تبیین خیزش آبان ۹۸ (به مناسبت ششمین سالگرد آن)

ششمین سالگرد خیزش آبان ۹۸ است. این خیزش واکنشی نسبت به افزایش قیمت بنزین بود. ولی ریشه در  بحران های درهم تنیده و نقطه تبلور یک بحران چندلایه اجتماعی بود: بحران اقتصادی ـ معیشتی، بحران مشروعیت، بحران کارآمدی و بحران شکاف نسلی و ارزشی. بی تردید خیزش ۹۸ نقطه عطفی در صحنه سیاسی کشور بود. از این رو جا دارد که به مشخصه ها و نیروهای محرک آن پرداخته شود و بلحاظ نوع بسیج اجتماعی تبیین گردد.  

نگاهی کوتاه به سابقه اعتراضات مردمی قبل از خیزش آبان ۹۸

نخستین اعتراضات مردمی در دوره جمهوری اسلامی در اوایل دهه ۱۳۷۰ رخ داد که شامل یک سری اعتراضات در شهرهای تهران، شیراز، اراک، مشهد، قزوین، و خرم‌آباد بود. نیروی محرکه این اعتراضات عمدتأ ساکنان مناطقی بودند که سکونت گاه های آنان به‌دست مقامات شهرداری تخریب شده بود. 

چشمگیرترین اعتراض در منطقه حاشیه‌نشین کوی طلاب مشهد در سال ۱۳۷۱ اتفاق افتاد. جایی‌که شهرداری از اعطای مجوز قانونی به تعدادی از خانه‌های موجود سر باز زد. وقتی پلیس تیراندازی کرد و دو تن از معترضان را کشت، جمعیت فرمانداری و چندین پاسگاه پلیس را به آتش کشید. با فرا رسیدن غروب، معترضان کنترل شهر را به‌دست گرفتند. به‌دنبال ناتوانی ارتش در سرکوب معترضان، دولت مرکزی واحدهای کمکی بسیج را از دیگر شهرها به مشهد گسیل داشت. بیش از ۳۰۰ نفر بازداشت، ۶ افسر پلیس کشته و ۴ نفر از معترضان اعدام شدند.

دومین اعتراضات مردمی، جنبش سبز در سال ۱۳۸۸ رخ نمود. ماشه این اعتراضات را انتخابات ریاست ‌جمهوری کشید. برای هفته‌ها پس از اعلام نتیجه انتخابات، خیابان تبدیل به محل عمده اعتراضات شد. راهپیمایی تاریخی سکوت که در ۲۵ خرداد ۱۳۸۸ در تهران برگزار شد و نبردهای خیابانی متعاقب آن، بلوک قدرت را سراسیمه کرد و واکنش سریع سپاه پاسداران در به‌دست گرفتن کنترل کامل پایتخت برای دو ماه را به‌دنبال داشت. تا پایان سال، ۱۰ هزار نفر بازداشت و ۷۰ نفر کشته شدند.

کدام گروه  اجتماعی موتور اعتراضات مردمی در آن سا ل ها بود؟ اعتراضات دهه ۱۳۷۰ به فرودستان سنتی ایران تعلق داشت و تا حد زیادی مهاجران روستایی عامل درگیر در منازعات محلی بودند که مناقشاتشان بر سر مسکن و تسهیلات شهری بود. اما جنبش سبز و رهبری آن به‌شکل برجسته از طبقه متوسط شهری تهران و برخی شهرهای بزرگ ریشه می‌گرفت. دغدغه این افراد، آزادی‌های سیاسی و مدنی بود.

سومین اعتراضات مردمی، خیزش دی ماه ۹۶ بود که در آن تهیدستان نقش اصلی داشتند. خیزش دی ماه ۹۶ و آبان ۹۸ از یک مقوله اند و بدرجاتی مشخصه های یک سانی دارند.

