بیانیه حزب دمکراتیک مردم ایران: پذیرش و احترام به دو رویکرد متفاوت شرط حفظ اتحاد مردم و تقویت جنبش اعتراضی

بیانیه حزب دمکراتیک مردم ایران پیرامون چهاردهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری

چهاردهمین دوره انتخابات پیش رس ریاست جمهوری ایران در شرایطی برگزار می شود که بیشینه سنگین مردم به شدت نسبت به حاکمیت احساس بیگانگی دارد. پس از سرکوب خونین جنبش سبز در سال ۸۸ و جنبش های اعتراضی ۹۶، ۹۸ و بالاخره جنبش زن-زندگی آزادی، وسیع ترین اقشار مردم هر گونه امید به تغییر و تحول مثبتی در حکمرانی جمهوری اسلامی در جهت احترام به حقوق خواست های خودشان را از دست داده اند. شعبه های رای گیری به شدت سوت و کور در آخرین انتخابات مجلس، نمایش آشکار اتحاد گسترده ملی برای ایجاد تغییر بود.

شورای نگهبان در دو دوره انتخاباتی پیشین مجلس و نیز آخرین دوره انتخابات ریاست جمهوری، تحت نام خالص سازی، اقدام به حذف بسیار گسترده نامزدهای اصلاح طلبان و بخش های معتدل اصول گرایان کرده بود. به نظر می رسید حاکمیت مصمم است روند ولایت مدار سازی نظام سیاسی و اداری و آموزشی را با قاطعیت به پیش ببرد و آنچه را آیت الله خامنه ای مرحله دوم انقلاب می نامید، محقق سازد. بنیادگرایان تندرو، از زمره جبهه پایداری، تمامی ارکان امورسیاسی را به دست گرفتند و پاکسازی نظام اداری و آموزشی از عناصر غیر مطیع را به پیش بردند.

این همه در حالی است که ایران در وضعیت اقتصادی بسیار دشواری به سر می برد. تورم، گرانی، بیکاری و کمبود سرمایه گزاری در حوزه های مختلف، در کنار شکاف ژرف ملت-حکومت و گرایش حکومت به اعمال هر چه بیشتر زور و خشونت در اداره جامعه، به فقر و ناامیدی و مهاجرت در کشور ابعاد تهدیدکننده ای بخشیده است. برای مردم، حکومت نماد ناکارآمدی، فساد، دروغ و سرکوب شده است. ابر بحران های گوناگون در داخل، در کنار تهدیدات خارجی، حکمرانی را با پیچیده ترین و دشوارترین چالش ها روبرو کرده است. افزایش تنش های طبقاتی، قومی و سیاسی قوام و دوام کشور را آسیب پذیر کرده اند. این در حالی است که ایران در برابر تهدیدهای آشکار و یا پنهان برخی از کشورهای منطقه هیچ متحد پایداری ندارد. احتمال دم افزون حمله اسرائیل به لبنان و درگیر شدن ایران در آن، فشارهای فزاینده بین المللی برای محدود کردن پروژه هسته ای ایران، و تبعات پیروزی احتمالی ترامپ در انتخابات پیشروی ریاست جمهوری آمریکا، دورنمای بحران زا و پرخطری را در برابر حاکمیت ج.ا. و مردم ایران ترسیم می کند. سیاست خالص سازی و ولایت مدارسازی، ایران را با شتاب در مسیر فروپاشی قرار داده است. رویکرد حاکمیت در برابر مردم و حقوق و آزادی های آنان به شدت آمرانه تر و خشونت آمیزتر از پیش و فضای داخلی بسیار امنیتی تر شده است.

در چنین شرایطی، پذیرش نامزدی آقای مسعود پزشکیان، فردی که به واسطه سابقه و دیدگاه اش در جرگه حلقه تنگ صاحبان قدرت نبوده است، و اجازه فعالیت انتخاباتی به تیم پشتیبان او که به طور عمده از جریان جریان اصلاح طلبی و اعتدالی است، وضعیت غیرمنتظره ای را به وجود آورده است. پنج نامزدی که خود را “جبهه انقلاب” می نامند، هر یک به نوعی در پیوند با ساختار امنیتی-نظامی و اقتصادی قدرت حاکم هستند و هر یک به نوعی در فساد اقتصادی، سرکوب، بنیادگرایی و یا ناکارآمدی حکمرانی در نظام مسئول اند. به عکس آقای پزشکیان به پاکدستی و راست گویی شهرت دارد و به رغم سابقه اعتقاد او به نظام ولایت فقیه، با رهیافت حق طلبانه و عدالت جویانه، در دفاع از حقوق و خواست های مردم کوشا بوده است، به طوری که بخشی از مردمی که در دوره های قبلی از شرکت در انتخابات خودداری کرده بودند، با وجود سرخوردگی و انزجار از برخوردهای حاکمیت و بی اعتمادی به آن، به امید گشایش و بهبود اوضاع، تصمیم به شرکت در انتخابات برای رای دادن به آقای پزشکیان گرفته اند.

تیم آقای پزشکیان و صحبت های ایشان نوید تعدیل عمل گرایانه در سیاست های داخلی و خارجی ج.ا. را می دهد، اما سخنان و موضع رهبر نگرانی و بی اعتمادی نسبت به چنین تعدیلی را افزایش داده است و بسیاری آن را تایید دیدگاه شان مبنی بر بی معنا بودن این انتخابات یافته اند.

