رویکرد ایران به طالبان در افغانستان: دشمن دیروز، متحد امروز؟
اوضاع سیاسی افغانستان آبستن تحولات جدیدی است. خروج نیروهای آمریکا و ناتو از افغانستان بر دامنه نفوذ طالبان افزوده است. طبیعی است که ایران نمیتواند نسبت به تحولاتی که در همسایگیآن کشور روی میدهد، بیتفاوت بماند.
اشرف غنی در دیدار اخیر خود با جو بایدن، همتای آمریکاییاش از عقبراندن نیروهای طالبان از چند ولایت افغانستان خبر داده بود.
راستیآزمایی درباره آنچه طالبان و دولت افغانستان نسبت به موفقیتهای نظامی خود بر زبان میرانند، ممکن نیست. اما آنچه آشکار است و جایی برای تردید و گمانهزنی باقی نمینهد، پیشروی طالبان در افغانستان است.
ایالات متحده آمریکا اعلام کرده است که نیروهای نظامی خود را تا روز ۱۱ سپتامبر سال جاری از خاک افغانستان خارج خواهد ساخت. بدیهی است که خروج نیروهای نظامی آمریکا از افغانستان عملا باعث خروج نیروهای نظامی دیگر کشورهای عضو ناتو از آن کشور خواهد شد.
خروج نیروهای آمریکا از افغانستان با چنان شتابی دنبال میشود که به نظر میرسد، این کشور پیش از موعد تعیین شده همه سربازان حاضر خود در افغانستان را از خاک آن کشور خارج کرده باشد.
همزمان با آغاز خروج نیروهای نظامی آمریکا و ناتو از افغانستان، طالبان دست به عملیات گستردهای زده است. برخی از کارشناسان حتی از این احتمال سخن گفتهاند که کنترل کابل ظرف شش ماه پس از خروج نیروهای خارجی کاملا به دست طالبان خواهد افتاد.
در چنین شرایطی، بدیهی است که جمهوری اسلامی ایران با دقت اوضاع حاکم بر افغانستان را دنبال کند. سعید خطیبزاده، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران در نشست خبری روز دوشنبه هفتم تیر (۲۸ ژوئن) در این باره گفته است:
«جمهوری اسلامی ایران در سطوح عالی امنیتی و سیاسی موضوع افغانستان را با جدیت از نزدیک و با نگرانی پیگیری میکند و با طرف های مختلف در افغانستان در حال گفتوگو و رایزنی است.»
ایران و تحولات افغانستان
بهراستی آیا سیاست و رویکرد ایران در قبال افغانستان دستخوش تغییر شده است؟ این پرسش را یکی از خبرنگاران رسانههای داخل کشور از خطیبزاده، سخنگوی وزارت امور خارجه ایران کرده بود. پرسشی که یافتن پاسخی برای آن چندان دشوار به نظر نمیرسد.
خطیبزاده تنها به گفتن این موضوع بسنده کرده بود که: « طالبان همه افغانستان نیست و نخواهد بود. بخشی از افغانستان است و بخشی از راه حل آتی افغانستان است و آنچه که برای ما مهم است تشکیل دولتی فراگیر با حضور تمامی گروه های افغانستانی و رسیدن به راه حلی مسالمت آمیز و پایدار در این کشور است.»
جمهوری اسلامی بنا بر اظهارات مقامات رسمی این کشور با نمایندگان هر دو نیروی متخاصم در افغانستان در تماس است. موضوعی که خطیبزاده هم الزامی به تکذیب آن نمیبیند و میگوید که ایران حتی فردی را برای گفتوگو با نیروهای درگیر در جنگ افغانستان به آن کشور اعزام کرده است.
تغییر رویکرد ایران نسبت به طالبان را در دو عرصه کاملا متفاوت میتوان شاهد بود. از یکسو سفر هیات سیاسی طالبان به تهران و گفتوگوهای محمدجواد ظریف و دیگر مقامات ایرانی با آنها. و دوم تغییر لحن جمهوری اسلامی در قبال طالبان و بازتاب رسانهای آن.
گذار از دشمن به متحد
در اواخر ماه ژانویه سال جاری، گروهی از نمایندگان سیاسی طالبان به ایران سفر کردند. گفتوگوها پشت درهای بسته دنبال شد و اطلاعات دقیقی درباره محورهای مذاکرات آنها با مقامات جمهوری اسلامی در رسانهها بازتابی نیافت.
