کلاه قرمزی به سینمای ایران میخندد
به همین سادگی، به دو هفته نرسیده، فروش فیلم جدید ایرج طهماسب (کلاه قرمزی و بچه ننه) به یک میلیارد تومان رسید. این فروش البته در فضای رکود و رخوت سینمای ایران، اتفاق مهم و شوق آفرینی محسوب می شود؛ اما هم زمان واقعیت رو به قهقرا و وضع بحرانی سینمای ایران را «جیغ» می کشد.سینماهایی که روزانه چند ده هزار تومان بیشتر فروش نداشتند و سینمادارهایی که برای تأمین هزینههای جاری سینما و حقوق کارمندان خود دچار مشکل بودند، حالا و با نمایش فیلم سینمایی «کلاه قرمزی و بچهننه» فروش چند صد هزار تومانی دارند .به گزارش فارس، مدیر سینما آستارای پایتخت درباره فروش این فیلم گفته: «ما با اکران چند روزه فیلم توانستیم حقوق عقب افتاده پرسنل و بدهکاریهای سینما را بپردازیم.»
مدیر سینما صحرای تهران نیز درباره فروش فیلم «کلاهقرمزی و بچهننه» در سالن سینمایش، گفته: «این فیلم برای اولین بار این جمعیت را به سینماها کشانده است.»
اما این واقعیت سینمای ایران نیست؛ فاجعه را هنرمندان و چهره های مشهور، به تصویر می کشند و توضیح می دهند.
آرزوی «آقای بازیگر»
آقای بازیگر سینمای ایران گفته: «آرزویم این است بتوانم بدون عصا راه بروم و در یك تئاتر و فیلم سینمایی خوب بازی كنم. »
عزتالله انتظامی، بازیگر کم نظیر سینمای ایران در گفتوگو با ایسنا با اشاره به علاقهاش به حضور روی صحنه تئاتر گفته: «خیلی دلم میخواهد در تئاتر حضور داشته باشم اما هر چه در این رابطه خواندهام به درد نمیخورد. تئاتر باید حرفی برای گفتن داشته باشد در غیر این صورت به درد نمیخورد. »
وی درباره پیشنهادات سینمایی اش نیز اظهار داشته: «كارهایی كه پیشنهاد میشود خوب نیست و من جرأت كار بد كردن را ندارم و از خدا خواستهام در این آخر عمر كار مفیدی انجام دهم و اثر ماندگاری باشد تا از بین نرود. »
کناره گیری داریوش مهرجویی از سینما
داریوش مهرجویی، کارگردان فیلم هایی چون هامون، اجاره نشینها، پری و لیلا به خاطر شرایط بد سینمای ایران از ساخت فیلم دینی فلسفی خود انصراف داده و اعلام کرده که به این زودیها هم قصد بازگشت به دنیای سینما را ندارد.
مهرجویی با اشاره به شرایط نابسامان تولید در سینمای فعلی کشور به صراحت گفته که در شرایط کنونی کار سینمایی چندان عملی نیست.
او به تماشا گفته: «باید صبر کنیم ببینیم تا این برنامههایی که برای سینمای ما در نظر گرفتهاند که هیچ معقولیتی هم درآن نیست، به کجا میرود. بعد تصمیم بگیریم چکار کنیم. الان اصلا نمیدانم چه کار باید بکنم. الان ۱۰۰درصد تولیدات سینمایی دست دولت است و ما قدرت و آزادی عمل نداریم.»
از نظر او، شرایط تولید سینمایی آنقدر سخت شده که اگر میخواست «نارنجی پوش» را امسال بسازد، دیگر امکانش نبود؛ «ترجیح میدهند هیچ تولیدی نباشد تا اینکه بخواهند بعد از ساخت آن را از لیست اکرانها بیرون بکشند.»
