آیت‌الله خامنه‌ای؛ تداوم یا تغییر؟

 

پیام و سخنرانی نوروزی رهبر جمهوری اسلامی برای سال 1392 ابراز شد. بی‌گمان، ماهیت اقتدارگرایانه و متکی به شخص نظام سیاسی در جمهوری اسلامی، موجب چنین انتظار و تعلیقی است. راه‌های سیاست‌ورزی در ایران به کریدورهای دموکراتیک ختم نمی‌شود؛ بلکه ـ سوگمندانه ـ دولت اقتدارگرا و ایدئولوژیک مبتنی شده بر درآمد نفتی است که با خشونت و ارعاب و سرکوب، و نیز با بازوهای تبلیغاتی و رسانه‌ای خویش، سامان سیاسی را «مدیریت» می‌کند.

در مورد پیام و سخنرانی نوروز 92 آیت‌الله خامنه‌ای گفتنی کم نیست؛ اما در این مکتوب، نگارنده تنها بر بخش «سیاست داخلی» ملاحظات رهبر جمهوری اسلامی، و به‌طور مشخص انتخابات ریاست جمهوری آتی، تمرکز می‌کند.
برخلاف سخنان تند و ادبیات تهاجمی رأس نظام سیاسی، شخصیت سیاسی نخست جمهوری اسلامی در ابراز دیدگاه‌های خود در حوزه‌ی سیاست داخلی، لحن و ادبیاتی ملایم و به‌ظاهر متسامح در پیش گرفت. آیا آیت‌الله خامنه‌ای به‌دلایل و علل گوناگون، می‌کوشد آغوش نظام سیاسی را برای منتقدان و مخالفان در حاشیه یا مطرح، باز کند، و «تغییر» را در سال جاری مدیریت کند؛ یا خیر، او همچنان «تداوم» روند مسلط پس از کودتای انتخاباتی 1388 را در دستور دارد، و می‌کوشد با شکل و ظاهری شبه‌ دموکراتیک، سامان اقتدارگرایانه‌ی مسلط را تداوم بخشد؟
نویسنده، برخلاف برخی امیدواران، و کسانی که به استقبال از دیدگاه‌های جدید آیت‌الله خامنه‌ای رفته‌اند، نشانی از «تغییر» در راهبرد اصلی حکومت در داخل نمی‌بیند، و بیشتر «مدیریت تداوم وضع و روند غالب» را از ملاحظات ابراز شده، احساس می‌کند. قبل از آن‌که مستندات این مدعا، مورد اشاره قرار گیرد، تاکید می‌شود که تلاش برخی کنشگران سیاسی برای تحریک نکردن و دامن نزدن به تقابل و مخاصمه، و نیز «خوش‌بینی» یا «بدبینی» ناظران، مقوله‌هایی یک‌سر متفاوت با این «ارزیابی» است. در این‌جا، نگارنده ارزیابی خود را از آن‌چه بیان شده، مدلل می‌کند.
دلایل مدعا / بررسی سخنان رهبر جمهوری اسلامی
آیت‌الله خامنه‌ای در پیام نوروزی مختصر خود در هنگام تحویل سال، در ملاحظه‌ای کوتاه به «کار بزرگ سال ۹۲، انتخابات رياست جمهوری» اشاره می‌کند. آن‌چه که به باور او: «مقدرات اجرايی و سياسی، و به يک معنا مقدرات عمومی کشور را برای چهار سال آينده برنامه‌ريزی می‌کند.» تمام سخن شخص اول نظام اقتدارگرا چنین است: «ان‌شاءالله مردم با حضور خودشان در اين ميدان هم خواهند توانست آينده‌ نيکی را برای کشور و برای خودشان رقم بزنند. البته لازم است حضور مردم حضور جهادی باشد. با حماسه و با شور بايد وارد شد و با حماسه‌آفرينی بايد به اهداف خود رسيد.» او تاکید می‌کند که مبتنی بر «اين نگاه»، سال ۹۲ را «سال حماسه‌ سياسی و حماسه‌ اقتصادی» نام‌گذاری می‌کند.
در واقع رأس نظام سیاسی تنها دغدغه‌ی «حماسه» دارد؛ آیت‌الله خامنه‌ای با توجه به خاطره‌ی انتخابات 88 و تداوم سرکوب پس از چهار سال (تا سقف ادامه‌ی بازداشت دو نامزد معترض آن انتخابات) تنها در پی برگزاری هرچه باشکوه‌تر و با حضور گسترده‌تر مردم در انتخابات نمایشی است. او در این پیام، هیچ اشاره‌ای به «وظیفه»ی حکومت نمی‌کند، و هیچ نشانه‌ای از «تغییر» و ضرورت تغییر ابراز نمی‌کند؛ وی تنها از «باید»ی می‌گوید که متوجه «مردم» (توده‌های تابع یا تسلیم یا ناچار) است: «لازم است حضور مردم جهادی باشد». اما در این «جهاد» حاکمیت سیاسی چه جایگاهی دارد و ایفاگر چه نقشی خواهد بود؟ این پرسشی است که پاسخ آن، آگاهانه، یک‌سر مغفول است. از نظر رأس نظام سیاسی در جمهوری اسلامی، باید و وظیفه‌ی جدیدی متوجه حاکمیت نیست. در بر همان پاشنه‌ای که هست، خواهد چرخید. چنین است که بسیاری از همراهان شاخص ستادهای موسوی و کروبی، ازجمله دبیرکل جبهه مشارکت، و نیز خود دو نامزد معترض، و برخی از همگامان «سبز» ایشان، همچنان گروگان حاکمیت‌اند. دغدغه‌ی اصلی مرکز ثقل قدرت، برگزاری انتخاباتی با صف‌های طویل و مشارکت گسترده‌ی شهروندان است تا «مشروعیت» نظام سیاسی به جهان غرب و مخالفان نشان داده شود و «بحران مشروعیت» نظام سیاسی منتفی اعلام گردد.
بعید است از ناظران و شهروندان پیگیر و آگاه، کسی در تردید باشد که وقتی رهبر جمهوری اسلامی از لزوم خلق حماسه می‌گوید، فرجام چه خواهد بود و شد. صدا و سیما و دیگر بازوهای تبلیغاتی و رسانه‌ای حکومت چه روشی را در پیش خواهند گرفت، و خروجی رسمی انتخابات چه خواهد شد. 
مستقل از پیام نوروزی، آیت‌الله خامنه‌ای در سخنرانی نوروزی خود، هوشمندانه و سیاستمدارانه، به «حماسه»ای که قرار است خلق شود می‌پردازد. وی در حاشیه‌ و متن سخنانش، نمی‌تواند از نقد و طعن و حمله به اصلاح‌طلبان و سبزها، پرهیز کند. چنین است که در بخشی از صحبت‌هایش (آن‌جا که از اقتصاد نفتی ایران انتقاد می‌کند)، می‌گوید: «من هفده هجده سال قبل به دولتی كه در آن زمان سر كار بود و به مسئولان گفتم كاری كنيد كه ما هر وقت اراده كرديم، بتوانيم درِ چاه‌های نفت را ببنديم. آقايانِ به قول خودشان “تكنوكرات” لبخند انكار زدند كه مگر ميشود؟! بله، مي‌شود.»
نیز در بخش دیگری از سخنرانی، بار دیگر به جنبش سبز می‌پردازد و می‌گوید: «در مسئله‌ی انتخابات و غيرانتخابات، همه بايد تسليم رأی قانون باشند؛ در مقابل قانون تمكين كنند. آن حوادثی كه در سال 88 پیش آمد ــ كه برای كشور ضرر داشت و ضایعه‌آفرین بود ــ همه از همین ناشی شد كه كسانی نخواستند به قانون تمكین كنند؛ نخواستند به رأی مردم تمكین كنند.» به بیان دیگر، او به‌صراحت از تداوم وضع موجود می‌گوید و بر نگاه غالب رسمی به انتخابات 88 و 92 مهر تاکید می‌زند.
آیت‌الله خامنه‌ای در برشمردن ملاحظات خود در مورد انتخابات، چنان‌که قابل پیش‌بینی بود، نخست از ضرورت حضور گسترده مردم می‌گوید: «در درجه‌ی اول، گسترش مشاركت و حضور گسترده‌ی مردم در انتخابات اهميت دارد. شور انتخاباتی در كشور و حضور مردم پای صندوقهای رأی مي‌تواند تهديدهای دشمنان را بی‌اثر كند.»
اما این حضور و مشارکت مبتنی بر چگونه انتخاباتی خواهد بود؟ انتخاباتی آزاد و سالم یا نمایشی و مدیریت شده؟
آن‌چه رهبر جمهوری اسلامی «درز می‌دهد»، و البته موجب برخی «خوش‌بینی»ها شده، چنین است: «در انتخابات، همه‌ی سلیقه‌ها و جریانهای معتقد به جمهوری اسلامی باید شركت كنند؛ این، هم حق همه است، هم وظیفه‌ی همه است. انتخابات مال یك سلیقه‌ی خاص، مال یك جریان فكری و سیاسیِ خاص نیست. همه‌ی كسانی كه به نظام جمهوری اسلامی و به استقلال كشور معتقدند، به آینده‌ی كشور اهمیت می‌دهند، دلشان برای منافع ملی می‌سوزد، باید در انتخابات شركت كنند. رو گرداندن از انتخابات، مناسب كسانی است كه با نظام اسلامی مخالفند.»
از نظر آیت‌الله خامنه‌ای، شرکت در انتخابات یک «باید» است و هرکس در آن حضور نیابد، باوری به منافع ملی و استقلال و نظام ندارد. او البته از «حق همه‌ی سلیقه‌ها و جریان‌های “معتقد” به جمهوری اسلامی» نیز گفته است. آیا کسی در این تردید دارد که اعتقاد به نظام جمهوری اسلامی اینک در اعتقاد به ولایت مطلقه فقیه، و به‌ویژه تمکین به شخص رهبر جمهوری اسلامی، متبلور است؟ 
این‌گونه، آن‌ گروه از اصلاح‌طلبانی که مشکلی با «تمکین به شخص اول نظام سیاسی» و همراهی با «حاکمیت اقتدارگرا و متکی به شخص»، ندارند از این «حق» برخوردارند که در انتخابات نامزد شوند و در آن، فعال. نگارنده نیازی به فهرست کردن اسامی نامزدهایی که در این دسته‌بندی می‌گنجند، نمی‌بیند؛ خوانندگان پیگیر، به‌راحتی فهرست گزینه‌های شاخص و مطرح را در ذهن مرور می‌کنند. رهبر جمهوری اسلامی هیچ نشانه‌ای از لوازم و شرایط انتخابات آزاد و سالم به دست نمی‌دهد و ابراز نمی‌کند.
نکته‌/محور سوم‌ی که آیت‌الله خامنه‌ای به آن اشاره می‌کند، شاید بیشتر به یک شوخی شبیه باشد؛ اگر نخواهیم آن‌را یک دروغ یا فریب بزرگ توصیف کنیم: «رهبری، یك رأی بیشتر ندارد. بنده‌ی حقیر مثل بقیه‌ی مردم، یك رأی دارم؛ این رأی هم تا وقتی كه در صندوق انداخته نشود، هیچ كس از آن مطّلع نخواهد بود… از حقير كسی چيزی در اين زمينه نخواهد شنيد.»
آن‌هایی که با مرکز ثقل قدرت نزدیک‌اند یا روایت‌های موثقی از آن شنیده‌اند، نیک می‌دانند که چگونه آیت‌الله خامنه‌ای بدون آن‌که کسی را تایید یا رد کند، فهرست مورد علاقه را برای انتخابات تنظیم می‌کند و مدیریت؛ چنان‌که در یک نمونه‌ی مشهور، چند هفته پیش در واکنش به سخن یکی از نزدیکان ناطق نوری، که از عدم تمایل وی برای نامزدی در انتخابات آتی گفته بود، می‌گوید: «ایشان عاقل‌ هستند.» (نقل به مضمون)
کدام فعال سیاسی و شهروند آگاهی است که از نقش سپاه و بسیج و کمیته امداد و دیگر نهادهای موثر و بازوهای مرکز ثقل قدرت، در روند و فرجام انتخابات بی‌خبر باشد؟ و در ساختار هرمی این نهادها، کدام ناظر مطلع از همسویی و کنش متمرکز و مدیریت شده‌ی آن‌ها بی‌اطلاع است؟
بله؛ البته در انتخابات ریاست جمهوری 1376 مشارکت غریب مردم در انتخابات و حضور سیل‌وار آنان به نفع سیدمحمد خاتمی، تمایل مرکز ثقل قدرت را منتفی ساخت؛ اما آیا چنین وضعی در انتخابات سال 1384 و به‌ویژه سال 1388 نیز وجود داشت؟
با تجریه‌ی احمدی‌نژاد، خارج شدن نام رییس جمهوری «غیرتابع» از صندوق‌های رای در انتخابات بعدی «خوش‌بین»ی بسیار می‌خواهد؛ اگر گفته نشود «واقع‌گریز»ی فراوان.
افزون بر این‌ها، آیت‌الله خامنه‌ای در «نكته‌ی چهارم» خود، از این می‌گوید که «همه بايد تسليم رأی قانون باشند؛ و در مقابل قانون تمكين كنند.» همین‌جاست که وی به «حوادث ضایعه‌آفرین سال 88» اشاره می‌کند و «شورش خیابانی را كه در سال 88 اتفاق افتاد یكی از خطاهای جبران‌ناپذیر» توصیف می‌نماید.
به دیگر سخن، وی با زدن مهر تایید مجدد بر انتخابات 1388، و نیز با حمایت از سامان مدیریتی (نظارتی و اجرایی) مسلط بر انتخابات، از همگان دعوت می‌کند در نمایش مدیریت شده با عنوان انتخابات ریاست جمهوری 1392 شرکت کنند. کسانی که مشکلی با این «سامان» ندارند، البته باید توضیح دهند که در سال 1388 به چه چیزی معترض بوده‌اند؛ و بدیهی است تنها پس از «توبه» و «عذرخواهی» به‌خاطر لطمات و آسیب‌های جبران ناپذیر وارد آورده به منافع ملی، امکان حضور محتمل در انتخابات ـ شاید با حکم حکومتی ـ را خواهند داشت. هرچند که هیچ‌کس (ازجمله خود آنان) به سلامت انتخابات مطمئن نباشد.
به باور نگارنده، این همه‌ی آن‌چیزی است که رأس نظام سیاسی در مورد انتخابات، به تلویح و تصریح، ابراز کرده؛ و در حاشیه‌ و متن سخنان وی می‌توان خواند و دید. آیت‌الله خامنه‌ای همانی است که در نمازجمعه مشهور پس از انتخابات بود؛ همانی که بر جان باختن ده‌ها شهروند در خیابان‌های شهر چشم فروبست، و حتی سال پیش حاضر نشد به قتل جوانی وبلاگ نویس (زنده‌یاد ستار بهشتی) و برخورد ناجوانمردانه با مادر مسلمان و پیرش، اشاره‌ای در خور «ولی امر مسلمین جهان» کند. همان‌که رییس کل پلیس کشور به‌صراحت از نقش ویژه‌ی او در حبس غیرقانونی و تداوم بازداشت رهبران جنبش سبز خبر می‌دهد.
او البته اندکی تغییر کرده است؛ رهبر جمهوری اسلامی برخی از کلیدواژه‌های مورد استفاده‌ی منتقدان و مخالفان سیاسی (ازجمله به‌طور مشخص «منافع ملی») را برای تبلیغ نظرات خود استخدام می‌کند. اما متاسفانه خبری از «تغییر»ی که پشتوانه‌ی دموکراتیزاسیون باشد محسوس نیست.
اجمال سخن
از پیام و سخنان نوروزی رهبر جمهوری اسلامی، آبی برای انتخابات آزاد و سالم و عادلانه گرم نشد. اگر قرار بود «امید»ی برای تغییرخواهان ایجاد شود، آیت‌الله خامنه‌ای باید دست‌کم به وظایف حاکمیت و برخی تغییرات مقوّم و موّید روندهای دموکراتیک اشاره می‌کرد. 
آیت‌الله خامنه‌ای در مقام سیاستمداری باهوش، با مهره‌هایی که دراختیار داشت (واژه‌ها) بازی کرد تا روند انتخابات را همچنان مدیریت شده، پیش برد. او کوشید تا حد امکان منافذ شائبه در مورد سلامت انتخابات را مسدود کند؛ و بازی انتخابات را به‌مثابه‌ی «مظهر اقتدار نظام اسلامی و مظهر آبروی نظام و آبروی جمهوری اسلامی» مدیریت شده و در ادامه‌ی کودتای انتخاباتی 88 پیش برد. او از موقعیت یک حاکم اقتدارگرای مسلط بر اوضاع، و در مقام سخنوری ماهر، سیاستمدارانه به طرح بحث پرداخته؛ جایگاهی که دلیلی برای گشایش فضای سیاسی به معنای دموکراتیک نمی‌بیند، و به رقابتی مهارشده و نمایشی از روندی شبه‌دموکراتیک، بسنده می‌کند. و رهبر جمهوری اسلامی این‌ها را با مهار ادبیات و سخنان خود، در نوروز ابراز می‌نماید. او لایه‌هایی از منتقدان را در تعلیق و دل‌خوش قرار می‌دهد، تا یا به بازی و روند مطلوب وی تمکین کنند و با آن همراه شوند، و یا آن‌که همچنان «از نظام رانده» و «محروم از حکومت» و زیر سرکوب و تهدید بمانند. برای نفر نخست نظام سیاسی، حضور دو سه نامزد مشهور به «اصلاح‌طلب» یا «مستقل» که بتواند به نمایشی از «رقابت» یاری رساند، کفایت می‌کند. 
بازی انتخابات آینده البته بازیگرانی دیگر نیز دارد؛ حضور «سبز» سیدمحمد خاتمی با وجود تمام تهدیدها و فشارها و مخالفت‌ها، و اصرار باند احمدی‌نژاد ـ مشایی برای نامزدی چهره‌ای مستقل از جریان غالب در حکومت، می‌تواند آشفتگی‌هایی در سامان مطلوب رهبری و جریان امنیتی ـ نظامی ـ رانتی همسو و گرداگرد وی ایجاد کند. کارویژه‌های شبکه‌های اجتماعی جنبش سبز و جامعه مدنی ایران نیز به‌جای خود مفروض است. فرجام روند مزبور و بررسی نقش بازیگران مزبور البته موضوع این مکتوب نیست.
تا اینجا، آیت‌الله خامنه‌ای نشان داده که متاسفانه همچنان عزمی برای تغییر دموکراتیک ندارد، و به مدیریت وضع و روند اقتدارگرایانه‌ی مسلط می‌اندیشد. روند و وضعی که هیچ نسبتی با «منافع ملی» مورد ادعای رهبر جمهوری اسلامی ندارد، و تنها منافع حکومت اقتدارگرا و حاکمان غیرمنتخب را تأمین و تضمین می‌کند.

 

Print Friendly, PDF & Email