بررسی زیر و بم تحریم های جدید سنا
گفت وگو با «مهرداد عمادی»؛
آمریکا بیشتر ضرر می کند
«مهرداد عمادی» بر این باور است که در حال حاضر آمریکا دیگر جایگاه حاکمیتی در اقتصاد دنیا ندارد و همین موضوع باعث خواهد شد تا اتحادیه اروپا از این طرح آمریکا حمایت نکند.
مهرداد عمادی بر این باور است که در حال حاضر آمریکا دیگر جایگاه حاکمیتی در اقتصاد دنیا ندارد و همین موضوع باعث خواهد شد تا اتحادیه اروپا از این طرح آمریکا حمایت نکند.
مجلس سنا در تازهترین تصمیم خود در مورد ایران، تحریمهای جدیدی را به تصویب رساند. البته در این طرح پیشنهادی سنا در کنار ایران نام روسیه نیز به چشم میخورد، موضوعی که حرفوحدیث فراوانی را در جامعه سیاسی آمریکا به وجود آورده است، تا جایی که بسیاری از نمایندگان کنگره خواستار تغییرات زیادی در آن شدند.
به منظور بررسی آینده این طرح و نتیجه تحریمهای احتمالی، گفتوگویی را با «مهرداد عمادی» انجام دادیم.
این اقتصاددان برجسته معتقد است، تاخیر به وجود آمده در تصویب طرح به دلیل حضور نام روسیه در آن و نگرانی جمهوریخواهان از واکنش شدید روسیه است. او بر این باور است که در حال حاضر آمریکا دیگر جایگاه حاکمیتی در اقتصاد دنیا ندارد و همین موضوع باعث خواهد شد تا اتحادیه اروپا از این طرح آمریکا حمایت نکند.
♦♦♦
چندی پیش سنای آمریکا طرحی را به تصویب رساند که به واسطه آن تحریمهای جدیدی علیه ایران و روسیه اعمال شود. این طرح شامل چه مواردی است؟
در واقع بخشی از این طرح تکرار فهرستی است که در سال 2010 با عنوان «لیست بزرگ تحریمهای ایران و شفافیت و کم کردن سرمایهگذاری در ایران» در دولت اوباما تایید شد (البته در آن زمان قرار بود جمهوریخواهان تحریمهای گستردهتری را علیه ایران اعمال کنند که موفق به انجام آن نشدند).
علاوه بر فهرست قبلی، دو مورد جدید نیز در این طرح اضافه میشود. طرحی که اگرچه در آن نام روسیه نیز به چشم میخورد ولی از نظر من نوک این پیکان به سمت ایران گرفته شده است.
نخستین مورد اضافی این طرح این است که تمامی افراد حقیقی و حقوقی و شرکتهایی که کاربردی مستقیم یا دوگانه با فعالیتهای موشکی ایران دارند، تحت تحریم قرار میگیرند. البته این تحریمها در دولت اوباما برداشته شد چراکه در حال همهگیر شدن و ایجاد هزینه سنگین انسانی در ایران بود.
مورد دومی که در طرح جدید اضافه شده این است که نهتنها افراد حقیقی و حقوقی، بلکه تمام افراد دیگری که با آنها کار میکنند نیز در چارچوب تحریمهای جدید قرار خواهند گرفت.
به طور کلی قصد و نیت ایالات متحده از چنین طرحی چه میتواند باشد؟
در واقع تصویب در مرحله بعد اجرای چنین طرحی مصداق یک تیر و دونشان برای آمریکا خواهد بود. از طرفی به صورت یکطرفه و بدون تصویب نهادهای بینالمللی نظیر سازمان ملل، قانونی فراگیر را وضع میکند که ارتباطات بازرگانی و بانکی با ایران را محدود میکند و از طرف دیگر، بدون هیچ پیشینه تاریخی در چارچوب معرفی تحریمها، ایالات متحده بدون توضیح و توجیه قانونی این موضوع که چرا پروژه موشکی ایران باید مستوجب تحریمهای فراگیری باشد، تحریمهای جدیدی را معرفی میکند.
مروری بر تاریخ نشان میدهد که ایران تاکنون از پروژه موشکی خود برای اهداف تهاجمی استفاده نکرده است، بلکه همانطور که در هشت سال جنگ تحمیلی نیز مشهود بود، ایران تاکید داشته که این پروژه از منظر دفاعی برای این کشور مهم است.
این در حالی است که کشورهای نزدیک ما نظیر پاکستان، هند و حتی عربستان، روی پروژههای موشکی سرمایهگذاری کلانی کردهاند ولی شامل چنین تحریمهایی قرار نمیگیرند.
یکی از مواردی که در آخرین لحظات به این طرح اضافه کردند، تحریم تمام افرادی است که در ساختار نظامی-امنیتی ایران مانع گسترش احترام به حقوق بشر هستند. این بند به قدری مبهم است که میتواند طیف وسیعی از افراد جامعه را دربر بگیرد.
در واقع آمریکا با این طرح دامی را بنا نهاده که با کوچکترین بهانهای هر فردی را که دلش میخواهد (حتی کسانی که با نهادهای امنیتی و نظامی و شبهنظامی در ارتباط نیستند) در فهرست تحریمها قرار دهد.
البته باید عرض کنم هنوز مشخص نیست که سرنوشت این طرح چه خواهد شد ولی در مجموع نیت آمریکا از این طرح، ایجاد زیربنای یک برنامه بلندمدت پنجمرحلهای است که آمریکا در خصوص تحریمها علیه ایران دنبال میکند و در واقع راه را برای مسائل بعدی باز میکند.
به نظر من، هدف آمریکا از این کار ایجاد حسابی است که در آینده خزانهداری آمریکا روی آنها حساب کرده و دولت آمریکا بر شدت این تحریمها بیفزاید.
با توجه به مواردی که اشاره کردید، به نظر میرسد این طرح ناقض روح و جسم برجام است، این در حالی است که بسیاری از نمایندگان سنا که به این طرح رای مثبت دادند تاکید میکنند، مصوبه آنها مغایرتی با برجام ندارد، شما این موضوع را چطور ارزیابی میکنید؟
من چند روز پیش در یک مهمانی غیررسمی حضور داشتم و در آنجا به صورت جداگانه با دو وکیل در حوزههای نفتی و بانکی در همین خصوص صحبت کردم. نکتهای که شاید برای خوانندگان شما جالب باشد این است که هر دو نفر معتقد بودند در حال حاضر ایران بعد از روسیه مهمترین سوژه خارج از اتحادیه اروپا مورد بحث در اروپا به حساب میآید.
این دو حقوقدان معتقد بودند که در تمامی مراحل حقوقی (بینالملل، سرمایهگذاری، دریایی و بانکی) این طرح آمریکا نقض برجام است. چراکه جسم و روح برجام برخلاف طرح مبهم سنای آمریکا، بسیار شفاف است. در برجام تمامی خطوط و مرزها به صورت پررنگ و واضح مشخص است به طوری که نمیتوان هیچ تعبیر متفاوتی از بندهای مختلف این توافق برداشت کرد.
بر اساس گزارشهای آژانس، ایران نهتنها به تمامی تعهدات برجامی خود پایبند بوده، بلکه در برخی از موارد بیش از چیزی که در برجام به آن اشاره شده همکاری داشته است. بنابراین میتوان گفت ایران حسن نیت و شفافیت خود را نشان داده است.
در نتیجه، این بستهای که در سنا تصویب شده نه تنها هیچ همخوانیای با روح و جسم برجام ندارد بلکه نقض مستقیم آن در بالاترین رده حقوقی جهانی خواهد بود. در واقع موضوعی که شورای امنیت سازمان ملل آن را وضع کرده در حال حاضر از سوی سنای آمریکا تحت فشار قرار گرفته است.
به نظر من این موضوع میتواند پرونده حقوقی بسیار سنگینی را برای آمریکا ایجاد کرده و در صورت اجرای این طرح دادگاههای عالی بینالمللی حتماً به نفع ایران حکم صادر خواهند کرد.
با توجه به اینکه این طرح در سنای آمریکا با 98 رای مثبت در مقابل تنها دو رای منفی به تصویب رسید، پیشبینی میشد خیلی سریع کنگره هم آن را تصویب کرده و برای امضای نهایی آن را برای دونالد ترامپ ارسال کند، اما به نظر میرسد روند رسیدگی به این طرح با مشکلاتی مواجه شده است، به نظر شما دلیل این تاخیر چه بوده است؟ حضور نام روسیه در کنار ایران چه تاثیری در روند بررسی این طرح داشته است؟
به نظر من این تاخیر دو دلیل داشت. دلیل نخست اضافه شدن روسیه در آخرین لحظه به این طرح بود. اضافه شدن روسیه نیز به این خاطر بود که اقلیت دموکرات اعلام کرده بودند اگر روسیه به این بسته اضافه نشود، ما به تحریمها علیه ایران رای مثبت نخواهیم داد.
چراکه اولاً توافق 1+5 در زمان یک رئیسجمهور دموکرات حاصل شده و ارزیابی جامعه بازرگانی آمریکا از این توافق بسیار مثبت بوده است. کمااینکه توافق بوئینگ و مسائل نفتی خاورمیانه روی بازرگانی و سیستم بانکی آمریکا تاثیر مثبت داشته است.
دلیل دوم دموکراتها این بود که اگر جمهوریخواهان طرح تحریمهای جدید در خصوص روسیه را رد کنند، آنگاه مشخص خواهد شد که جمهوریخواهان، تحت تاثیر روسیه رفتار میکنند. به همین دلیل نمایندگان جمهوریخواه سنا در لحظات آخر به این نتیجه رسیدند که مساله اصلی آنها انزوای مجدد ایران است، و اضافه شدن روسیه مشکلی در هدف اصلی آنها ایجاد نمیکند.
به خصوص در حال حاضر که مساله دخالت روسیه در انتخابات آمریکا دیگر از حالت سوءظن خارج شده است و هم افبیآی و هم دادستان ویژه این پرونده از وجود نشانهای از دخالت روسیه در انتخابات آمریکا خبر دادهاند.
در واقع اضافه شدن روسیه به این طرح به این خاطر بوده که جمهوریخواهان خودشان را از تیغ اتهام تبرئه کرده و بگویند حزب جمهوریخواه تنها آقای ترامپ نیست.
اما وقتی این طرح پس از تصویب سنا وارد مجلس شد، مشخص شد اگر به همین شکل کنونی تصویب شود، روسیه عکسالعملی جدی نشان خواهد داد. همانطور که چندی پیش سرگئی لاوروف اعلام کرد، این عین خیالپردازی است که آمریکا بخواهد با تحت فشار گذاشتن روسیه رفتار ما را عوض کند و ما هم آرام بنشینیم.
از سوی دیگر شاهد بودیم که کوین بریدی رئیس کمیته تامین منابع و ابزارها و نزدیکترین نماینده به آقای ترامپ در مجلس نمایندگان اعلام کرد ما مشکلی با این طرح نداریم اما مطابق با قانون اساسی، لوایحی که مربوط به تامین منابع مالی و افزایش و کاهش درآمد میشود باید از مجلس نمایندگان آغاز شود.
در واقع تیم حقوقی متصل به کاخ سفید به این نتیجه رسیده بودند که باید به نوعی این طرح را به تاخیر بیندازند تا آن بخشهایی که ضرری بالقوه برای رئیسجمهور است، کمرنگتر شود. در واقع جمهوریخواهان نزدیک به ترامپ از این بیم دارند که چنین طرحی هزینههای زیادی برای رئیسجمهور آمریکا و نزدیکان او از سوی روسیه به همراه داشته باشد و به همین دلیل است که با توقف زمانی مواجه شده است.
آن طور که من شنیدهام، این طرح در مجلس نمایندگان بازنویسی شده، بخش مربوط به روسیه آن کمرنگتر شده و برای تصویب به سنا فرستاده خواهد شد. از سوی دیگر، آن بخش از این طرح که مدعی بود تحریمهای جدید باید علاوه بر اجرایی بودن، قانونی شوند (یعنی رئیسجمهور نتواند آن را لغو کند) نیز احتمالاً دیگر وجود نخواهد داشت تا دست رئیسجمهور برای کاهش گزندگی تحریمها علیه روسیه بازتر باشد.
همانطور که مستحضرید، آمریکای دونالد ترامپ در عمر ششماهه خود از توافق ترانسپاسیفیک و پیمان اقلیمی پاریس خارج شد و حالا نیز قصد خروج از برجام را دارد، این اقدامات ترامپ چه واکنشهایی در سطح بینالمللی و به خصوص اتحادیه اروپا داشته است؟
اگر به دیدار آقای ترامپ از اروپا نگاهی بیندازیم، متوجه میشویم که این دیدار ناموفقترین دیدار یک رئیسجمهور آمریکا از اروپا بوده است. این عدم موفقیت چندین دلیل دارد. نخست اینکه طرفهای اروپایی در نشستهای مشترک به صورت آشکار ابراز نگرانی و نارضایتی خود را از مواضع آمریکا (به خصوص مواضع تجاری او) اعلام کردهاند. دلیل دوم نیز انتقادات جامعه بازرگانی-بانکی اروپا از رفتار آمریکا بوده است.
خروج آمریکا از پیمان پاریس و توافقهای آزاد دیگر، هزینههای بسیار سنگینی روی شرکتهای آلمانی، سوئدی و اتریشی داشته و خواهد داشت. همانطور که کنفدراسیون صنایع آلمان اعلام داشته آمریکا با اعمال تعرفههای 30درصدی روی اجناس آلمانی در واقع قصد دارد یک جنگ تجاری با آلمان را آغاز کند. آمریکا به دنبال آن است که به دوران پس از جنگ جهانی دوم بازگردد (زمانی که آمریکا در چارچوب برنامه مارشال تمامی شاخصهای بازسازی اروپا، ژاپن و کرهجنوبی را تعیین کرد).
در واقع این دیدگاه معتقد است آمریکا میخواهد سیاستهای خود را به جهان دیکته کند، اما این موضوع را در نظر نمیگیرد که نه دیگر جهان آن جهان گذشته است و نه آمریکا آن حاکمیت اقتصادی گذشته را در جهان دارد. از سوی دیگر در هفت ماه اخیر تغییری تاریخی در اروپا اتفاق افتاده است. اروپا که در طول تاریخ در دو جبهه سیاسی و اقتصادی آمریکا را یک متحد قابل اطمینان میدید دیگر چنین رویکردی نسبت به این کشور ندارد.
همانطور که جامعه بازرگانی آلمان، جامعه بانکی فرانسه و مدیران بزرگترین بانک اسپانیا همگی بر این عقیدهاند که دیگر نمیتوان به آمریکا همچون شریکی قابل اطمینان نگاه کرد. این نااطمینانی برای آمریکا هزینه خواهد داشت و مهمترین این تبعات این خواهد بود که آن نیت مثبتی که یک شریک به خاطر سابقه روابط مثبت از طرف مقابل خود داشته دیگر وجود نخواهد داشت.
در واقع به جز انگلیس که به دلیل کابینه فعلی همچنان یکی از متحدان بزرگ آمریکا به حساب میآید، مابقی کشورهای اروپایی دیگر پشت آمریکا درنخواهند آمد. برای مثال اگر همین فردا آمریکا دست خود را به روی آلمان، فرانسه، ایتالیا یا اسپانیا دراز کند و از آنها بخواهد که این طرح تحریمهای جدید را حمایت کنند، احتمالاً با جواب رد این کشورها مواجه خواهد شد. این در حالی است که در دور قبلی تحریمها علیه ایران در سال 2011 این حمایت اروپا بود که ایران را بهشدت تحت فشار قرار داده بود.
آشکارترین این مخالفتها را در اتحادیه اروپا مرکل و یونکر از خود بروز دادهاند. به نظر من این موضوع برای ایران پیامد بلن دمدت و گستردهای خواهد داشت به طوری که بزرگ ترین شریک اقتصادی ایران دیگر از ایالات متحده حمایت نخواهد کرد.
در واقع این بخش مثبت توافقی است که ایران دو سال پیش با قدرتهای بزرگ دنیا برقرار کرد و الان بزرگترین سد در برابر هجوم سیاسی و اقتصادی آمریکا بر جامعه ایران به شمار میآید. برجام اعتماد جامعه اروپا به ایران را به شدت افزایش داد و همین موضوع تحریمهای یکطرفه احتمالی آمریکا علیه ایران را کماثر میکند.
به عنوان پرسش نهایی، به نظر شما ایران باید چه واکنشی نسبت به این طرح نشان دهد؟
به نظر میرسد در حال حاضر ایران به طور همزمان در چند مسیر در حال پیشروی است. ایران در حال تنوع بخشیدن به سیاست خارجی خود است. در یک پنجره زمانی، ایران بر این باور بود که باید بیشترین نزدیکی را به روسیه داشته باشد، موضوعی که در حال حاضر آن را بازنگری کرده است. به طوری که با حفظ روسیه به عنوان یک متحد استراتژیک به دنبال متحدان دیگری در منطقه و اقتصاد جهانی بوده است.
در واقع مشاهده میکنیم که ایران در تقویت روابط خارجی خود گامهای بزرگی را برداشته است، توسعه روابط بانکی با هند، چین و کشورهای آمریکای مرکزی و لاتین بخشی از این تنوعبخشی است. مسیر دومی که ایران در حال پیمودن است، عمیق کردن روابط صنعتی و بانکی با اتحادیه اروپاست.
اتحادیه اروپا به عنوان بزرگترین بلوک اقتصادی دنیا، بیشترین توان صنعتی و تکنولوژیک دنیا را نیز به خود اختصاص داده است. نتیجه تنوع بخشیدن به روابط بازرگانی و سرمایهگذاری مشترک این خواهد بود که در صورت اعمال تحریمهای جدید از سوی آمریکا، سناریویی متفاوت رقم خواهد خورد.
در یک بازه زمانی در گذشته ما چشم خود را به تحریمها بستیم و فریاد زدیم تحریمها هیچ اثری بر اقتصاد ما نخواهد گذاشت، اما تجربه ما از تحریمها در واقع به ما مسائل زیادی آموخت و باعث شد ما از درون شکنندگیهای اقتصاد را کوچک و کوچکتر کنیم.
در واقع اقتصاد کنونی ایران در مقایسه با هشت سال پیش، هم از نظر اتکا به درآمد نفتی و هم از نظر قطبی شدن تجارت خارجی و عملی شدن آن در چارچوب روابط با چین و هند و امارات به کلی تغییر کرده است. از سوی دیگر نگاه صنعتی شدن ما که در گذشته با پروژههای زودبازده همراه بود به طور کامل دگرگون شده است. در حال حاضر ایران به مدیریت مسائل زیربنایی مشغول است.
در واقع اقتصاد ایران که هشت سال پیش در بیمارستان بستری بود هماکنون در حال راه رفتن است، هرچند گامهای این بیمار تازه مرخصشده در برخی از بخشها هنوز کوچک است ولی روزبهروز، هفتهبههفته و ماهبهماه روند اقتصاد در حال پیشرفت است. نگاهی به صنایع استراتژیک نظیر پتروشیمی نشان میدهد که وضعیت کلی اقتصاد ایران چقدر بهبود یافته است.
آمار اقتصادی، یک داستان رمانتیسم نیست، که بشود در آن دست برد. سرمایهگذاریهای بنیادی در خودروسازی و قطعهسازی و روابطی که با خودروسازان بزرگ فرانسه، کره و آلمان ایجاد کردیم، میتواند به عنوان سپرهای مقاومی در برابر ابزار نرم آمریکا قد علم کنند.
به هرحال آمریکا فهمیده که ایران، لیبی نیست که بتوان با حمله نظامی و بمب آن را تخریب کرد به همین دلیل مجدداً به ابزارهای نرم روی آورده است. تفاوتی که در مقایسه با گذشته وجود دارد این است که ما از تجربه گذشته درس گرفتهایم، زندگی کردن در حباب رویایی و پشت کردن به واقعیات اقتصادی دیگر وجود ندارد و ایران به دنبال پیوند دادن توان اقتصادی کشور با ابزارهای جهانی و استفاده از فرصتهای اقتصادی بینالمللی است. در پایان باید اعلام کنم از نظر من معرفی این تحریمها برای آمریکا هزینههای بیشتری در مقایسه با ایران خواهد داشت.
گفت وگو با: مهرداد عمادی
منبع: تجارت فردا، شماره 227، شنبه 10 تیرماه 1396