ارزیابی پرویز پرستویی
پرویز پرستویی بازیگر نام آشنای سینمای ایران نیز چندی پیش در مصاحبه ای با گله از مطالب مطرحشده درباره کنارهگیریاش از بازیگری گفت: «روی بازیگری تعصب دارم و هیچ وقت نمیتوانم آن را کنار بگذارم اما با هر شرایطی هم مقابل دوربین نمیروم.» این بازیگر مشهور سینما، تئاتر و تلویزیون گفته بود: «آن عزیزانی که از سر خیرخواهی یا کنجکاوی میخواهند درباره من بدانند، اگر حال سینما خوب است، حال من هم خوب است!»
به گزارش ایسنا، پرستویی با اشاره به صحبتهای عزتالله انتظامی گفته: «تمام دغدغه من آن بوده که پیر دیرم بیان کرد: «از تماشاگر خجالت میکشم در این فیلمها کار کنم و وقتی ایشان خجالت میکشند، من باید بمیرم!»
وی افزوده: «به مخاطبی که در این شرایط پول تو جیبیاش را میخواهد صرف سینما کند احترام میگذارم و علی رغم پیشنهادات زیادی که داشتهام اما هر کاری را قبول نخواهم کرد.»
بازیگر آژانس شیشه ای، مارمولک، لیلی با من است، و بسیاری دیگر از آثار مشهور سینما و تلویزیون با انتقاد از شرایط موجود سینمای کشور گفته: «چرا ما به اینجا رسیدهایم که برای جذب تماشاگر آش رشته بدهیم و بازیگر در گیشه سینما بلیت فروشی کند؟ چه زمانی سینمای ما اینگونه بوده است؟»
پرستویی با بیان اینکه اهالی سینما باید با آرامش کار کنند، اظهار کرد: «باید فضا به گونهای باشد که اعضای سینما احساس آرامش و امنیت کنند و کاری که میشود بدانیم به ثمر میرسد اما در حال حاضر هیچ چیزی به خاطر این آشفتگی ثبات نخواهد داشت.»
انتقاد صریح علیرضا داوودنژاد
علیرضا داوودنژاد كارگردان پرسابقه سینمای ایران و خالق «نیاز» چند ماه پیش در برنامه هفت، ضمن بیان انتقاداتی به شیوه مدیریت دولتی سینمای ایران، خواستار آن شد كه كارگردانانی چون جعفر پناهی برای توسعه این حوزه در سطح جهان و بهره برداری از ظرفیت ایشان، به صحنه بازگردند.
به گزارش آینده، داوودنژاد تاكید كرد که چیزی تحت عنوان بخش خصوصی در سینمای ایران وجود ندارد و گفت: ما نمی بینیم در ایران كسی كه می خواهد طلا و… بخرد، بیاید و در سینما سرمایه گذاری كند، چون چشم انداز برای سینمای ایران نداریم.
او همچنین در بخشی از بحث به یك باره از جعفر پناهی، کارگردان مشهور سینمای ایران که در سرکوب های پس از کودتای انتخاباتی بازداشت شد، نام برد و گفت: «چرا قید وبند از دست و پای جعفر پناهی برداشته نمی شود اگر از فیلمسازانی مثل پناهی حمایت شود می توانیم در عرصه جهانی حرفهایی برای گفتن داشته باشیم. واقعا كوفتم می شود كه همكارم نمی تواند فیلم بسازد. بحث فقط بحث شخص پناهی و بیضایی نیست و بحث سینمای ایران است. من در این خصوص در یك برنامه رادیویی هم صحبت كردم كه متاسفانه برای این برنامه مشكل پیش آمد و از مهندس ضرغامی درخواست می كنم این مشكل برطرف شود.»
این كارگردان نام آشنای سینمای ایران افزوده بود: «دولت با ابزاری چون پروانه ساخت و نمایش ندادن و با فشار های مالی درصدد اعمال سلیقه خود است در حالی كه نمی داند اینها فقط ابزار كهنه ای هستند كه دیگر كار آمدی ندارد و فقط فضارا تلخ كرده و هنرمندان را پژمرده می كند.»
داوود نژاد تاكید كرده بود: «برنامه های ماهواره مخاطبان تلویزیون ایران را به سمت خود كشانده و ما داریم بازی را به رقبای جهانی می بازیم.»
