گزارشي از همايش اروپاي مرکزي اتحاد جمهوري خواهان ايران
برخورد ديدگاه هاي متعارض در فضائي سالم و دموکراتيک
دو ديدگاه مطرح در داخل اتحاد جمهوري خواهان ايران، تضادي ماهوي با هم دارند. با اين همه، فضاي آرام و دموکراتيکي که در اين تشکيلات در حال شکل گرفتن است، اميد مي آفريند که جامعه سياسي ايران سرانجام به نخستين نمونه موفق مبارزات فراکسيوني دست يابد
همايش اروپاي مرکزي اتحاد جمهوري خواهان ايران، روزهاي شنبه سي ام و يکشنبه سي و يکم اکتبر امسال، در شهر کلن برگزار شد. اين همايش، که بحث پيرامون سند سياسي اتحاد و مسائلي چون ارزيابي دوران اصلاحات، آرايش جديد نيروهاي سياسي در ايران، موقعيت اپوزيسيون، مناسبات ايران و آمريکا، بحران عراق، پرونده هسته اي جمهوري اسلامي، استراتژي امنيت ملي کشور و انتخابات آينده رياست جمهوري در دستور کار آن قرار گرفته بود، ساعت ده و نيم بامداد روز شنبه، پس از يک ساعت و نيم تاخير، با پخش سرود اي ايران گشايش يافت. هنگام پخش سرود اي ايران، با استفاده از تکنيک ويدئو، تصاويري از مناظر ايران بر صفحه بزرگ پخش مي شد که در آخرين لحظه ها با پخش تصاوير قربانيان قتل هاي زنجيره اي و چند تن ديگر از قربانيان دو رژيم استبدادي، همزمان با پايان يافتن سرود به پايان خود رسيد. در جريان پخش سرود، اکثريت حاضران به پا خاستند، اما چند تني اين مراسم را به صورت نشسته دنبال کردند. اين امر، سبب برآشفته شدن يکي از حاضران شد که در بيرون از سالن (بدون آن که به نظم نشست لطمه اي وارد کند) اعتراض خود را با چند تن از برگزار کنندگان نشست در ميان نهاد و آن ها کوشيدند وي را آرام کنند.
در حالي که موضوعات بسيار متنوعي براي بحث در همايش از پيش اعلام شده بود، بيشترين وقت، صرف سند سياسي تازه اي شد که در تکميل سند سياسي همايش سراسري برلين براي بحث و بررسي تسليم نشست شده بود. اين سند سياسي را، که در آغاز نشست به ضميمه سند همايش برلين در اختيار همگان قرار گرفت، رضا چرندابي، حسين شريعتمداري، بهروز خليق، حسين علوي، مهدي فتاپور، اميرحسن گنج بخش، مهرداد مشايخي و مرتضي ملک محمدي امضا کرده بودند. مهمترين نکته اي که در اين سند بحث زيادي را در ميان جمع برانگيخت، تاکيد بر اين نکته بود که تجربه هاي هشت سال اخير ثابت کرده است که رژيم جمهوري اسلامي در چارچوب قانون اساسي فعلي قابل اصلاح نيست و به اين دليل اتحاد جمهوري خواهان مي بايست در تعيين استراتژي خود خواستار تغيير بنيادين قانون اساسي شود.
رياست نشست برلين را خانم ها پانته آ مديري و فرزانه عظيمي و آقايان حسين پورنقوي، کريم شام بياتي و حميد فرضي به عهده داشتند که در اداره نشست موفق بودند. به طور کلي، روند اين همايش نشان داد که چهره هاي سياسي خارج از کشور، در مسير تجربه بيست و پنج ساله زندگي در تبعيد، به سوي مدارا، تحمل يکديگر، رعايت موازين نوين کار جمعي و احترام به نظر ديگران پيش مي روند و شايد اين را بتوان يکي از مهمترين دستاوردهاي گردهمائي ها تلقي کرد. در طول جلسات دو روزه، دهها نفر پشت تريبون قرار گرفتند و نظرات خود را، که در بسياري موارد نيز منطبق بر نظر ديگران نبود، با جمع در ميان نهادند و جمع نيز، با متانت به سخنان آنان گوش سپرد. از آنچه در نشست هاي سياسي سال هاي گذشته اغلب شاهد آن بوده ايم، از تشنج، برخوردهاي غير دوستانه و هيستريک، در اين جمع خبري نبود.
تقابل دو نظر در سخنراني ها
در آغاز نشست، حسين علوي، از اعضاي شوراي هماهنگي اتحاد جمهوري خواهان، کوشيد در سخناني کوتاه روندي را که شوراي هماهنگي در ده ماه گذشته براي تدوين سياست ها و کارپايه هاي عملي تشکيلات طي کرده است، توضيح بدهد. وي در پايان سخنان خود توضيح داد که شوراي هماهنگي، در آخرين بحث هاي خود، متوجه شد که در درون اتحاد جمهوري خواهان يک ديدگاه واحد وجود ندارد و بايد براي رسيدن به اين ديدگاه واحد، در عرصه سياست گذاري ها تلاش شود. وي گفت که تشکيل همايش هاي منطقه اي، همين هدف را دنبال مي کند. در زمينه سياست بين المللي، ديدگاه ها به هم نزديک بودند، اما در زمينه مسائل داخلي کشور تفاوت ديدگاه ها زياد بود. با اين همه به رغم ارائه سند هشت نفره و پنج يا شش مقاله و تزي که براي تبيين اين ديدگاه ها ارائه شده است، هنوز تفاوت ديدگاه ها ماهيت فراکسيوني نيافته است.
سخنران بعدي، مرتضي ملک محمدي، ضمن توضيح درباره روند تهيه سند هشت نفره، گفت که بحث تغيير قانون اساسي ايران مي بايست در کارپايه اتحاد جمهوري خواهان دقيق تر مشخص شود، و تلاش در راه ايجاد يک نيروي مستقل دموکراتيک به محور کار اتحاد تبديل شود. وي در پايان نتيجه گرفت: تا زماني که ما خودمان قوام نيافته و به يک نيروي دموکراتيک تبديل نشده باشيم، ديگران ما را جدي نخواهند گرفت.
سومين سخنران نشست، فرخ نگهدار بود که به نقد سند هشت نفره پرداخت و گفت: تهيه کنندگان سند اعلام کرده اند که محدود کردن خواست ها در چارچوب قانون اساسي مانع رشد جنبش اصلاح طلبي ايران شد. به نظر من اين ارزيابي دقيق نيست و اتفاقا برعکس است. اگر يک نيرو بتواند در چارچوب قانوني عملا موجود جائي براي رخنه و نفوذ بيابد مي تواند تمام جنبش اجتماعي را، با تکيه بر منافذ سيستم اجتماعي موجود، به حرکت در آورد و به اين دليل به يک جبهه دموکراتيک برسد. من فکر نمي کنم که شکست جنبش دوم خرداد به دليل محدوديت آن در چارچوب قانون اساسي بود.
فرخ نگهدار در پايان توضيحات خود خواستار اصلاح سند هشت نفره شد، به نحوي که باعث منزوي کردن نيروها و يا قطبي کردن مبارزه نشود.
با طرح سخنان فرخ نگهدار، روشن شد که مسير بحث هاي بعدي چگونه پيش خواهد رفت: بخشي از شرکت کنندگان در همايش، با تاکيد بر اين نکته که جمهوري اسلامي در چارچوب قانون اساسي موجود توانائي تحول به سمت مردم سالاري را ندارد، خواستار تغيير بنيادي قانون اساسي بودند و بخشي ديگر، همچنان باور داشتند که تحول از طريق تاکيد بر مطالبات سياسي مردم، اثر گذاري بر روند انتخابات و وادار ساختن اقتدارگرايان به عقب نشيني در برابر خواست هاي مردم امکان پذير است.
پس از فرخ نگهدار، حسن شريعتمداري به عنوان يکي از امضا کنندگان سند هشت نفره، پشت تريبون قرار گرفت. او، در آغاز گفت: “وقتي آقاي نگهدار حرف مي زند، من احساس مي کنم که يک متخصص علوم سياسي حرف مي زند و نه يک سياستمدار. صحبت سياسي بايد علامت هائي به جامعه بدهد و نه آن که يک سري چيزهاي خنثي را کنار هم قرار دهد. ما مي گوئيم که بهترين شانس براي دموکراسي آن است که رفراندوم برگزار و مجلس موسسان ايجاد شود. فرم دلخواه ما نيز جمهوري دموکرات و لائيک است. ما، در جامعه ايران، با تولد نيروهاي سکولار روبرو هستيم و مي خواهيم به اين نيروها علامت بدهيم. در سند هشت نفره، ما، نيروئي هستيم که بايد به ايجاد يک نيروي دموکراتيک در ايران کمک کنيم. اين جنبش دموکراتيک، حتي اگر جرات بيانش را نداشته باشد، يک مرکز ثقل براي جمهوري سکولاري است که طرفدارانش در حال متولد شدن هستند”.
حسن شريعتمداري افزود: “يک سند سياسي، بايد نشان بدهد که چيز مستقلي است. نيروهاي پايدار، بايد جايگاه خودشان را پيدا کنند تا بتوانند نيروهاي بينابيني را جذب کنند. سند فکر مي کند که اصلاحات به جامعه انتقال يافته است. پنج نهاد باز توليد استبداد در حال دموکراتيزه شدن هستند. اين نهادها از جمله عبارتند از خانواده، دولت، دين، روحانيت و….
استبداد از آنجا که قدرت بازتوليد ندارد ميرا است”.
شريعتمداري در ادامه سخنان خود به اين نکته اشاره کرد که اصلاح طلبان نسخه روشني نداشتند. دموکراسي ديني آن ها جمع اضداد بود. دخالت نهاد مذهب در نهاد سياست پروژه آنان را با شکست روبرو مي کند. وي افزود: ” ما در سند گفته ايم که استقرار دموکراسي تنها در صورتي ممکن است که گهواره قانوني براي غيرقابل بازگشت بودن آن تهيه شده باشد. گذر به دموکراسي، تنها يک مدل ندارد که به معناي پيشبرد اصلاح طلبي به سمت دموکراسي باشد و بقيه مدل ها را انقلاب بداند”.
پس از سخنراني فرخ نگهدار و شريعتمداري، مصطفي مدني به تشريح ديدگاه هاي خود درباره اصلاحات و مساله قدرت پرداخت و گفت: “شکست اصلاحات دولتي نبايد سبب شود که ما از جنبش اصلاحات دور شويم. اشکال اصلي ما نگاهي است که به مساله قدرت داريم. سياست، کاربرد عملي براي انجام يک حرکت است. چپ ايران، تا قبل از دوم خرداد، تنها به قدرت در بالا عنايت داشت. در اين دوره، جامعه مدني، نهادهاي مدني و جنبش هاي مدني مطرح شد. ديدگاهي که هر تغييري را در قدرت مي ديد، امروز آن را در جنبش هاي اجتماعي مي بيند. ما، براي آنچه که مي خواهيم تغيير بدهيم، نياز به اهرم هاي لازم داريم. پايگاه اجتماعي يک چيز است و ابزار مبازره يک چيز ديگر. سند هشت نفره، ابزار مبارزه را روشن نکرده است. نقطه اتکاي ما جنبش اجتماعي است، اما اهرم و بازوي مبارزه جنبش اجتماعي نيست”.
سخنران بعدي، جمشيد اسدي بود که به علت پراکندگي بحث هائي که مطرح کرد نمي شد نتيجه روشني از آن گرفت. پس از آن، رضا چرندابي، به عنوان يکي ديگر از امضا کنندگان سند هشت نفره، بر اين نکته تاکيد کرد که اتحاد جمهوري خواهان بايد بکوشد جاي خود را در صحنه مبارزات اجتماعي پيدا کند. وي گفت: ” ما، در دوراني به حنبش اصلاح طلبي کمک کرديم. ممکن است در ارزيابي هاي خود اشتباه کرده باشيم، اما مسئول شکست اين جنبش ما نيستيم. اصلاح طلبان در حالي که قوه مقننه و اجرائيه را در اختيار داشتند، دارند با فضاحت از صحنه حذف مي شوند. حالا ما بايد چه کنيم؟ در بيست و پنج سال گذشته يک نيروي سياسي نداشته ايم که جاي مشخصي بايستد و روشن حرف بزند. اتحاد جمهوري خواهان بايد به اين نيرو تبديل شود. سند هشت نفره، در واقع به اين منظور تهيه شده که آنچه را در سند برلين مطرح شده بود به سياست روشن اتحاد جمهوري خواهان تبديل کند و آنچه را که در آن سند به روشني توضيح داده نشده بود، توضيح بدهد”.
با سخنان رضا چرندابي، اظهارات کساني که در ليست نخست سخنرانان ثبت نام کرده بودند به پايان رسيد و هيات رئيسه ليست دوم را گشود. نخستين سخنران اين بخش بيژن حکمت بود که با اشاره به موضع گيري هاي گذشته گفت: ” از زماني که اصلاح طلبان آمدند، ما برنامه جمهوري خواهي خودمان را در سايه مسائل دموکراتيک روز قرار داديم. پشتيباني ما از جنبش اصلاح طلبي علني بود. حالا پروژه اصلاحات از بالا شکست خورده و نشان مي دهد حداقل ثتبيت برخي از حقوق مدون در قانون اساسي صورت نگرفته است. ما، اکنون، بدون طرح حداکثر خواست هامان نمي توانيم به يک نيروي اجتماعي تبديل شويم”.
پس از حکمت، ايرج يوسفي در سخناني بسيار کوتاه از جمع خواست که مسائل را سياه و سفيد نکنند تا اين تصور ايجاد نشود که براي ادامه مبارزه تنها يک راه وجود دارد. سپس مليحه محمدي به نقد پاره اي از نکات سند هشت نفره پرداخت.
مجموعه بحث ها، در مجموع، اين احساس را منتقل مي کرد که پنداري جمعي در داخل کشور مشغول بحث است، با حکومت و نيروهاي اجتماعي ديالوگ مستقيم دارد و در نتيجه مي تواند روي شرايط تاثيري مستقيم بنهد. آنچه احساس نمي شد، اين بود که جمعي در شرايط تبعيد و در خارج از کشور، رانده شده از صحنه مبارزات اجتماعي و سياسي، مي خواهد وضعيت خود را، با توجه به شرايط ويژه اي که دارد، در برابر آنچه در داخل ايران مي گذرد روشن کند.
با پايان يافتن سخنان مليحه محمدي، هيات رئيسه اعلام کرد که فريدون تنکابني طنز نويس سرشناس قصد دارد نکاتي را با جمع در ميان بگذارد. حضور تنکابني، فضاي نشست را، که تا آن زمان جدي بود، دراساس تغيير داد. او، در سخنان خود، در واقع همان احساسي را منتقل کرد که به آن اشاره کردم: پيکار، پنداري بر سر چيزي است که نه به دار است و نه به بار!
فريدون تنکابني، به عنوان طنزپردازي نکته بين، در بياني غيرمستقيم، حال جمع را چنين وصف کرد:
رهگذري در بيابان مردي را ديد که دامن ردا به دست گرفته و پيش مي رود. پرسيد: چرا دامن ردا به دست گرفته اي؟ مرد گفت: فکر مي کنم شايد پرنده اي درآسمان تخم بياندازد. مي خواهم تخم هايش را جمع کنم. رهگذر گفت: “اين رو باش!”
مرد گفت: “من را باش؟ او را باش؟!” رهگذر ديد که مردي ديگر در پشت سر مرد ردا به دست حرکت مي کند و تابه اي در دست دارد. به سراغ او رفت و گفت: ” در اين بيابان تابه براي چه مي خواهي؟” مرد تابه به دست گفت: “فکر کردم اگر پرنده اي تخم انداخت و او تخم ها را گرفت، تابه براي پختن داشته باشيم!” رهگذر گفت: “اين رو باش!” مرد تابه به دست گفت: “من را باش؟ آن دو تا را باش” رهگذر ديد که دو مرد ديگر به دنبال مرد تابه به دست در حرکت اند، دسته اي هيزم به دست دارند و با يکديگر سخت در جدل اند. به سراغ آن ها رفت و گفت: هيزم براي چه مي خواهيد؟ آن ها گفتند: “براي پختن تخم مرغ ها!” رهگذر پرسيد: “پس جدلتان بر سر چيست؟” مردان گفتند: “يکي مان مي گويد نيمرو بپزيم و يکي مي گويد خاگينه بهتر است!”
فريدون تنکابني، سپس درباره مشکل طنزنويسان با حکومت هاي استبدادي توضيحاتي طنز آميز داد که سبب خنده بسيار و تشويق گرم جمع شد. با طنز شيرين فريدون تنکابني، نشست پيش از ظهر به پايان رسيد و جمع براي صرف ناهار و يک استراحت يکساعته سالن را ترک کرد.
در جلسات پس از ناهار و روز دوم، گروه کثيري از حاضران به پشت تريبون رفتند و به بحث در موضوعاتي پرداختند که براي اين نشست پيش بيني شده بود. مهدي فتاپور، حسين انور، رضا جوشني، علي قشقاوي، تورج ساعدي، مهران براتي، مهدي خانبابا تهراني، فرهاد فرجاد، بابک اميرخسروي، راستگو، حسن کيانزاد، مريم طاهري فر، محمود ميرجاوند، جهانبخش رستمي، ميلاد آرياني، علي پورنقوي، فرود سياوش پور، اکبر اکبري، توکلي، کبرا قاسمي، مريم سطوت و گروهي ديگر جزو اين سخنرانان بودند.
همايش اتحاد جمهوري خواهان، سرانجام در غروب روز يکشنبه، با صدور يک قطعنامه به کار خود پايان داد.
قطعنامه همايش
متن قطعنامه همايش کلن چنين بود:
همايش اروپاي مرکزي اتحاد جمهوري خواهان ايران مسئله نقض گسترده حقوق بشر، زندانيان سياسي، و سياست هاي جمهوري اسلامي براي بسته تر کردن فضاي سياسي در ايران را مورد توجه ويژه قرار داد.
هم اکنون تعداد زيادي از روزنامه نگاران، نويسندگان، فعالان سياسي و فرهنگي در زندان هاي جمهوري اسلامي بسر مي برند. شرکت کنندگان در اين همايش از حقوق انساني و شهروندي همه زندانيان سياسي قاطعانه دفاع مي کنند و خواهان آزادي بي قيد و شرط کليه زندانيان سياسي در ايران از هر طيف و گرايش عقيدتي، سياسي، فرهنگي، قومي و مذهبي هستند.
همايش به ويژه اعلام مي کند که دو زنداني سياسي آقايان اکبر گنجي و ناصر زرافشان به خاطر شجاعت در وفاداري به حقيقت، افشاي موارد کلان نقض حقوق بشر در ايران و تعهد به موازين حرفه اي خود، زير تيغ انتقام اقتدارگرايان جمهوري اسلامي قرار دارند. ما، شرکت کنندگان در همايش هشدار مي دهيم که با توجه به شرايط سياسي کنوني حاکم بر کشور، جان اين دو زنداني سياسي به ويژه در خطر است. بر همين اساس، ما توجه جهان و همه مدافعان حقوق بشر را براي حفظ جان و آزادي اين دو زنداني و همه زندانيان سياسي در ايران خواستاريم.
جواد طالعي
jtalee@freenet.de