بحران یمن: جنگ بین کیست؟
جنگ بین نیروهای رقیب در یمن بر سر قدرت، این کشور را در شدیدترین بحرانش در سالهای اخیر فرو برده است.
با اینکه یمن کشور فقیری است ولی کشمکشها بر سر قدرت، به خاطر موقعیت استراتژیک آن پیامدهای مهمی برای منطقه و امنیت غرب خواهد داشت.
در اینجا به توضیح برخی از واقعیتها میپردازیم.
جنگ بین کیست؟
یمن در ماههای اخیر شاهد درگیری چند گروه مختلف با یکدیگر بوده که بنا به گفته نماینده ویژه سازمان ملل این کشور را “به ورطه جنگ داخلی” کشانده است.
عبد ربه منصور هادی، رئیسجمهور یمن، بعد از اینکه مجبور به ترک صنعا، پایتخت کشور، شد به مرکز قدرت خود در جنوب یعنی شهر عدن گریخت. او که از طرف نیروهای نظامی و انتظامی وفادارش و شبهنظامیانی که تحت عنوان “کمیتههای مقاومت خلق” فعالیت میکنند، حمایت میشود، در تلاش است تا جلوی پیشروی شورشیان شیعهشورشی حوثی و نیروهای حامی آنها را بگیرد.
حوثیها در ماه سپتامبر گذشته توانستند با حمایت برخی از عناصر امنیتی و علی عبدالله صالح، رئیسجمهور پیشین، صنعا را تصرف کنند و از آن زمان به بعد تسلط خود بر نواحی مختلف کشور را افزایش دادهاند.
در این میان شاخه محلی القاعده یعنی گروه “القاعده در شبهجزیره عربستان” از یک طرف با حوثیها درگیر است و از طرف دیگر با آقای هادی. پایگاه این گروه در جنوب و جنوبشرق این کشور است و توانسته از آنجا حملههای مرگباری را تدارک ببیند.
ظهور شاخه یمن گروه “دولت اسلامی” در اواخر سال ۲۰۱۴ اوضاع را بیش از پیش پیچیده کرد؛ این گروه میخواهد با اشاعه نسخهای افراطی از مذهب، گروه “القاعده در شبهجزیره عربستان” را تحتالشعاع خود قرار دهد.
داعش در ماه مارس مسئولیت حمله به دو مسجد در صنعا را بر عهده گرفت. در جریان این دو حمله که مرگبارترین حملهها در تاریخ یمن بودند حدود ۱۴۰ نفر کشته شدند.
چرا این ماجرا برای بقیه دنیا مهم است؟
اتفاقات یمن میتواند تنشهای منطقهای را خیلی شدیدتر کند. غرب را هم نگران میکند چون بیثباتی بیشتر این کشور احتمال تبدیل شدن آن به پایگاهی برای انجام حمله در خارج از این کشور را بیشتر میکند.
از نظر سازمانهای اطلاعاتی غربی، سطح توانایی فنی و ظرفیت فرامنطقهای “القاعده در شبهجزیره عربستان” این گروه را به خطرناکترین شاخه القاعده تبدیل میکند. ایالات متحده مدتها است که با همکاری دولت آقای هادی علیه این گروه در یمن عملیات نظامی انجام میدهد ولی سرنگونی او میتواند کارها را سختتر کند.
در عین حال درگیری میان حوثیها و دولت منتخب، بخشی از جنگ قدرت منطقهای بین ایران و عربستان قلمداد میشود.
ایران شیعهمذهب از حوثیها حمایت میکند (البته معلوم نیست در چه سطحی) و عربستان، که با یمن مرز مشترک دارد، و کشورهای دیگر حوزه خلیج فارس قویا از آقای هادی طرفداری میکنند.
موقعیت یمن بهخاطر همجواری با تنگه بابالمندب، آبراهی باریک بین دریای سرخ و خلیج عدن، بسیار استراتژیک است؛ بیشتر نفت دنیا از طریق این آبراه حمل میشود. نگرانی عربستان سعودی و مصر این است که تسلط کامل حوثیها بر یمن دسترسی آزاد به این آبراه را مختل کند.
چه عواملی باعث تشدید بحران شد؟
خلاصه ماجرا این است که حوثیها بعد از ماهها که سرگرم افزایش تسلط خود بودند حالا رسما قدرت را در دست گرفتهاند. این گروه پارلمان را منحل کرده و میخواهد طبق برنامه، مجلس انتقالی و شورای پنجنفره ریاستجمهوری تشکیل دهد که به مدت دو سال قدرت را در دست خواهد داشت.
خلاء قدرت ناشی از استعفای رئیسجمهور، نخستوزیر و کابینه که در ماه ژانویه و در پی حصر خانگی آقای هادی و بازداشت دیگر شخصیتهای مهم توسط حوثیها اتفاق افتاد، حالا با این کار حوثیها پر شده است.
آقای هادی، که از طرف جامعه بینالمللی رهبر قانونی یمن شناخته میشود، توانست به شهر عدن بگریزد و آنجا را پایتخت بالفعل کشور اعلام کند.
به چه کسانی حوثی گفته میشود؟
به اعضای یک گروه شورشی که با نام “انصارالله” هم شناخته میشود حوثی میگویند. آنها از یکی از فرقههای مذهب تشیع به نام زیدیه پیروی میکنند. زیدیها حدود یکسوم جمعیت یمن را تشکیل میدهند و به مدت ۱۰۰۰ سال در قالب یک امامت تا سال ۱۹۶۲ بر یمن شمالی حکمرانی میکردند.
حوثیها نام خود را از حسین بدرالدین الحوثی میگیرند. او رهبری گروه را در جریان اولین قیام در سال ۲۰۰۴ بر عهده داشت. خواسته آنها خودمختاری بیشتر برای مرکز اصلی خود در استان صعده و محافظت از رسوم فرهنگی و مذهب زیدیه در برابر آنچه نفوذ اسلامگرایان سنی میخواندند بود.
بعد از کشته شدن الحوثی توسط ارتش یمن در اواخر سال ۲۰۰۴، خانواده او مطالبات را ادامه دادند و پنج قیام دیگر را تا امضای قرارداد آتشبس با دولت در سال ۲۰۱۰ رهبری کردند.
در سال ۲۰۱۱، حوثیها هم به اعتراضات علیه آقای صالح پیوستند و با استفاده از خلاء قدرت تسلط خود بر استان صعده و استان همجوار آن یعنی عمران را افزایش دادند.
آنها متعاقبا در “کنفرانس گفتگوی ملی” شرکت کردند. آقای هادی در خاتمه این کنفرانس در فوریه ۲۰۱۴ اعلام کرد که یمن قرار است طبق برنامه به شش منطقه فدرال تقسیم شود.
اما حوثیها که میگفتند این برنامه آنها را تضعیف میکند با اجرایش مخالفت کردند.
چرا یمن تا این حد بیثبات است؟
یمن در سالهای اخیر شاهد درگیریهای خشونتباری بوده که ریشه آنها را باید عمدتا در نابرابری در تقسیم قدرت و دسترسی به منابع جست.
در این مدت دولت در شش دوره با حوثیها در نواحی شمالی کشور درگیر شده؛ ناآرامیهای جداییطلبانه جنوب کشور را فرا گرفته؛ گروه “القاعده در شبه جزیره عربستان” دست به حملههای متعدد زده و بین دستههای مختلف قبایل و نیروهای نظامی بر سر قدرت درگیری پیش آمده است.
یمن در بیشتر سالهای قرن بیستم از دو کشور مجزا تشکیل شده بود: “جمهوری عربی یمن” در شمال و “جمهوری دموکراتیک مردمی یمن” در جنوب. این دو کشور در سال ۱۹۹۰ تصمیم گرفتند با یکدیگر متحد شوند و کشور “جمهوری یمن” را تاسیس کنند. ولی چندی نگذشت که جنوبیها معترض اقدامات تبعیضانه سیاسی و اقتصادی دولت صنعا شدند و در جریان جنگ داخلی ۱۹۹۴ خواهان لغو اتحادیه شدند ولی شکست خوردند.
بیثباتی و جابهجایی جمعیتی، در کنار ضعف دولت، فساد، کاهش منابع و نبود زیرساختهای کافی از دلایل عدم توسعه فقیرترین کشور خاورمیانه بودهاند.
تخمین زده میشود که حدودا ۱۰ میلیون یمنی بهخاطر بیکاری، گرانی مواد غذایی و خدمات اجتماعی محدود از ناامنی غذایی رنج میبرند.
بی بی سی