیم…
ماه آغاز میشد میرقصیدیم…
ماه پایان میشد میرقصیدیم…
خلاصه جشن بود و رقص بود و زندگی بود و خنده بود و شادی…
تیرگان بود و مهرگان بود و آبانگان و آذرگان بهمنگان و اسفندگان
و فروردگان و اردیبهشتگان و خردادگان…
سده بود و سوری و سروش…
فقط در سال یکبار گریه میکردیم برای چیرگی کینه و سنگدلی بر پاکی و سوگ سیاوش!
مُردگانمان را هم با سوگنامه سیاوش به خاک میسپردیم که نماد وفاداری بود.
اعراب که آمدند
سراسر گریه شدیم!
باران میآید
بغض گلویمان را میگیرد و به یاد عذاب قبر،
اشک در چشمانمان حلقه میزند!
باد که میآید
وحشت میکنیم و قیامت در ذهنمان تجلی میکند و نماز وحشت میخوانیم!
همه سال را گریه بر رخسار خود میبندیم و به هر سال مرگ، عزا را بر دلها و لبهایمان مینشانیم!
«تاریخ سرزمینم»
دکتر عبدالحسین زرین کوب
ایران امروز