وی با اشاره به سانسور در سینمای ایران تاكید كرد كه وضعیت سینمای ایران به خاطر دخالت دولت و فشار بخش دولتی است: «وقتی نمی توان به مسائل روز و زندگی پرداخت، یا به سینمای روی حوضی می پردازند، یا سینمای غربی بی دردسر و یا فیلم فارسی.»
اعتراض محمدعلی کشاورز به سینمای ایران
چندی قبل، پیشکسوت عرصه سینما، تئاتر و تلویزیون ایران در مصاحبه ای اختصاصی درباره وضع سینما و مشکلات هنر هفتم گفت: «پایه و اساس سینما اخلاق و سناریوست که متاسفانه سینمای ما هیچکدام از آنها را ندارد.»
محمدعلی کشاورز بازیگر آثار شهره ای چون مادر و هزاردستان و ناصرالدین شاه آکتور سینما، به باندبازی به عنوان یکی دیگر از مشکلات سینما اشاره کرده و افزوده بود: «برخی آدم ها و تهیه کنندگان به عنوان سر باند، باند تشکیل داده اند و فعالیت می کنند. آنها معلوم نیست از کجا آمده اند پول دارند و می ایند برنامه می گذارند و فیلم می سازند. »
کشاورز با انتقاد از سناریوهایی با مضمون عشق های سطحی گفت: «عشق در فیلم ها عشق های الکی است، این فیلم ها کدام مسئله اجتماعی را مطرح کردند؟ حالا ما غربزده نیستیم اما شما ببینید “آلمادوار” وقتی در اسپانیا با فیلم هایش از جامعه خودش می گوید. اینجا فقط بازیگران را ببرند صورت هایشان را عمل کنند یا گونه بگذارند یا چشم هایشان را عمل کنند؛ برخی رسانه ها هم متاسفانه پول می گیرند عکس آنها را چاپ می کنند. جوانان هم خیال می کنند بازیگری شغل آبرومندی است نه عزیز من، شغل آبرومندی نیست بروید دنبال شغل دیگری.»
وی گفته بود: «متاسفم که مردم با این فیلم های سطحی گرایش به برنامه های ماهواره ای پیدا می کنند… ما که رفتیم اما باید به جوانان و آینده سازان سینمای ایران فرصت حضور در عرصه های مختلف این هنر داده شود.»
گلایه های غمبار اکبر عبدی
اکبر عبدی بازیگر نام اشنای سینمای کشور از دیگر منتقدان وضع سینمای ایران است؛ او معتقد است: «یک مدت قصههایمان شده بود، یک مثلث. دو تا خانم خوشگل و یک آقای نسبتاً خوشگل یا دو آقای خوشگل و یک خانم نسبتا قشنگ. اینها تازه ازدواج کرده بودند، بعد خانم یادش میآمد با این آقا قدیم همکلاس بوده. یک مثلث عشقی که بعضا میشد «سکس دیالوگی» یا «سکس رادیویی»؛ چون نمیتوانستند خیلی چیزها را نشان دهند، این کار را میکردم. اسمهایشان را هم اگر بخواهید میتوانم نام ببرم. آبی و زرد و قرمز و بنفش و آتشبس و آتس هست و آتس نیست و…»
وی در مصاحبه با فارس می گوید: «قبل از آن هم در یک برهه زمانی همه رفته بودند سراغ کار کودکان، چون 200 گرم کاموا (کلاهقرمزی و پسرخاله) فروخته بود. «جمشید آریا» و «اکبر عبدی» با 300 کلیو گوشت نمیفروختند اما فروش یک کاموای 200 گرمی (کلاهقرمزی) به میلیارد میرسید.»
بازیگر فیلمهایی چون هنرپیشه، آدم برفی و مادر افزوده است: «این اواخر هم که همه دنبال کارهای امتحان شده بودند. خیلی از آدمهایی که قصهنویس هستند مثل رماننویسهایمان، کسی به آنها سفارش نمیداد و میرفتند نجار میشدند! ولی در مقابل یک سری آدمها هم بودند که مثل خیاطهای سریدوز بودند. وقت نداشتند، برای سه سال آینده هم سفارش گرفته بودند.»