اعتراضات آبان ۹۸

اعتراضات آبان ۹۸ نه در مخالفت‌های فرودستان سنتی ریشه داشت و نه در طبقه متوسط جدید. در این اعتراضات گروه‌های مختلف اجتماعی شرکت داشتند: تهیدستان، طبقه متوسط فرودست، حاشیه نشین ها، جوانان، زنان و شهرک‌های حاشیه‌ای جغرافیایی و اجتماعی. ولی مشاهدات نشان می دهد حضور گروه های فرودست اقتصادی بسیار چشمگیر و در میان آن‌ها نقش تهیدستان و طبقه‌ متوسط فرودست بسیار برجسته بوده است. بخش هائی از مردم در این خیزش شرکت نداشتند، ولی با آن همدل بودند. کثرت شرکت گروه‌های اجتماعی هم نقطه‌ قوت خیزش آبان بود و هم آن را به پدیده پیچیده تبدیل کرده است. 

به گفته هزار جریبی: “حاشیه های اقماری متن اصلی این اعتراضات بودند. به جز در یکی دو شهر مثل شیراز، افراد معترض حاشیه نشینان و طبقات کم درآمد بودند. این نشان می دهد که ترکش های تصمیم  بنزین به طبقات کم درآمد و متوسط برخورد کرده است. در بسیاری از تجمعات قبلی، مطالبات سیاسی مطرح بود و گروه هائی مانند احزاب در آن ها حضور داشتند و کمتر شاهد کنشگری طبقات ضعیف بودیم. اما ماهیت اعتراضات آبان تغییر کرده و اقشار ضعیف و کم درآمد را درگیر خود کرده بود. تنها حاشیه نشینان در آبان معترض نبودند و گروه های دیگری نیز درگیر بودند. گروه هائی که اصطلاحأ چیزی برای از دست دادن ندارند، شروع کننده چنین اعتراضاتی هستند. روند فعلی در حال افزودن به جمعیت افرادی که چیزی برای از دست دادن ندارند، رفته رفته بیشتر شده است. ادامه این روند باعث می شود ساکت ها هم دیگر ساکت نمانند” (هزار جریبی از کتاب آتش خاموش.بکوشش موسسه رحمان).

طبقه متوسط فرودست

خیزش آبان در اساس نقطه‌ تلاقی تهیدستان و طبقه‌ متوسط فرودست بود. طبقه‌ متوسط فرودست هم به لحاظ نظری و هم در واقعیت در وضعیت اجتماعی دوگانه و متعارضی قرار دارد. بنظر آصف بیات: “اعضای این طبقه بسیاری‌شان تحصیل‌کرده و صاحب مدارک دانشگاهی هستند. شناخت نسبتاً بالایی از اوضاع دارند، از تکنولوژی و کارکرد شبکه‌های ارتباطی و اینترنت آگاهی بالایی دارند، دارای علائق و آرزوهای طبقه‌ متوسط مرفه هستند. ولی همین افراد از لحاظ اقتصادی به بخشی از فرودستان پیوسته‌اند، بسیاری‌شان بی‌کارند و یا در مشاغل کم‌درآمد، موقتی و با منزلت پایین تلاش می‌کنند که اغلب ارتباطی با تخصص تحصیلاتی‌شان ندارد. همین وضعیت اقتصادی این افراد را مجبور کرده است که در محلّات فقیرنشین و در مجتمع‌های حاشیه‌ای سرپناهی برای خودشان مهیا کنند. عضو این طبقه اغلب نسبتاً به وضعیت اطرافش خوب آگاه است، می‌داند چه چیزهای خوبی در کشورش موجود است (اتومبیل شخصی، منزل، مسافرت، توانایی تشکیل خانواده و غیره) و در عین حال احساس می‌کند چقدر از این همه چیزهای خوب محروم است. او تجسم این تعارضات اجتماعی است و تبلور خشم. از نظر سیاسی قابل‌توجه است که این فرد دنیای فقر و محرومیت و زندگی حاشیه‌ای و آرزوهای پایمال‌شده را به دنیای روشنفکری و دانشگاه و اینترنت و مصرف جهانی وصل می‌کند و همواره بین این دو جهان در جریان است. طبقه‌ متوسط فرودست با این ویژگی‌ها به بازیگر مهم سیاسی تبدیل‌شده است که منحصر به ایران نیست. ولی کنترل سیاسی و فرهنگی در ایران، این طبقه را شاید بیشتر از جاهای دیگر از نظم سیاسی کشور بیگانه کرده است. (آصف بیات “طغیان طبقه متوسط فرودست” ـ ایران فردا شماره ۵۷).