اما آیا پذیرش نامزدی پزشکیان در این دوره، و حمایت معین مردمی از او، توان و امکان به وجود آوردن هیچ تغییری را ندارد؟ نمی توان با قطعیت چنین حکمی داد. پزشکیان نمی خواهد و نمی تواند مدافع استقلال جمهوریت نظام باشد. پذیرش نقش برتر رهبر و عدم چالش اختیارات قانونی او، نتیجه توازن قوای امروزین در صحنه سیاسی ایران است. اما پزشکیان خود را ملزم به دفاع از منافع و حقوق مردم ایران در زیر چتر حکومت اسلامی می داند. او یک حکومت اسلامی بهتر می خواهد. شعار کانونی او کارآمدی، کارشناسی، و کاهش و ترمیم شکاف دولت-ملت از طریق تغییر رویه ها و رویکردها بر مبنای پاسخگو کردن دستگاه دولتی است. به میدان آمدن و فعال شدن بخش هایی از جامعه برای تغییر، کمابیش مهر خود را بر تحولات آتی خواهد زد و خواسته یا ناخواسته می تواند در امتداد خود فضاهای تازه ای از کنش اجتماعی و سیاسی بیافریند. نمی توان به امید تغییر بزرگ ساختاری، پیشاپیش هر تلاش و نیتی برای تلطیف و بهبود اداره امور جامعه را رد کرد و تفاوت ها را ندید. شکاف میان خواست های بنیادگرایان از سنخ آقای جلیلی، و یا اقتدارگرایی پیرامون آقای قالیباف با جریان اعتدالی بهبود خواه پیرامون آقای پزشکیان قابل کتمان نیست. پیروزی آقای پزشکیان و امید و حرکتی که خواست های او در بخش هایی از جامعه ایجاد کرده است، به معنای پس نشاندن تندروترین جناح های بنیادگرا در ساختار قدرت خواهد بود و می تواند شرایط بهتری برای جان گرفتن جامعه مدنی فراهم کند.

با این همه نمی توان چشم بر تردیدها در عملی بودن شعارهای انتخاباتی این “نامزد متفاوت” بست.  سخنان آقای پزشکیان مبنی بر تابعیت از سیاست های رهبری این پرسش را پیش می کشد که چگونه و با کدام سیاست و برنامه ایشان می خواهند پیگیر شعارهای خود در رفع تحریم ها و ایجاد اتحاد ملی و استفاده از همه کاردانان در اداره کشور باشند. عدم تحقق تاکنونی این خواست ها با سیاست های کلان رهبری در پیوند اند. آقای پزشکیان خواست و توان چنین تغییری را ندارد.

شوربختانه نشانه و امیدی به چرخشی جدی و پایدار در سیاست های کلان حکومت و رهبری هم وجود ندارد. آقای خامنه ای در سخنرانی روز غدیر، در آستانه انتخابات، با ستایش از دولت رئیسی، بر ادامه سیاست های داخلی و خارجی گذشته و نقش تعیین کننده خود در عرصه های اساسی تاکید دوباره کرده است. به اینگونه حتی در صورت پیروزی آقای پزشکیان امید چندانی به بهبود کیفی حکمرانی در سیاست داخلی و یا در سیاست خارجی وجود ندارد. به اینگونه انتخاب مردم، در عمل نه انتخاب میان دو سیاست، بلکه انتخابی محدود میان مجریان یک سیاست خواهد بود. بن بست سیاسی ایران ساختاری است و نجات از آن به تغییر ساختار قدرت بستگی دارد.

از همین روست که بخش بزرگ تر شهروندان معترض همچنان بر دوری از صندوق های رای به عنوان موثرترین راه برای فشار به ج.ا. برای تغییر معنادار در سیاست ها، و نمایش همبستگی و قدرت خود، بر گذار از استبداد تاکید دارند. سابقه حکومت در سرکوب وحشیانه مخالفان، ناپیگیر و سطحی و گذرا بودن عقب نشینی های حکومت، بن بست های ساختاری نظام، عدم وجود شرایط و پیش زمینه های یک انتخابات آزاد و محدودیت های قانونی و فراقانونی برای جایگاه ریاست جمهوری و تلاش دائمی به فروکاستن این جایگاه به کارگزار ولی فقیه، و نبود پیش شرط های انتخابات آزاد، از جمله دلایلی است که مخالفان شرکت در انتخابات به درستی بر آنها انگشت می گذارند.

به اینگونه امروز مردم خواهان تغییر در نظام حاکم به دو دسته تقسیم شده اند که هر یک از راهی خواست تغییر خود را نشان می دهند. بیشینه کسانی که در انتخابات شرکت نمی کنند، و انتخاب کنندگان آقای پزشکیان، همه رای به تغییر می دهند. این مجموعه بی شک اکثریت شکننده مردم ایران را شامل می شود. حفظ اتحاد مردم و تقویت جنبش اعتراضی تنها با پذیرش و احترام به این دو رویکرد ممکن است.

حزب دمکراتیک مردم ایران

ششم تیرماه ۱۴۰۳

Print Friendly, PDF & Email

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *