ماجرای «۱۹۰ هزار سو» توان غنی سازی و ماجراجویی خامنهای
آقای خامنهای در شامگاه ۱۴ خرداد (۵ ژوئن ۲۰۱۸) گفت که ایران باید خود را آماده داشتن ۱۹۰ هزار سو غنی سازی کند. البته در کادر برجام!
اول ببنیم ریشه «۱۹۰ هزار سو» در کجاست.
“واحد کاری جداسازی” (Separative Work Unit) که عنوان اختصاری آن “سو” (SWU) است، معیاری است به منظور بیان میزان کاری که برای جداسازی دو ایزوتوپ انجام میشود. رآکتور بوشهر اگر درست کار کند − که نمیکند، زیرا از زمانی که راه افتاده است کمتر از نصف توان خود برق تولید میکند − سالانه به حدود ۳۰ تن اورانیوم غنی شده نیاز دارد. برای غنی کردن هر کیلو اورانیوم به عنوان سوخت، حدود ۶ و نیم سو لازم است. در نتیجه میزان نیاز تولید سوخت بوشهر ۱۹۰ هزار سو به عنوان توان غنی سازی است. هر یک از سانتریفوژهای کنونی ایران توانی کمتر از یک سو دارند در نتیجه ما حدود ۱۹۰ هزار سانتریفوژ از نوع سانتریفوژهای کنونی برای تهیه سوخت بوشهر نیازمندیم.
چرا ایران به غنیسازی نیاز ندارد؟
بارها در باره اینکه ایران اصولا به غنی سازی نیازی ندارد توضیح داده ام، اما باز تکرار میکنم:
۱ ـ اگر چند کشور در جهان وجود داشته باشند که برای تولید انرژی نیاز به انرژی هستهای نداشته باشند یکی از آنها ایران است. برای تولید انرژی راه حلهای دیگری که اقتصادی و مفید و مناسب با شرایط و منابع ایران باشد وجود دارد. ما بجای تلف کردن سرمایههای عظیم میتوانستیم برای تولید برق در صنعت نفت و خصوصا گاز سرمایه گذاری کنیم و برای آماده کردن آینده نیز اولا از میزان مصرف بکاهیم و ثانیا به راه اندازی نیروگاههای خورشیدی بپردازیم. پس اصلا نیازی نبود که برای تهیه انرژی از انرژی هستهای استفاده کنیم.
۲ـ حتی با وجود راه اندازی نیروگاه بوشهر، ایران نیاز به راهاندازی صنعت غنیسازی نداشت. اصولا برای هیچ کشوری به صرفه نیست که برای یک یا حتی چند نیروگاه هسته ای، صنعت غنی سازی راه بیندازد. زمانی این کار به صرفه است که حداقل حدود ۱۰ نیروگاه هستهای فعالیت کنند و یا اینکه با کشورهای دیگر همکاری نزدیک برای تولید سوخت داشته باشیم.
۳ـ مهمتر از همه اینکه ایران معادن اورانیوم کافی ندارد و مجبور است برای غنی سازی اورانیوم وارد کند. پس اگر مسئله استقلال در میان باشد فرقی نیست بین وارد کردن اورانیوم طبیعی و اورانیوم غنی. چون هر دو زیر نفوذ قدرتهای بزرگ جهان هستند. یعنی اگر روسیه و یا غرب به هر دلیلی بخواهند جلوی واردات اورانیوم غنی شده را بگیرند میتوانند جلوی واردات اورانیوم طبیعی را هم بگیرند. ما میدانیم که در این زمینه روسیه و امریکا و اروپا با هم هم نظر هستند و الا روسها ایران را مجبور نمیکردند برای بوشهر سوخت آماده روسی بخرد. و همه میدانند که معادن ایران اصلا جوابگوی حتی نیاز یک نیروگاه هستهای نیز نیست.
معمولا کشورهائی به غنیسازی رو آوردهاند که یا خود صاحب معادن مهم اورانیوم هستند، یا با کشورهای دیگر پیمان همکاری دارند و یا از نیروی نظامی خود برای بهدست آوردن اورانیوم استفاده میکنند. ایران در هیچکدام از این دستهبندیها قرار ندارد. نه اورانیوم دارد، نه با کشورهای تولید کننده اورانیوم همکاری دارد و نه توان آن را دارد که مانند فرانسه که در آفریقا حضور نظامی دارد از طریق سلطه اورانیوم خود را به دست آورد. کشورهای بزرگ تولید کننده اورانیوم، کانادا، استرالیا، قزاقستان، روسیه، امریکا، نامیبیا، نیجریه، اوزبکستان و چین هستند. فرانسه مهمترین کشور اتمی جهان در تولید انرژی، بخش مهمی از اورانیوم خود از نیجریه وارد میکند. پس اگر مسئله تامین استقلال در میان باشد فرقی بین وارد کردن اورانیوم طبیعی و اورانیوم غنیشده نیست. چون هر دو، چه تجارت اورانیوم طبیعی و چه تجارت اورانیوم غنیشده، زیر نفوذ قدرتهای بزرگ جهان هستند. یعنی اگر روسیه یا غرب به هر دلیلی بخواهند جلوی واردات اورانیوم غنی شده را بگیرند، میتوانند جلوی واردات اورانیوم طبیعی را هم بگیرند. معادن ایران اصلا جوابگوی حتی نیاز یک نیروگاه هستهای نیز نیست. اما در مورد ایران مهمتر این است که بدانیم روسها اصولا مُصِر هستند اورانیوم نیروگاه بوشهر را خود تامین کنند، کاری که تاکنون کردهاند و بدان ادامه میدهند، اما حاضر نیستند به ایران اورانیوم طبیعی بفروشند.
اعترافات یکی از متولیان اصلی برنامه هستهای
حال بد نیست سخنان خود آقای علیاکبر صالحی، رئیس کنونی سازمان انرژی اتمی ایران را در این باره یاد آوری کنیم تا خوانندگان بدانند چطور با ایران و هست و نیستش به نام سیاست هستهای بازی میکنند. آقای صالحی بعد از برجام برای اولین بار واقعیتی را گفت که من خود سالها گفتهام. سخن او را باید به یاد آقای خامنهای آورد که گفته است ایران ۱۹۰۰۰۰ سو غنیسازی نیاز دارد.
اکبر صالحی عصر شنبه ۲۴ مرداد ۱۳۹۴ در نشست خبری بررسی ابعاد برجام در محل سازمان انرژی اتمی برای توجیه پیاده کردن ۱۵۰۰۰ از ۲۰۰۰۰ سانتریفوژ بر اساس قرار برجام علنا اظهار داشت:
«یکی از موضوعاتی که برخی منتقدان مطرح میکنند [منظور او از منتقدان، “دلواپسان” است که میگفتند و میگویند باید سیاست هستهای را ادامه داد]، انتقاد از کاهش ۲۰ هزار سانتریفیوژ به ۵ هزار سانتریفیوژ است. فرض کنیم میخواستیم با ماشینهای نسل یک در نطنز ۱۹۰ هزار سو غنی سازی کنیم که البته نطنز ظرفیت جاسازی سانتریفیوژهای لازم برای این میزان غنی سازی را ندارد، اما به فرض که در بالای نطنز و زیر سوله این کار را میکردیم و همین اقدام را بخواهیم با ماشینهای نسل هشت انجام دهیم، اما مواد اولیه اش را چگونه تأمین کنیم؟ اگر همه مواد در اختیار را نیز تزریق میکردیم یکی دو سال اول تمام میشد، چرا دوستان به این پرسش آسان جواب نمیدهند که این مواد را باید از کجا تامین کرد؟ اصلا فرض کنیم همین الان سانتریفیوژهای لازم را در اختیار داشته باشیم؛ برای چه مدت میتوانیم غنیسازی کنیم؟ »
برای اینکه در تاریخ بماند گفتهای دیگر از آقای صالحی را میآورم که در گفتگو با یک دانشجوی “دلواپس سباست هسته ای” انجام داد و دانشجو بدون اینکه آقای صالحی متوجه باشد گفتوگو را ضبط و منتشر نمود. در گفتوگو جنین آمده است:
علی اکبر صالحی: «اصلا من خودم رفتم به حضرت آقا گفتم ۱۹۰۰۰۰ سو. و حضرت آفا گفتند که بایستی تا ۱۹۰۰۰۰ سو حداقل باشد. حالا یک عده میآیند میگویند چرا ۱۹۰۰۰۰ سو نیست؟ میگویم آقا! اصلا الان ما ۱۹۰۰۰ سو در دست داریم! من الان یک عصای موسی دستم هست و اینطور و آنطور میکنم و ۱۹۰۰۰۰ سو را داریم. میدانید ۱۹۰۰۰۰ سو چقدر خوراک میخواهد؟ چقدر خوراک میخواهد؟ ۲۸۰۰۰۰ کیلو خوراک هر سال میخواهد. امریکا الان خوشش میآید که ما الان ۱۹۰۰۰۰ سو داشته باشیم برای اینکه یک سال کار میکند بعد تمام میشود. بعد کل سیستم هستهای کشور همه اش میخوابد. برای اینکه مواد اولیه نداریم، اورانیوم طبیعی نداریم.»
