فرهاد میثمی در اعتصاب غذا: حاکمان برای همگان روزگاری تلختر از زهر آفریدهاند
اعلام اعتصاب غذای خشک جعفر پناهی
فرهاد میثمی، فعال سیاسی که در اثر اعتصاب غذا در زندان وزنش به شدت کاهش یافته در نامهای از زندان رجاییشهر کرج نوشت که طی ۱۰ روز آینده آبی که مینوشد را تلخ خواهد کرد تا نشانه ای از «روزگار تلختر از زهری» باشد که حاکمان جمهوری اسلامی «از جمیع جهات برای همگان آفریدهاند.»
او گفته که این اقدام را به عنوان نشانهای از پایداری بر سر خواسته های سه گانهاش (توقف اعدام معترضان، آزادی ۶زندانی سیاسی – مدنی و توقف آزارهای اجبار حجاب) انجام میدهد.
او نامه خود را با این عبارت آغاز کرد: «برای روزهای زجرِ اندر زجرِ اندر زجر»
آقای میثمی در این نامه که کپی از آن به دست بیبیسی رسیده نوشته: «در دورهای که حاکمان در هرسه عرصهی امنیت جسم و جان، سفره و معیشت، و شأن و کرامت، چیزی جز زجر و رنج هر روزه و هرلحظه در بساط مردمان این سرزمین باقی نگذاشتهاند، به سهم کوچک خود تلاشی را آغاز کردم تا بتوان در شرایطی، این زهر دمافزون را با کوششی جمعی به پادزهری بدل کرد.»
در نامه این فعال سیاسی آمده: «همچنان برسر خواستههای سهگانهام (توقف اعدام معترضان، آزادی ۶زندانی سیاسی – مدنی و توقف آزارهای اجبار حجاب) برسر همان ”مأموریت غیرممکن” خواهم ایستاد؛ باشد تا بعدترها به کوششی جمعی، “ممکن” شود. همچنان خواهم ماند … همچنان خواهم راند … دورها آواییست …»
یک ماه پیش آقای میثمی در پیامی از زندان رجایی شهر، ضمن اعتراض به اعدام معترضان، خواستار توقف اعدامها و آزادی فوری چند نفر از فعالان مدنی و سیاسی از زندان شد.
او که در اعتصاب غذا بسر میبرد در پیامی خواهان آزادی فوری محمد حبیبی (معلم)، ناهید شیربیشه (از مادران دادخواه)، رضا شهابی (کارگران اتوبوسرانی)، بهاره هدایت (دانشجوی ارشد)، مصطفی نیلی (وکیل دادگستری) و نیلوفر حامدی (خبرنگار) شده بود.
گزارشها و عکسهای جدید این زندانی حاکی از کاهش وزن شدید اوست.
دستگاه قضایی ایران در سال ۱۳۹۷ فرهاد میثمی و رضا خندان را به اتهام «تبانی و اجتماع به قصد برهم زدن امنیت کشور با تحریک زنان به حضور خیابانی» به شش سال زندان و دو سال محرومیت از فعالیت در فضای مجازی و رسانه ها محکوم کرد.
******
اعلام اعتصاب غذای خشک جعفر پناهی
بیست تیر سال جاری در اعتراض به بازداشت دو نفر از همکاران عزیزمان آقایان محمد رسولاف و مصطفی آلاحمد، به همراه جمعی از سینماگران مقابل زندان اوین گرد هم آمده و قرار شد تعدادی از ما و وکلای همکاران بازداشتی وارد دادسرای اوین شده و در کمال آرامش با مقامات ذیربط و بازپرس مربوطه مشغول گفتوگو بودیم که ماموری پیش آمد و مرا نزد قاضی شعبهی یک اجرای احکام اوین برد.
قاضی جوان بدون مقدمه گفت: “در آسمانها دنبالت میگشتیم، اینجا پیدایت کردیم. شما بازداشت هستید!” به این ترتیب برای اجرای حکمی که یازده سال از صدور آن میگذشت بازداشت و به زندان اوین منتقل شدم. طبق قانونی که در سال هشتاد و هشت به سبب آن بازداشت شدم’ با گذشت بیش از ده سال از عدم اجرای یک حکم، آن حکم مشمول مرور زمان شده و غیر قابل اجرا میشود.
از اینرو این بازداشت بیشتر از آن که اجرای یک حکم قضایی باشد شبیه راهزنی و گروگانگیری بود. با آن که بازداشتم از اساس غیرقانونی بود وکلای محترم با طرح اعاده دادرسی در دیوان عالی کشور یعنی بالاترین مرجع رسیدگی به پروندههای قضایی موفق شدند در تاریخ بیست و سوم مهر سال جاری حکم صادره در سال نود را نقض کرده تا برای رسیدگی مجدد به شعبهی هم عرض ارجاع شود.
به این ترتیب طبق قانون با پذیرفته شدن درخواست اعاده دادرسی و نقض حکم، پرونده به شعبه هم عرض ارجاع و می بایست با صدور قرار وثیقه بلافاصله آزاد میشدم؛ درحالی که شاهدیم از زمان بازداشت تا به دار آویختن جوانان بیگناه وطنمان کمتر از سی روز به طول میانجامد، انتقال پرونده من با دخالت نیروهایی امنیتی، به شعبه هم عرض بیش از صد روز به طول انجامید.
با توجه به صراحت قانون در موارد نقض حکم در دیوان عالی کشور، قاضی شعبهی هم عرض موظف بود تا به محض ارجاع پرونده به آن شعبه با صدور قرار وثیقه اینجانب را آزاد کند با اینحال با صدور قرار وثیقه سنگین در عمل بعد از ماهها بازداشت غیر قانونی، بازهم با بهانه تراشیهای مکرر و هر روزه نهادهای امنیتی در زندان نگه داشته شدم. آنچه مسلم است رفتارهای قلدر مآبانه و فرا قانونی نهاد امنیتی و تسلیم بی چون و چرای مقامات قضایی بار دیگر نشان میدهد اجرای قوانین گزینشی و سلیقهای تنها بهانهای برای سرکوب است. با آنکه میدانستم دستگاه قضایی و نهادهای امنیتی ارادهای برای اجرای قانون(که از آن دم میزنند) ندارند اما به احترام وکلا و دوستانم همه راههای قانونی را جهت احقاق حق خود طی نمودم؛ امروز مانند بسیاری از مردم گرفتار ایران چارهای ندارم جز با عزیزترین داراییام، یعنی جانم، به این رفتارهای غیر انسانی اعتراض کنم.
لذا قاطعانه اعلام میکنم در اعتراض به رفتارهای فراقانونی و غیر انسانی دستگاه قضایی و امنیتی و این گروگان گیری محرز از بامداد روز دوازدهم بهمن دست به اعتصابات غذای خشک زده و تا زمان آزادی، از خوردن و آشامیدن هرگونه غذا و مصرف دارو امتناع میکنم. آنقدر در این وضعیت باقی خواهم ماند، تا شاید جسم بیجانم از زندان رهایی یابد.
با تقدیم عشق به ایران و مردم سرزمینم
جعفر پناهی
منبع: اینستاگرام همسر جعفر پناهی