مناسبات تركيه و ايران به چه سمت و سويي خواهد رفت؟

سوم تيرماه؛ روز گذشته ترکيه هم زمان شاهد برگزاري دو انتخابات زودهنگام رياست جمهوري و پارلماني بود. انتخاباتي که به بزرگ ترين آزمون براي رجب طيب اردوغان، رئيس جمهوري ترکيه از زمان به قدرت رسيدنش در 15 سال گذشته تا امروز بدل شد. او در روزهاي منتهي به زمان انتخاب مردم، به پيروزي و برنامه اش در پنج سال آينده فکر مي کرد و «محرم اينجه»، نامزد اصلي و مخالف او به شكست اردوغان اميدوار بود. اينجه وعده داده بود که در صورت پيروزي شرايط اضطراري ترکيه را در دو روز آتي لغو کند و اردوغان وعده رشد اقتصادي و حل مشکلات ترکيه با شورشيان کرد در جنوب شرق، عراق و سوريه را مي داد. اما آنچه منتقدان اردوغان از آن سخن مي گفتند، اين بود که پيروزي اردوغان به معناي گسترش اختياراتش خواهد بود و اين اختيارات گسترده به دموکراسي لطمه مي زند. ولي اين همان راهي است که اردوغان از سال 2003 با مقام نخست وزيري تا رياست جمهوري ترکيه آغاز کرده و عده اي از اين مي گويند که او روياي امپراتوري عثماني را در سر دارد؛ مثل ولاديمير پوتين که روياي تزاريسم را در سر دارد. اما آنچه براي ايران مهم است، روابط دو کشور در فصل جديد قدرت اردوغان در ترکيه است؛ روابطي که با روي کارآمدن حسن روحاني در سال 1392 دوستي و همراهي سياسي-منطقه اي را تجربه مي کند.

ديوارکشي در مرز ايران
اگر اردوغان به عنوان اولين رئيس جمهور سيستم رياستي پيروزي اش را جشن بگيرد ولي در عين حال ترکيه و اردوغان درگير مشکلات زيادي هستند. او از سويي درگير مسائلش با کردها از عفرين تا قنديل است و از سوي ديگر دستي در سوريه دارد و هم زمان مي خواهد هم راي و درعين حال رقيب با کشورهاي منطقه باشد. يکي از اين کشورها ايران است. ترکيه طولاني ترين مسير هم جواري را با ايران دارد ولي براي حفاظت از مرزهاي خود ديوار بتوني مي سازد؛ ديواري به طول ۶۵۰ کيلومتر در مرزهاي سوريه و ديواري به طول ۱۴۴ کيلومتر، با سه متر ارتفاع و دو متر عرض در مرز ايران. هفدهم مردادماه سال 1396 بود که سايت «حريت» خبر داد «سليمان البان»، استاندار استان «آغري»، در شرق ترکيه، از روند ساخت اين ديوار بازديد مي کند، اما ترکيه ديوارسازي بين کشورهاي همسايه را از سال ۱۳۹۳ شروع کرده است. در ارديبهشت ۱۳۹۶ «آليک»، رئيس اداره تاسيسات مسکوني وابسته به نخست وزيري ترکيه، گفته بود احداث ديوار در مرز ايران و ترکيه به طول ۱۴۴ کيلومتر آغاز شده است و مرحله اول آن در شهريور ۱۳۹۶ به پايان مي رسد.

روياي اردوغان در سوريه
ترکيه کنوني حاصل مهندسي اردوغان است. در انتخابات پيش رو اردوغان به عنوان معمار ترکيه جديد وارد انتخابات شده بود. او مي خواست برنده انتخابات باشد تا روياي خود را در سوريه عملي کند. او از رفاقت با بشار اسد، به مخالف سرسخت او بدل شده است؛ طوري که مي خواست آينده سوريه بدون بشار اسد رقم بخورد. اما بعد از مدتي او از همين موضع سخت خود به ميز مذاکره در آستانه برگشته تا با ايران و روسيه درباره سوريه گفت وگو کند. اگرچه خيلي ها معتقد هستند ترکيه با حمله به عفرين، خود آن ائتلاف نوشته شده را به صورت نانوشته شکسته و به بهانه دفاع از امنيت ملي، به کردهاي عفرين در سوريه حمله کرد. اتفاقي که بارها ايران نسبت به آن هشدار داده است. آنچه مهم است اين است که اردوغان فکر مي کند در ترکيه بي رقيب است و آلترناتيوي براي او در صحنه سياسي وجود ندارد. اردوغان اگر مرد اول جمهوريت نباشد، مرد دوم تاريخ معاصر ترکيه است؛ کسي که هر زمان دلش بخواهد، مي تواند قاعده بازي را به نفع خود تغيير دهد و بار ديگر به صحنه بازي برگردد؛ اما آن موقع درست زماني است که او به خواست خود رسيده باشد.

ترکيه و مسئله «پ ک ک»
ترکيه مي خواهد ايران در مواجهه اش با پ ک ک آنها را همراهي کند. شايد در اين دوره اردوغان بيشتر از گذشته انتظار داشته باشد ايران در اين مسير آنها را همراهي کند. قبلا هم بارها اردوغان و وزير خارجه دولت او از مذاکره و همراهي ايران گفته اند؛ گفته اي که ايران آن را تکذيب کرده است. او در زمان همه پرسي اقليم کردستان عراق سختگيرانه در برابر تصميم کردها ايستاد و از همراهي ايران هم بهره برد. او را اين روزها شايد به مرد پررمز و راز هم بشناسند و عده اي بخواهند از افکار اردوغان رمزگشايي کنند. مثل زماني که بعد از اعلام تصميم دونالد ترامپ براي انتقال سفارت آمريکا به قدس اين اردوغان بود که بلافاصله دست به اقدام زد و از کشورهاي اسلامي دعوت کرد تا يک بار در آنکارا و بار ديگر در استانبول دور هم جمع شوند؛ اقدامي که برخي مي پرسيدند ترکيه با فلسطين به دنبال چيست؛ آيا او مي خواهد ايران را در موضوع فلسطين پشت سر بگذارد؛ همان طور که همچنان مي پرسند او در سوريه به دنبال چه چيزي است؟

 اردوغان در دوره تحريم ايران
اردوغان در راس حزب عدالت و توسعه اگرچه با ايران اختلاف نظرهايي دارد ولي نقطه اشتراکي هم دارد که شايد همين نقطه اشتراک سبب شده او يک بار در زمان تحريم ها با کمک رضا ضراب، بابک زنجاني و هالک بانک ترکيه به ايران کمک کند و شايد در زمان تحريم جديد هم اين ترکيه باشد که ايران بايد روي کمک او حساب کند. اما ترکيه و اردوغان در پنج سال پيش رو خيلي مقتدرتر از گذشته نمايان خواهند شدند؛ اگرچه منتقدان او هم سرسخت تر خواهند بود.

ليلا ابراهيميان

***

رفتار هوشمندانه اردوغان با ايران
انتخابات رياست جمهوري و پارلماني ترکيه در شرايطي به پايان رسيد که تمام شواهد نشان دهنده پيشروبودن حزب عدالت و توسعه به رهبري رجب طيب اردوغان بود و آنچه از تابلوي کلوني انتخابات ديده مي شد، تقويت کننده اين نظريه بود که فعلا تحول بنياديني در معادلات سياسي ترکيه روي نمي دهد. يعني تا چند سال آتي شاهد قدرت سياسي اردوغان و ياران او خواهيم بود؛ چراکه حزب عدالت و توسعه از اريکه قدرت پايين کشيده نمي شود.
پاسخ به اين سوال پيش از آنکه در مسائل سياسي ترکيه ريشه داشته باشد، به قطب بندي اجتماعي بين اسلام گرايان محافظه کار و چپ گرايانه «کماليست» بازمي گردد. واقعيت اين است که در چند دهه متمادي حزب جمهوري خلق به عنوان حزبي که از سوي آتاتورک تاسيس شده، همواره به شيوه تماميت خواهانه قدرت را يک قبضه در اختيار داشته است. اما همه اين حزب گفتمان غالبي براي اداره و توسعه ترکيه ندارد و به همين دليل بخت با اردوغان يار است. اسلام گرايان به اين نتيجه رسيده اند که حفظ بقاي ترکيه، توسعه اين کشور و قدرتمندتر شدن سياست و اقتصاد کشورشان بستگي به پيروزي هاي مداوم اردوغان دارد.
تلاش ترکيه اردوغان و ايران اخير و به ويژه در دوران مسئوليت حسن روحاني در مقام رياست جمهوري اين بوده که روابط تهران و آنکارا با وجود تمام موانع، رشد و بهبود يابد. گذشته از ظرفيت هاي همکاري اقتصادي و سياسي در حوزه هاي امنيتي و دفاعي، در پرونده سوريه نيز شاهد همکاري هاي مهمي بين ترکيه و ايران بوده ايم. با وجود اين يکي از تناقضاتي که در مورد ترکيه در برخي از رسانه هاي ايران ديده مي شود، به راه انداختن گونه اي از موج ضد اردوغان در برخي از رسانه هايي است که گمان مي کنند تغيير معادلات قدرت در ترکيه و به قدرت رسيدن گزينه هاي ديگر به نفع ايران تمام مي شود. اما اين ايده تا چه حد واقع بينانه است؟ هيچ کدام از جايگزين هاي احتمالي و رقبايي که در ميدان رقابت هاي رياست جمهوري به منظور کنارزدن اردوغان به ميدان آمده بودند، قابليت و توانايي آن را نداشتند که همچون او در حوزه همکاري با جمهوري اسلامي ايران به شکل قدرتمندانه گام بردارند. همکاري هاي ايران و ترکيه در دو پرونده حساس عراق و سوريه گذشته از اختلاف سليقه و اختلاف منافع تاکنون بهره هاي فراواني به طرفين رسانده است. اما در اين ميان برخي همکاري ها و هماهنگي هاي خاص بين مسکو و آنکارا سبب شده تا وزنه منافع آتي ترکيه در سوريه سنگين تر از ايران باشد. با اين حال شکي نيست که هيچ کدام از جايگزين هاي ديگر نمي توانند به اندازه اردوغان مراعات حال ايران را بکنند و پي به ويژگي هاي کشور قدرتمندي به نام ايران ببرند. اردوغان هوشمندانه با ايران رفتار مي کند و مي داند که ايران يک رقيب قدرتمند منطقه اي است که در تمام حوزه هاي سياسي، اقتصادي و امنيتي به ترکيه سود مي رساند. شايد به همين خاطر است که او برخي از برخوردهاي نامطلوب رسانه هاي خاص را نيز تحمل مي کند.
يکي از نکات جالب در مورد جريانات سياسي مخالف قدرت اردوغان در ايران اين است که در مورد واقعيت صحنه غرب آسيا و نقش ترکيه در اين معادلات همواره به سمت وسوي تحليل هايي رفته اند که نسبت چنداني با واقعيت صحنه ندارد و بيشتر مبناي ايدئولوژيک دارد. به اين معني که خيلي وقت ها اردوغان را در قامت يک چهره خطرناک ضد ايران و گاهي اوقات او را همچون سياست مداري حامي ايران و حامي جهان اسلام معرفي کرده اند. حال آنکه اردوغان در واقعيت صحنه امروز ترکيه و خاورميانه يک سياست مدار تماما عمل گراست که پيش از هر چيز به منافع و مصالح کشور خودش مي انديشد. مخالفان اردوغان در برخي جريانات سياسي خاص داخل ايران هيچ گاه نتوانسته اند با مخالفان قدرتمند او ارتباط برقرار کنند.
به عنوان مثال رهبر حزب کمونيستي ترکيه فردي است که به ايران دعوت شده و بارها از او تمجيد و ستايش شده است. اين در حالي است که کل آراي او در ترکيه کمتر از يک درصد است يا فردي همچون «عبدالطيف شنر»، معاون سابق اردوغان که او نيز در حال حاضر يک سياست مدار خنثي است و تاثيري در معادلات اين کشور ندارد، اما بارها از سوي برخي جريانات داخل ايران به عنوان يک رقيب جدي اردوغان مورد ستايش قرار گرفته است. درهرحال انتخابات پارلماني و رياست جمهوري ترکيه به پايان رسيد و شواهد نشان مي دهد که ما در ساليان آتي نيز بايد اين واقعيت را بپذيريم که حزب عدالت و توسعه به عنوان يک پديده سياسي- اجتماعي مهم ريشه و جايگاهي دارد که حتي اگر حاکميت و قدرت را از دست مي داد، در مقام دوم اين حزب مخالف ترکيه مي توانست براي مدتي طولاني معادلات ترکيه را تحت تاثير قرار دهد. با پيروزي اردوغان، منافع اقتصادي، سياسي و دفاعي ايران و ترکيه ايجاب مي کند که همواره با نگرشي واقع بينانه به درک موقعيت اردوغان و ترکيه بپردازيم. نکته آخر در مورد انتخابات ترکيه اين است که ممکن است در بسياري جهات ايران از ترکيه قدرتمندتر باشد، اما واقعيت اين است که مکانيسم برگزاري انتخابات در ترکيه نسبت به ايران بسيار پيشروتر است و سرعت شمارش آراي مشارکت احزاب و همچنين بازبودن سيستم پذيرش نامزدها، ستودني است.

محمدعلي دستمالي، کارشناس مسائل ترکيه

 روزنامه شرق ، شماره 3178