دانشجو: «یعنی فکر نشده برای اینکه داشته باشیم؟ »
علی اکبر صالحی: «نه دیگه. فکر شده ولی بما نمیفروشند. نفت که نیست که در داخل داشته باشیم.»
پس آقای خامنهای دروغ میگوید. ایران نیازی به ۱۹۰۰۰۰ سو غنی سازی ندارد خودش هم میداند که دروغ میگوید اما او از دروغ گفتن ابایی ندارد. البته آقای خامنهای گفته است باید مقدمات را آماده کرد و فعلا در کادر برجام عمل کرد.
برنامه پوچ غنیسازی
طبق برجام و طبق قطعنامه سازمان ملل، ایران تا ۸ سال دیگر حق راهاندازی سانتریفوژ جدیدی را ندارد و از همان سانتریفوژهای ۵۰ سال پیش باید استفاده کند. بعد از ۱۰ سال ایران میتواند از سانتریفوژهای جدید که بهترین آن IR۸ است استفاده کند. این سانتریفوژها ۱۵ برابر سانتریفوژهای فعلی کارآمد هستند.
نگارنده محاسبه کرده بود که برای راهاندازی سانتریفوژهای جدید برای تامین سوخت بوشهر ۱۰ سال زمان نیاز است. یعنی ایران در صورتیکه بتواند اورانیوم وارد کند تنها ۲۰ سال دیگر میتواند سوخت بوشهر را تامین کند.
حال ببینیم خود آقای صالحی در این باره چه میگوید. او در همان مصاحبه گفت:
«شرکت بزرگی مانند یورنکو در سال ۲۰۰۲ مقالهای نوشت که برای تولید انبوه سانتریفیوژهای نسل جدید، حداقل به هشت سال زمان نیاز است. سانتریفیوژهای نسل شش و هشت، دو ماشین امیدبخش است که در آینده میتوانیم از آن برای افزایش غنیسازی استفاده کنیم که برای این کار به هفت، هشت سال زمان نیاز است.»
البته منظور از ۷ یا ۸ سال، بعد از مدت ۱۰ سال اولیه است که در مجموع ۱۷ یا ۱۸ سال میشود که این نیز از دید نگارنده بسیار خوشبینانه است و حداقل همان ۲۰ سال را نیاز دارد.
حال در نظر بگیریم که ایران در حال خرید حداقل دو نیروگاه هستهای دیگر از روسیه است و اگر آنطور که گفته میشود این قراردادها به انجام برسند، ایران سه برابر میزان فعلی به اورانیوم غنی شده نیاز خواهد داشت. حال چند سال طول میکشد که بتواند این کار را انجام دهد؟
سیاست تنشزایی
آقای خامنهای در شامگاه ۱۴ خرداد (۵ ژوئن ۲۰۱۸) قبل از سخن گفتن در باره غنیسازی تویتیی منتشر کرد که طبق آن اسرائیل باید از بین برود. این کار را همان روز انجام داد که آقای بنیامین نتانیاهو به اروپا آمد تا کشورهای پرنفوذ اتخادیه اروپا را برای سیاستهایش قانع کند. به راستی آقای خامنهای چه هدیهای بهتر از این میتوانست به آقای نتانیاهو بدهد؟ نتیجه اینکه مشکل ایران مسئله هستهای نیست مشکل ایران حاکمان ایران و خصوصا آقای خامنهای و دستگاه اوست که برای قدرت دست به هر کاری میزنند. رهبر نظام گمان میکند برای تحکیم قدرت و بسیج هوادرانش باید بحرانها را هر چه بیشتر شعلهور کرد.
مهران مصطفوی، استاد شیمیفیزیک و متخصص اثرات تشعشعات هستهای
سایت رادیو زمانه