سرمنشاء این گروه به سال‌های دهه ۱۳۶۰ برمی‌گردد، زمانی‌که نرخ بالای باروری در ایران یکی از بزرگ‌ترین جمعیت‌های جوان جهان را به‌وجود آورد. در همان زمان، سواد در حال رشد بود. تا پایان دهه ۹۰ میلادی، جمعیت دانش‌آموزی ۲۶۶ درصد افزایش یافت و به ۲۰ میلیون نفر رسید، یعنی یک سوم کل جمعیت کشور. در سال ۲۰۱۴ تعداد دانشجویان در ایران چهار و نیم میلیون نفر بوده است که افزایشی ۲۵ برابری نسبت به زمان انقلاب را نشان می‌دهد. در اوایل قرن بیست و یکم، یک پنجم خانوارها یک دانشجو یا فارغ‌التحصیل دانشگاهی بیرون داده بودند. رشد دانشگاه خصوصی آزاد اسلامی و گسترش آموزش از راه دور به شهرستان‌ها باعث پدید آمدن فارغ‌التحصیلان دانشگاهی تقریبا در هر روستایی شد.

تحصیلات در عین حال که موجب افزایش انتظارات شد، اما در تامین تحرک اقتصادی- دستکم برای دو و نیم میلیون دانش‌آموخته دانشگاهی که در حال حاضر میزان قابل توجهی از آن ها هم بیکار هستند- بی ثمر ماند. بنابر یکی از گزارش‌های مجلس، در مجموع ۳۵ درصد جوانان دارای تحصیلات بیکارند. این افراد باید این رویا را به خاک بسپارند که روزی صاحب خانه‌ای طبقه‌متوسطی می‌شوند؛ رویایی که برای دستیابی به آن باید یک‌سوم درآمد ماهیانه خود را طی ۹۶ سال پس‌انداز کنند.

تهیدستان شهری

تهیدستان در آبان ۹۸ حضور جدی و پررنگ داشتند. علی مطهری با اشاره به آمارهای نهادهای امنیتی در مورد خیزش آبان گفت: “براساس اعتراف نهادهای اطلاعاتی، معترضان آبان ۹۸ توده های فقیر جامعه بودند و باید فکری به حال آن ها بکنیم”

محمد مالجو در تعریف تهیدستان شهری می گوید: “افرادی که مطلقأ از سه منبع اصلی قدرت یعنی سرمایه مادی، دانش و مهارت انسانی واجد ارزش مبادله در بازار کار، و اقتدار سازمانی، خواه در نهاد دولت و خواه در سایر نهادها، نابرخوردارند، تهیدستان هستند. یعنی توزیع قدرت در جامعه بگونه ای بوده که بخشی از جامعه از این سه منبع قدرت نابرخوردار هستند. هم چنین تهیدستان از سه نوع منبع حمایت در حدی که استانداردهای تاریخی متعارف برای نیل به یک سطح زندگی شناخته شده کفایت می کنند، نابرخوردارند. اولأ، حمایت های اجتماعی دولت به حد کفایت؛ ثانیأ، حمایت های نهادهای اجتماعی ضربه گیر موجود در جامعه مثل نهاد خانواده و محله؛ و ثالثأ، حمایت انواع نهادهای جامعه مدنی به حد کفایت. مصادیق تهیدستان شهری دستفروشان، فروشندگان دوره گرد، موتورسواران معیشتی، کارگران روزمزد فاقد ثبات کار، بخش وسیعی از بیکاران، مهاجران روستائی فقرزده ساکن در شهرهای بزرگ، کارگران ناماهر، گدایان، کارتن خواب ها، کودکان کار، حاشیه نشینان شهری و نظایر آن ها هستند…… وضعیت تهیدستان ساختاری است و خود تهیدستان در شکل گیری آن نقشی ندارند” (روزنامه اعتماد، ۱۵ مهر ۱۳۹۶).

علیرضا صادقی تهیدستی را در پیوند با سیاست تعدیل ساختاری، نولیبرالی و توسعه طلبی بازار فهم می کند. او هم در فصل نخست کتاب “زندگی روزمره تهیدستان شهری”، بین طبقه کارگر و تهیدستان این طور مرزگذاری می کند که طبقه کارگر مولد است. اما تهیدستان در فرآیند تولید حضور ندارند و غالبأ از طریق مشاغل غیررسمی امرار معاش می کنند.

او تاکید می کند: “در سال های اخیر، به صورت فزاینده، بخشی از طبقه متوسط شهری به صف تهیدستان پیوسته که دلیل عمده آن روندهای ضد و نقیض گسترش بازار آموزش و انقباض بازار کار بوده است. شمار زیادی از کارمندان و تحصیل کردگان دانشگاهی تحت فشارهای اقتصادی به ناچار در مناطق فقیرنشین زندگی می کنند یا به مشاغل زیست معیشتی خیابانی روی آورده اند. علاوه براین، می توان به اعضای ماهر طبقه کارگر و خرده بورژوازی اشاره کرد که پیشنیه کسب و کار در بخش تولید و صنعت را دارند. اما به دلایلی مانند اخراج یا ورشکستگی، موقعیت نسبتأ امن خود را از دست داده اند.” (زندگی روزمره تهی دستان شهری نوشته علیرضا صادقی)

افزایش دهک های زیر خط فقر تا دهک ششم و ختی هفتم نشان از سقوط بخش مهمی از طبقه متوسط به زیر خط فقر دارد. جنبش تهیدستان که آصف بیات از آن صحبت می کنند ریشه روستائی داشت، اما اکنون ریشه های روستائی تهیدستان به “ریشه های شهری” بدل گشته است. هم چنین جنبش تهیدستان، به دلیل ورود طبقات متوسط به آن، به لحاظ فرهنگی متحول کرده و بیش از گذشته از پتانسیل حرکت های جمعی برخوردار شده است.

خیزش تهیدستان شهری، در مقایسه با دیگر جنبش های اجتماعی، مختصاتی خاص و متفاوت دارد. مهمترین دلیل این تفاوت، راه نیافتن روایت تهیدستان از منافعشان به حوزه عمومی است. تهیدستان شهری رسانه و ارگان ندارد و به طور کلی فاقد هرگونه نهاد برای بیان مطالبات خود هستند.

حاشیه نشین ها

این هم نظری در بین صاحب نظران وجود دارد که متن اصلی اعتراضات آبان مناطق حاشیه ای و مهم ترین بازیگران آن حاشیه نشینان بوده اند. در پیرامون تهران و برخی شهرهای دیگر، سکونت گاه هائی شکل گرفته که دارای شهرداری و طرح تفضیلی جامع هستند. این سکونت گاه ها را نمی توان در چارچوب های قدیمی “حاشیه” و “حاشیه نشینی” بررسی کرد. در این مناطق مهاجرت از شهر مادر به پیرامون شکل گرفته و ترکیب جمعیتی این مناطق از بافت جمعیتی شهر تبعیت کرده و تنوع زیادی در آن وجود دارد. بهمین دلیل جوامع محلی خاصی در این مناطق پیرامونی شکل گرفته است. در عین حال متوسط سنی جمعیت این محدوده ها جوان تر از شهرها است.

اکثر مناطقی که در اعتراضات آبان ایفای نقش کردند در ردیف مناطق محروم و “حاشیه نشین” قرار داشتند. البته همۀ مناطق حاشیه ای در اعتراضات فعال نبودند. در دهه های اخیر ترکیب جمعیتی مناطق حاشیه ای تغییرات مهمی داشته است. از جمله در حالی که این مناطق محل اسکان مهاجران روستای بود که برای کسب معیشت راهی شهرها شده بودند، بتدریج گروه هائی از طبقه متوسط شهری که فقیر شده بودند نیز برای کاهش مخارج زندگی به ویژه هزینه مسکن در این مناطق ساکن شدند. اسکان طبقه متوسط شهری در مناطق حاشیه نشین سبب تغییر برخی از ویژگی های فرهنگی این مناطق شده است..

جوانان

بنابر اعلام وزارت کشور، بیش از ۹۰ درصد بازداشت‌شدگان به‌طور متوسط زیر ۲۵ سال سن داشتند.  در حال حاضر جمعیت جوان سهم قابل‌توجهی از کل جمعیت کشور را به خود اختصاص داده است؛ بنابراین منطقی است که افراد جوان در این‌گونه تجمعات حضور برجسته داشته باشند. گروه‌های جوان دارای توانایی‌ها و قابلیت‌های ویژه‌ای برای جنبش‌های اعتراضی هستند که دیگر اقشار جامعه فاقدشان هستند. این‌ها شامل توانایی جسمی و انرژی دویدن و ایستادن برای ماجراجویی، ضدیت با وضعیت موجود، بهره‌مندی از دانش فن و تعلق به محافل دوستی و شاید مهم‌تر از همه عدم مسئولیت ساختاری است؛ به این معنا که یک جوان نه مسئولیت حفظ دیگران (مانند فرزند) را دارد و نه کاملاً وابسته به دیگران است. یک فرد جوان از نوعی استقلال نسبی برخوردار است. مجموعه‌ این ویژگی‌های جوانی، جوانان را بیشتر از گروه های دیگر آماده‌ درگیر شدن در خیابان ها می‌کند. ولی بلافاصله باید گفت که درگیری و حضور بالای جوانان در یک جنبش ضرورتاً به معنای جوانی آن جنبش نیست؛ یعنی به معنای به وجود آوردن جنبش جوانان نیست؛ چرا که جنبش جوانان بازتاب دهنده مطالبات جوان است. به‌عبارت‌دیگر جوان می‌خواهد جوان باشد، جوانی‌اش را زندگی کند. نمی‌خواهد کسی و یا قدرتی و یا وضعیتی، جوانی‌اش را از او بگیرد و یا تلف کند.

در جوانان آگاهی و محرومیت به یک تلاقی رسیده اند. یعنی از وجود محرومیت در جامعه آگاهند و رنج می برند و از هرفرصتی استفاده می کنند که اعتراضات خودشان را نشان دهند. در اعتراضات آبان جوانان حضور پررنگی داشتند. شاید بتوان گفت موتور و محرکه این اعتراضات بودند.

در بین جوانان گرایش گذار از جمهوری اسلامی قوی است: “مطالعات متعدد نشان می دهد که جوانان ۱۸ تا ۳۰ ساله، در قیاس با دیگر گروه های سنی، به مدیریت ها و نهادهای کشور بدبین تر و بی اعتمادترند و ترس ها و نگرانی هایشان از آینده بیشتر است. زیرا با محدویت فزونی تری مواجه اند و بیشتر با این نهادها و مدیریت ها سرکار دارند (ذکائی ـ آتش خاموش).

زنان

حضور زنان در خیزش آبان ماه چشمگیر بود. خبرگزاری فارس در گزارشی در ۲۹ آبان نوشت: “میان داری و میدان داری ویژه زنان در اغتشاش اخیر چشمگیر به نظر می رسد. در نقاط متعدد، بویژه در حومه تهرات، زنان ظاهرأ ۳۰ تا ۳۵ سال نقش ویژه ای در لیدری اغتشاشات به عهده دارند.”

امیر محبیان روزنامه نگار اصول گرا می گوید: “نکته دیگری که خودش را در این شرایط نشان داد نقش افرینی جوانان و زنان بود ……… یکی از نکات نظرسنجی ها این است که هرچه از متن به حاشیه و به سمت جوان تر و زنان برویم، مواضع رادیکال تر می شود. علتش هم این است که الان فشار اقتصادی به مقدار زیادی روی دوش زنان افتاده است. معمولأ در اعتراضات، زنان محافظه کارانه تر عمل می کنند و حتی عامل بازنداره همسرانشان از شرکت در اعتراضات هم می شوند. اما مسئله در این جا بدین شکل نبود و دلیل اصلی آن هم این است که فشار اقتصادی زنان را به حرکت در آورده است” (سایت ایرنا، ۱۳۹۸.۹.۲۸).

نوجوانان

در اعتراضات آبان ماه جوانان دهه‌های ۷۰ و ۸۰ مشارکت داشت. دستگیر شدگان زیادی نوجوان دبیرستانی بوده اند. در نهضت ملی شدن نفت گرفته تا انقلاب اسلامی، از اعتراضات اوایل دهه ۷۰ در اسلام شهر و قزوین و سایر شهرها، تا دوم خرداد ۷۶، تا اعتراضات سال ۷۸ ، تا جنبش سبز و حتی اعتراضات سال ۹۶، نقش مهمی را نسل جوان بر عهده داشتند. اما در خیزش آبان ماه، این نخستین بار بود که جلوه های حضور جدی نوجوانان در اعتراضات اجتماعی و سیاسی دیده شد.  این نسل خیلی از ارزشهای نسل‌های قبلی را قبول ندارد، به حکومت بی اعتماد است، تعدادشان هم زیاد است و دارای‌ شبکه اجتماعی هم هستند. ورود این نسل به اعتراضات، پدیده جدیدی است.

ترس حکومت

برخورد حکومت در اعتراضات سال ۸۸ نسبتأ با آرامش و طمأنینه بیشتری همراه بود به گونه‌ای که طی ده ماه حدود ۷۰ نفر کشته شدند. اما در اعتراضات ۹۶ که حاکمان نگران شده بودند طی یک ماه حدود ۵۰ نفر کشته شدند. ولی در ابان ۹۸ ظرف دو سه روز چند صد نفر کشته شدند. این امر نشان‌دهنده نگرانی و ترس حکومت از گسترده شدن اعتراضات بود. حکومت تصمیم گرفت از همان آغاز اوضاع را کنترل کند و اجازه ندهد که اعتراضات گسترش یابد. چون می‌ترسید اگر به سرعت کنترل نکند میلیون ها معترض خیابان ها را تسخیر کنند. یکی از فرماندهان شپاه چند سال بعد اقرار کرد که اگر فرمان شلیک داده نشده بود، میلیون ها معترض در شهرهای مختلف خیابان ها را تسخیر می کردند. 

تبیین خیزش آبان ۹۸

برای گروه های اجتماعی که نهادی ندارند مبارزه در چارچوب یک نهاد نیز بی معناست. به عنوان مثال یک دانشجو یا یک کارگر میتواند مطالبات خود را در چارچوب دانشگاه یا سندیکا به نتیجه برساند یا لااقل تا حدی آنها را پیگیری کند. اما برای افراد فاقد نهاد یعنی تهیدستان که به طور ساختاری از امکان اعتراض در یک مکان و نهاد بی بهره اند، خیابان قلمرو اول و آخر مبارزه است. یا به عبارت بهتر، خیابان همان عرصه سیاست ورزی برای چنین گروه های اجتماعی است و این سیاست همان “سیاست خیابانی” است. این گروه ها در خیابان همدیگر را پیدا می کنند، با هم پیوند می یابند و هم صدا می شوند.

خیابان، هر چند که وحدت‌بخش است اما هویت‌بخش نیست. وقتی اعتراضی در خیابان پدیدار می‌شود، همه جور معترض با هر خواسته و مطالبه‌ای در کنار هم قرار می‌گیرند و برای چند صباحی احساسِ یگانگی می‌کنند؛ دشمنِ مشترک، معترضین حاضر در خیابان را همراه می‌کند. آنچه باعث همدلی جمع معترض می‌شود، درک قدرت “با هم بودن” است.

“از منظر جامعه شناسی این حرکت بزرگ اجتماعی آبان ۹۸ را نمی توان به معنای واقعی کلمه “جنبش” نامید که البته به هیچ رو از اهمیت و جایگاه آن نمی کاهد. از آنجا که حرکت اعتراضی آبان ۹۸ از مشخصه های خاص جنبش اجتماعی از جمله هدف معین، رهبری، نوع سازماندهی و تشکیلات و خواسته و یا خواسته های معین برخوردار نبود به سختی می توان از آن به عنوان “جنبش” یاد کرد. برخی از تحلیل گران و صاحب نظران علوم اجتماعی از “شورش” سخن گفته اند. هرچند می توان نشانه هائی از یک شورش اجتماعی را در چهره حرکت آبان ۹۸ شناسائی کرد، شاید درست تر باشد که از یک حرکت اعتراضی بزرگی سخن بگوئیم که به صورت یک خیزش اجتماعی متبلور شد. (خیزش بزرگ آبان ۹۸: نمادی از جهت تاریخی حرکت جامعه ایران ـ نوشته کاظم کردوانی).

فاطمه صادقی، پژوهشگر علوم سیاسی، نیز معتقد است اعتراضات آبان وجوهی از کنش ها از جمله شورش و جنبش را داشته است. وی می گوید: ” می شود گفت که هم شکل شورش دارد، هم شکل جنبش و هم شکل منش اعتراضی. به این دلیل شکل شورشی دارد که واقعه ای مثل بالا رفتن قیمت بنزین ناگهان جرقه را می زند و با توجه به زمینه ای که فراهم هست، منجر به شورش می شود. شکل جنبشی دارد به دلیل اینکه بر یک بستر اعتراضی شکل می گیرد. این بستر اعتراضی که در واقع یک بستر جنبشی است قبلأ فراهم شده است. این بستر اعتراضی هر زمان می تواند به یک شکل خاص در بیآید. این جنبش یعنی وقایع آبان دارای کنش های اعتراضی خرد هم هست، و بسیاری از کسانی که احتمالأ در کنش های اعتراضی خرد شرکت کردند محتمل است که در جنبش اعتراضی آبان هم حضور داشته اند.”

در اعتراضات آبان ۹۸ وجه اعتراضی جمع حاضر در میدان برجسته تر از دیگر ویژگی های آن بود. اما استمرار نیافت و سرکوب شد. در حالی که استمرار اعتراضات یکی از پیش شرط های جنبش اجتماعی است، کاربرد مفاهیمی مثل جنبش اجتماعی برای اعتراضات آبان صادق نیست. کنش اعتراضی هم مفهومی است که اشاره عام دارد به اعتراضات جمعی، و می تواند دربرگیرنده همه مفاهیمی مثل انقلاب، جنبش اجتماعی و شورش باشد. به همین دلیل هم کنش اعتراضی مفهوم دقیقی برای تبیین تبیین آنچه در آبان ۹۸ شاهد آن بودیم نیست.

ویژگی های خاص و برجسته اعتراضات آبان، به ادعای برخی صاحب نظران، آن را منحصر به فرد کرده است. این ویژگی ها اعتراضات را به پدیده ای بین شورش و جنبش تبدیل می سازد. ما با یک فقر واژگانی برای تحلیل و چارچوب بندی اعتراضات آبان ۹۸ مواجه هستیم. ولی می توان گفت حرکتی بین شورش و جنبش اجتماعی بود. جنبش های اجتماعی شاخصه هائی دارد. مثلأ در هر جنبش اجتماعی یک رهبری هر چند متکثر وجود دارد، یک ایدئولوژی هم هست، یک انسجام فکری و مطالباتی هم وجود دارد. خیلی از این ویژگی ها را در اعتراضات آبانماه ندیدیم. در اعتراضات آبان، رهبری مشخص، تشکیلات مشخص، مطالبه مشخصی وجود نداشت و این نشان می دهد که یک جنبش به معنای کلاسیک کلمه نبود.

اعتراضات ۹۸ را از یک زاویه می توان به عنوان شورش تلقی کرد و از زاویه دیگر نمی توان آن را با شورش تعریف کرد. شورش با خشونت همراه است که در اعتراضات آبان ماه بدرجه ای شاهد آن بودیم. در عین حال فاقد یک سری از ویژگی های شورش بود. شورش معمولأ از لحاظ مطالباتی محدود است. مثلأ فرض کنید زمانی که نان گران می شود، وقتی شورشی علیه گرانی نان شکل می گیرد، کاهش قیمت نان به شعار اصلی شورشیان تبدیل می شود. وقتی نان قیمت نان پائین آمد، شورش خاتمه پیدا می کند. ولی اعتراضات آبان از بنزین شروع شد و فقط به بنزین خلاصه نشد و از آن فراتر رفت و به شعارهای ضدحکومتی فراروئید.

با مفاهیم شورش و جنبش نمی توان اعتراضات ۹۸ را تبیین کرد. ما نیازمند مفهوم سازی هستیم. مفهومی که بتواند اعتراضات آبان را تبیین کند. مفهومی که برخاسته از پیوند بین تهیدستان و طبقه متوسط فرودست است. چرا که هر دو در اعتراضات ۹۸ مهر خود را به آن زدند. این شکل اعتراض هم مشخصه هائی از شورش را دارد و هم جنبش. هم تمایزاتی معینی با آندو دارد. این مفهوم لازم است وارد ادبیات جامعه شناسی سیاسی گردد و مشخصه های آن تعریف شود. “خیزش” واژه مناسبی برای تبیین اعتراضات آبان ۹۸ است. مشخصه های اصلی خیزش:

ـ اعتراض به یک اقدام و برآمد سریع

ـ فراتر رفتن از اعتراض به اقدام معین و طرح شعارهای سیاسی

ـ برآمد اعتراضی در خیابان

ـ با خشونت همراه بودن

ـ فقدان رهبری و سازماندهی و شعار ایجابی

ـ فراتر رفتن از مطالبه معین به مطالبات فراگیر

خیزش می تواند در صورت تداوم به یک جنبش فراروید، رهبری و سازمان خود را پیدا کند. اگر خیرش ۹۸ در روزهای اول به شدت سرکوب نمی شد و می توانست در خیابان بماند، طبعأ هم برتعداد آن افزوده می شد و هم سازمان پیدا می کرد و احتمالأ شعار های ایجابی هم شکل می گرفت.

خیزش دی ۹ و آبان ۹۸ سپهر سیاسی کشور را دگرگون کرد و سیاست را از انحصار جناح های حکومتی خارج کرد، بدست گروه هائی از جامعه سپرد و تغییر در حکومت را به تغییر حکومت تبدیل کرد. چنانچه گفته شد، نیروی محرک این خیزش در اساس تهیدستان و طبقه متوسط فرودست بود. در ادبیات سیاسی نیروهای اپوزیسیون، هنوز این نیرو تبیین نشده و جایگاه آن مشخص نشده است. تلاش برای تبیین اعتراضات آبان ۹۸ و شناخت مشخصه های آن و نقشی که این نیروی اجتماعی می تواند در تحوات سیاسی کشور ایفا کند، امری است ضرور.

نیروی خیابانی خیزش آبان به جهت خصلت دوگانه، هم می تواند به خدمت جریان پوپویستی و نظامی درآید و هم در شرایط وجود جنبش قدرتمند طبقه کارگر، طبقه متوسط جدید و اپوزیسیون قوی، در گذار از جمهوری اسلامی نقش موثر ایفا کند. مسئله چگونگی پیوند یافتن خیزش خیابانی با جنبش مطالباتی (کارگران، معلمان، زنان، دانشجویان، بازنشستگان و …..) و فرارویاندن آن به جنبش فراگیر، هم چنان در مقابل ما قرار دارد.

منابع

ـ آتش خاموش. نگاهی به اعتراضات آبان. بکوشش موسسه رحمان

ـ خیزش بزرگ آبان ۹۸: نمادی از جهت تاریخی حرکت جامعه ایران ـ نوشته کاظم کردوانی

ـ سه موج خیزش های اعتراضی شهری ۱۳۹۸ ـ ۱۳۷۰ نوشته اردشیر مهرداد

ـ زندگی روزمره تهی دستان شهری نوشته علیرضا صادقی

ـ روزنامه اعتماد

ـ مجله ایران فردا

ـ سایت ایرنا

منبع: اخبار روز

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *