بهانهگیری جدید مسئولان قضایی برای ممانعت از آزادی زندانیان سیاسی
مسئولان قضایی به جای تن دادن به اجرای کامل قانون جدید مجازات اسلامی و آیین دادرسی کیفری که می تواند به آزادی بسیاری از زندانیان سیاسی بینجامد، نه تنها احکام ناعادلانه را به تمامی اجرا می کنند، بلکه می خواهند زندانیان سیاسی را بیش از میزان حکم خود نیز در زندان نگه دارند.
آنها به این منظور، بهانه جدیدی با عنوان غیبت در مرخصی را برای ممانعت از آزادی برخی از زندانیان عنوان کرده اند. این در حالی است که همسر مهدی محمودیان می گوید آنها مرخصی هایی را غیبت محسوب می کنند که نماینده دادستان به صورت شفاهی تمدید کرده بود.
به گزارش کلمه، مهدی محمودیان، بهمن احمدی امویی و مسعود باستانی سه تن از زندانیان سیاسی هستند که پس از اعتراضات سال ۸۸ تاکنون محکومیت حبس خود را در زندان رجایی شهر کرج می گذرانند. اما مسئولان زندان در پرونده هر سه آنها غیبت درج کرده و تاریخ آزادی آنها را به تعویق انداخته اند.
اما در واقع آنچه مسئولان قضایی به آن غیبت پس از مرخصی می گویند، در واقع روزهایی بوده که این زندانیان به اعتبار صحبت شفاهی نماینده دادستان، در مرخصی مانده اند و حالا زندان می گوید این روزهای مرخصی را غیبت محسوب می کند.
مهدی محمودیان یکی از این زندانیان است که امروز سی ام مردادماه باید آزاد می شد، اما مسئولان زندان تاریخ آزادی او را به ۱۶ شهریور موکول کرده اند.
الهام ذوالفقاری، همسر این زندانی سیاسی در گفت و گو با خبرنگار کلمه شرح داده که بین مسئولان قضایی و این زندانی چه گذشته است که او باید برای بیش از دو هفته دیگر در زندان بماند:
آقای محمودیان در شهریورماه ۸۸ بازداشت شد و از آن زمان غیر از چند مرخصی کوتاه در زندان بود. با توجه به اینکه حکم ایشان ۵ سال بوده، تاریخ دقیق آزادی ایشان چه روزی است؟
تاریخ دقیق آزادی ایشان، ۳۰ مرداد یعنی امروز بوده. ولی ایشان پارسال بعد از انتخابات همراه با بهمن امویی و مسعود باستانی برای سه چهار ماه به مرخصی آمدند. آن موقع، وقتی اینها چند بار در زمان پایان مدت مرخصی به دادستانی رفتند که تمدید کنند، خود آقای خدابخشی گفت که دیگر به دادستانی نیایید، ما خودمان برایتان تمدید می کنیم و هر موقع نیاز باشد به زندان برگردید، زنگ می زنیم. اما دقیقا گذاشتند یک ماه یا بیست روز مانده به عید، زنگ زدند و گفتند چرا برنگشتید؟ این مدت که برنگشتید را هم ما برایتان غیبت می زنیم!
یعنی مدتی را که شفاهی تمدید مرخصی کرده بودند، غیبت محسوب کردند؟ شما چه زمانی متوجه این کارشان شدید؟
پرینت آزادی را که مهدی گرفته بود، زده بود ۲ اسفند ۹۳ که ما خانواده ها خیلی به دادستانی رفتیم و گفتیم که این مرخصی بوده و شما خودتان گفتید اگر لازم باشد زنگ می زنید. بالاخره غیبت زندانی که اینطور نمی شود. یک روز غیبت کنند، پنج روز غیبت کنند، بیست روز غیبت کنند؛ دیگر کسی ۱۶۰ روز که غیبت نمی کند، آن هم وقتی می داند که برایش غیبت می زنند. برای آقای امویی ۱۴۰ روز و برای مسعود باستانی هم ۱۲۰ روز غیبت زدند. کسی که اینقدر غیبت نمی کند!
پیگیری نکردید که حرف آقای خدابخشی را چرا محسوب نکرده اند؟ بالاخره نتیجه چه شده؟
خیلی پیگیری کردیم، حالا قبول کردند بخشی از آن روزها را مرخصی حساب کنند، منتهی ۱۵-۱۶روز را قبول نکردند. در واقع آزادی اش باید ۳۰ مرداد یعنی امروز می بود، ولی چند روز را به آن اضافه کردند و در نهایت ۱۶ شهریور را روز آزادی اعلام کردند.
آیا روز چهارشنبه با مهدی ملاقات داشتید؟ در این باره چیزی نگفت؟
خودش هم می گوید آزادی اش ۳۰ مرداد است، ولی برای ۱۵-۱۶ روزی که غیبت حساب کرده اند، تاریخ آزادی شده ۱۶ شهریور.
مسعود باستانی و بهمن احمدی امویی چطور؟
بهمن ۳۰ شهریور باید آزاد شود که به او هم ۱۵-۱۶ روز غیبت داده اند و آزادی اش می شود اواسط مهر ماه. مسعود هم شش سال حکم داشته که تاریخ آزادی اش می شود تقریبا سال بعد این موقع.
دخترتان زینب درباره آزادی پدرش چه می گوید و چه حسی دارد؟
به هر حال خوشحال هست و پدرش بعد ۵ سال می خواهد بیاید. هر بچه ای باشد خوشحال می شود. بالاخره این بچه هم سختی های خودش را دارد. این بچه از وقتی به کلاس اول رفت، یعنی دقیقا شهریور پنج سال پیش، پدرش در زندان بود. امسال می رود به کلاش ششم که بابایش می آید.
آقای محمودیان دو هفته پیش برای فقط چهار روز به مرخصی آمده بود تا پیگیر وضعیت پدر بیمارش باشد. حال پدر ایشان چطور است؟
پدرش خیلی حالش خوب نیست و دائما در رختخواب خوابیده، طوری که در دهانش غذا می گذارند. آن چهار روز هم فقط به خاطر اینکه پدرش حالش خیلی بد بود، اجازه دادند بیاید و فقط پدرش را ببیند. متاسفانه پدرش حالش خوب نیست.
نکته دیگری دارید که اضافه کنید؟
من هم فقط دوست دارم همه خانواده ها خوشحال شوند و سر غیبت و این چیزها خانواده ها را اذیت نکنند و لااقل حرفی که خودشان زده اند را قبول کنند. صدای من را به آنها برسانید که وقتی می گویید بروید ما خودمان تمدید می کنیم و زنگ می زنیم، دیگر بعدا برای بچه ها مشکل درست نکنید که حالا بعد از پنج سال می خواهد بیاید بیرون، هنوز معلوم نیست که آیا برگردد یا نه و آیا قبول کنیم یا نکنیم و آیا زندان قبول بکند یا نکند. من باز زیاد امیدوار نیستم، ولی توکل بر خدا، ببینیم شانزدهم می آید بیرون یا نه.