وی همچنین می گوید: «الان بعضی فیلمنامهنویسان تلویزیونینویساند، بعضیها روتیننویس یا 90 قسمتینویساند. مثل اینکه به چهارراه استانبول میروی و به شما میگویند اینها تولیدی مانتو دارند، اینها تولیدی لباس بچهاند و …الان قصهنویسی اینجوری شده، اکشن میخواهی باید سراغ فلان آقا و گروهش بروی، کمدی میخواهی باید بروی سراغ آقای فلان. این است که ما در قصه فقیر میشویم.»
درددل های گوهر خیراندیش
به گزارش خبرگزاری اقتصادی ایران، گوهر خیراندیش با اشاره به محدودیت های سینمای ایران، به موردی در فیلم «حبه قند» اشاره می کند و می گوید: «صحنه ای در این فیلم بود که پسری از سربازی بیرون آمد و متوجه می شود پدرش مرده است و مادرش روبروی او ایستاده بود؛ نمی توانستند هیچگونه احساس خود را نسبت به هم جزء از دور نشان بدهند و حال شما خودتان قضاوت کنید؟»
وی تصریح می کند: «سینمای ایران دارد بی سرپرست و بدون صاحب اصلی می شود. هیچ کس نمی تواند دلسوز واقعی سینمای ایران شود و این شبهاتی که در آن بوجود آمده و این ناهمگونی که وجود دارد کمی نگران کننده است. »
خیراندیش بازیگر فیلم هایی چون بانو، ارتفاع پست و میکس، می گوید: «سانسورهای شدید که ما در تلویزیون برای فیلم ها داریم باعث می شود مردم ما فیلم نبینند و همه به ماهواره توجه کنند و به کانالهای بیگانه متوسل شوند. »
این بازیگر سینما و تلویزیون می افزاید:«تماشاگران درزندگی شخصی یک جور و در فیلم جوردیگری ما را می بینند به همین دلیل باور نمی کنند و به همین علت ما تماشاچی را به مرور از دست می دهیم. واقعیت ها در زندگی از کنارمان عبور می کند و نمی توانیم در فیلم نمایش بدهیم به همین دلیل وقتی به دروغ نزدیک می شویم تماشاچی از ما دور می شود.»
انتقادهای صریح جوان ترها
انتقاد به وضع اسف بار سینما و تلویزیون ایران تنها شامل پیشکسوت ها و حرفه ای ها نمی شود؛ بازیگران جوان سینما و تلویزیون هم انتقادهای صریحی را مطرح می کنند.
چند هفته پیش، حامد بهداد با انتقاد شدید از وزارت ارشاد و معاونت سینمایی گفت: «بازیگری در مملکت ما «دمده» شده و سینمای ما به درد نخور است. سجادپور و وزیر ارشاد، سینما را محدود کرده اند و سینما با وضعیت بدی رو به رو شده است. باید بگویم سینما را به تعطیلی کشانده اند. باور کنید اینقدر سوژه هست ولی واقعا اجازه کار کردنش نیست.»
رزیتا غفاری هم در گفت و گو با همراهان نیوز گفته: «هرکس قابلیت داشته باشد وارد سینما شود و می درخشد مخصوصا در حال حاضر که پروانه ساخت به هیچ فیلمی داده نمی شود.»
وی معتقد است: «افراد نامدار و مشهور سینما الان بیکار هستند چه برسد به كسانی كه هنوز اسم و رسمی برای خود دست و پا نكرده اند.»
غفاری تصریح می کند: «سال پیش نسبت به سال های گذشته اصلا سال خوبی برای سینما نبود و در کل هیچ اتفاق خاصی در سینما هنوز نیفتاده است.»
به تاکید وی: «سینمای ما خیلی مشکلات اساسی دارد و جلوی فیلمسازی ما گرفته شده است…»
سینمای ایران حال خوشی ندارد؛ هرچند کلاه قرمزی و گروهش (پسرخاله و بچه ننه و دیگران) همچنان می فروشند و به سینمای ایران می خندند.
ندای سبز آزادی دوشنبه 27 اوت 2012 – 06 شهریور 1391