یگانه موضوعی که در رسانههای ایران پیرامون سفر هیات سیاسی طالبان به ایران بازتاب یافت، رویکرد مشترک آنها در قبال حضور نیروهای نظامی خارجی در خاک افغانستان بود.
گفته میشود که ایران تا پیش از اعلام خروج سربازان آمریکایی، حضور نظامی آن کشور در خاک افغانستان و انگیزه و هدف آنها از چنین اقدامی را تهدیدی علیه خود ارزیابی میکردند.
از سوی دیگر، تغییر رویکرد ایران در قبال طالبان را میتوان در لحن رسانههای نزدیک به بیت خامنهای و از جمله روزنامه کیهان به این نیروی افراطگرا در خاک افغانستان مشاهده کرد.
کیهان پس از شروع گسترش عملیات نظامی طالبان در افغانستان مدعی شده بود که طالبان همان طالبان سابق نیست. افزون بر آن، گفته میشود که نیروهای تندروی جمهوری اسلامی به طالبان به عنوان متحد جدید خود در منطقه مینگرند و بر این باور هستند که میتوانند با حضور در جنگ داخلی افغانستان اهداف سیاسی خود را در منطقه و از جمله در رویارویی با نیروی ایالات متحده آمریکا بهتر دنبال کنند.
نقش ایران در شکست طالبان در افغانستان کاملا روشن است. در آن هنگام، جمهوری اسلامی قدرتگیری یک دولت افراطگرا در افغانستان را تهدیدی جدی برای امنیت خود ارزیابی میکرد.
اما تحولات سیاسی آتی در افغانستان و از جمله دو عامل مهم در نزدیکی سیاسی ایران و طالبان نقش ایفا کردند: حضور نظامی آمریکا در خاک افغانستان و قدرتگیری “دولت اسلامی”.
گفته میشود که طالبان و ایران در ارتباط با هر دو مورد رویکرد مشابهی دارند. علی خرم در مقالهای که برای روزنامه “آرمان ملی” نوشته به رویکرد نیروهای تندرو و از جمله مواضع روزنامه کیهان به قدرتگیری طالبان در افغانستان پرداخته و چنین سیاستی را خطرناک ارزیابی کرده است.
او نوشته است: «سکوت و بیعملی در قبال رشد افراطی گری و ترور و وحشت در کنار مرزهای ایران، چه از سوی داعش و چه طالبان خوش خیالی است که روز دیگر سرازیر مرزهای ایران میشود.»
خرم از سکوت ایران در قبال کشتن ساکنان شیعیان هزاره در افغانستان انتقاد کرده و مسئولیت این کشتار را متوجه نیروهای طالبان دانسته است.
از سوی دیگر فریدون مجلسی، یکی دیگر از تحلیلگران اوضاع منطقه در مصاحبه با “فرارو” حملات اخیر طالبان به شهرها و ولایت افغانستان را بخشی از یک “توطئه ضد ایرانی” میداند که هدف ایجاد کشوری به نام “پشتونستان” را دنبال میکند.
مجلسی گفته است: «مذاکرات صلحی که آمریکا در زمان ترامپ با سران طالبان در قطر انجام داد به نوعی به قصد این بود که بر تن سران طالبان کت و شلوار بپوشانند و آنها را به عنوان افرادی که حاضر به مذاکره شدهاند، به جهان معرفی کنند و بتوانند با هدف خود که همان تشکیل پشتونستان است را اجرا کنند.»
در حالی که این نیروها خواستار مقابله با قدرتگیری طالبان در افغانستان شدهاند، روزنامه کیهان به مسئولان جمهوری اسلامی توصیه میکند از خود خویشتنداری نشان داده و فعلا دست به اقدامی نزنند.
حتی برخی از تحلیلگران افغان و از جمله حمیدالله توخی به نگرانیهایی درباره حمایت مالی و نظامی ایران از طالبان اشاره کردهاند. دیگر تحلیلگران افغان نیز بر این باورند که جمهوری اسلامی برای تحت فشار قرار دادن آمریکا از هیچ اقدامی فروگذار نمیکند.
دویچه وله
******
چرا اصولگرایان طالبان را تطهیر میکنند؟
پیشنهاد تهران برای نشست سهجانبه ایران، افغانستان و پاکستان
چرا اصولگرایان از طالبان حمایت میکنند؟ از نمایندههای مجلس تا خطیب سیاسیشان و حتی رسانههایشان سعی در تطهیر و تلطیف رفتار این جریان شبهنظامی دارند؛ آنهم درحالیکه 17 مرداد، روز خبرنگار، مصادف است با اقدام تروریستی طالبان در کنسولگری ایران در مزارشریف که به کشتهشدن یک روزنامهنگار و چند دیپلمات ایرانی در دهه 70 منجر شد. در شرایطی که خروج نیروهای آمریکایی از افغانستان بهدنبال صلح با این گروه شبهنظامی به پیشروی طالبان در خاک افغانستان منجر شده است، در داخل کشور هم یک جریان سیاسی و چهرههای منسوب به آن به شکل عجیبی سعی در بزککردن این گروه تروریستی دارند. نخستینبار زمستان گذشته فداحسین مالکی، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس و سفیر اسبق ایران در افغانستان، در واکنش به سفر هیئت طالبان به ایران و در واکنش به برخی انتقادها مبنی بر اینکه ایران نباید با تروریستها مذاکرهای داشته باشد، گفته بود: «اینکه سیاستهای فعلی طالبان نسبت به گذشته تغییر کرده، حرف درستی است، واقعیت هم این است که طالبان باید بپذیرد که مردم افغانستان دیگر مردم گذشته نیستند. فرهنگ غنی مردم این کشور و همچنین حضور پررنگ نسل جوان افغانستان، ایجاد روشها و تعاریف جدیدی را میطلبد. این موضوع را که طالبان به کشورهای همسایه و کشوری قدرتمند مثل جمهوری اسلامی ایران رجوع کرده است، باید مثبت ارزیابی کرد. اگر دولت افغانستان و سایر گروههای افغان هم خواهان برقراری ثبات باشند، ایران آمادگی کمک به آنها را دارد».
سفیر اسبق ایران در افغانستان درباره برخی اظهارات مبنی بر اینکه حمله تروریستی در مزارشریف را نباید گردن طالبان انداخت، گفته بود: حمله تروریستی به دیپلماتها و نیروهای ما در مزارشریف از سوی هیچکدام از نیرویها افغانستانی صورت نگرفته و کار بیگانگان و سرویسهای امنیتی یکی از کشورهای همسایه بوده است. ما هیچ شواهدی در دست نداریم که طالبان اقدام به حمله تروریستی کرده باشد، اما شواهدی داریم که این اقدام توسط یکی از سرویسهای کشورهای همسایه صورت گرفته است.
بهمن سال گذشته هم عبدالله گنجی در سرمقاله روزنامه جوان نوشته بود: «طالبان برخلاف داعش و القاعده اهل مذاکره است و این نشان میدهد به قدرتخواهی در جغرافیای افغانستان (نه جهان اسلام) یا شراکت در قدرت در آنجا معتقد است، در غیر این صورت مذاکره نمیکرد. اگر ارتباط با آنان داعش را زمینگیر، سلامت شیعیان را تضمین میکند و خواب راحت را از آمریکاییها میگیرد، ارتباط لازم است و دولت باید این موضوع را باز بگذارد».
احمد نادری، نماینده مجلس اصولگرایان نیز چندی قبل طالبان را جنبشی اصیل خوانده و در توییتی نوشته بود: «طالبان یکی از جنبشهای اصیل منطقه و با زمینه قوم پشتون است. حضور در سفارت جمهوری اسلامی ایران در دوحه را باید به فال نیک گرفت. همکاری با آنان میتواند به گسترش ثبات در جامعه افغانستان و جلوگیری از نفوذ گروههایی همچون داعش منجر شود. نباید در دام بازنماییهای اشتباه رسانههای آمریکایی از آنان بیفتیم».
علیاکبر رائفیپور، تئوریسین جبهه پایداری هم از مردم افغانستان خواست تا در مقابل طالبان مقاومت نکنند. او هفته گذشته درباره حمله طالبان از مردم افغانستان نوشته است: «شیعیان افغانستان نباید جان خودشان را برای دفاع از دولت آمریکایی اشرف غنی هدر بدهند. در زمان فتنه مانند ابنالبون (بچه شتر نر دوساله) باش که پشت دارد تا بر آن سوار شوند و نه پستانی که از آن شیر بدوشند».
روزنامه کیهان هم سه روز پیش یادداشت روز خود را به پیشروی طالبان در افغانستان اختصاص داد و در بخشی از آن نوشت: «در این پیشرویها خبری از جنایتهای هولناک، شبیه جنایات داعش در عراق نیست. طالبان حتی اعلام کرده کاری با شیعیان این کشور هم ندارد (و تا لحظه تنظیم این گزارش نیز خبری درباره جنایت این گروه علیه شیعیان افغان لااقل، مخابره نشده است). طبق این گزارشها، خبری از قتلعام غیرنظامیان بیگناه و تخریب خانهها هم نیست و آنچه هست، صرفا درگیری با نیروهای مسلح دولتی است. … به عبارتی، نیروهای طالبانی که امروز از آن حرف میزنیم، اولا نیروی یکدست و هماهنگی نیست ثانیا، با طالبانی که میشناختیم و مثلا سر میبرید، تفاوتهایی کرده است. طالبان این تغییر رویه را رسما نیز اعلام کرده اما میزان صحت و سقم این ادعاها نیاز به بررسی جدی دارد».
یک کارشناس شبکه افق صداوسیما هم با حمایت از طالبان در برنامه صداوسیما گفت: شیعه را در افغانستان تسلیح میکنند و میگویند با طالبان بجنگید؛ اگر شلیک کنند، به آنها شلیک میشود، اما این شیعهکشی نیست. من بهعنوان یک هشدار میگویم که جنگی بین شیعه و سنی و جنگی بین شیعه و طالبان در افغانستان وجود ندارد، نه الان و نه در گذشته. یعنی هرچه بوده در میدان نبرد اتفاق افتاده، اینکه بروند مردم را از خانه بکشند بیرون و اینکه قبور را خراب کنند اینکه مقبرهها را خراب کنند نبوده است. این فرد که مسئول سیاسی سابق ستاد افغانستان در وزارت خارجه بوده، گفته است: نسلکشی اتفاق نیفتاده و نمیافتد. طالبان اصلا بنای این کار را ندارد. طالبان به این فهم رسیده است که اگر میخواهد در حکومت مشارکت کند یا همه حکومت در افغانستان باشد، باید با همه اقوام کار کند و نمیتواند مثل گذشته رفتار کند. او گفته که در این چند روز شیعهکشی اتفاق نیفتاده و در آینده هم اتفاق نخواهد افتاد مگر اینکه شیعیان در آنچه اسمش را بسیج ملی میگذارند مسلح شوند، یعنی آمریکاییها دوباره سلاح توزیع کنند و بخواهند به نفع خودشان گروههای مردمی را وارد جنگ با طالبان کنند که قطعا در این جنگ از دو طرف کشته خواهد شد. خطیبزاده، سخنگوی وزارت خارجه، اما صرفا به روزنامه کیهان واکنش نشان داده و گفته که: در سطوح عالی امنیتی و سیاسی موضوع افغانستان را با جدیت و از نزدیک بررسی میکنیم و با همه گروههای افغانستانی در حال گفتوگو هستیم. حفظ تمامیت ارضی، دستاوردهای دو دهه گذشته و… مهم بوده و همچنین گفتوگوها اصیل بینالافغان تنها راه حل پایدار است. ما آماده تسهیل گفتوگوها هستیم. طالبان همه افغانستان نیست اما بخشی از این کشور و بخشی از راهحل خروج از بحران است. به نظر ما باید یک دولت فراگیر با شمول همه گروههای افغانستانی و از طریق راهحلهای مسالمتآمیز و پایدار شکل بگیرد. امنیت جمهوری اسلامی ایران و افغانستان به هم پیوستگی دارد و طبیعی است که با جدیت مسئله این کشور را بررسی میکنیم.
عباس عبدی در واکنش به فرش قرمز اصولگرایان برای طالبان معتقد است: «توجیهاتی ازجمله اینکه این طالبان آن طالبان قبلی نیست، بسیار سادهلوحانه است. اتفاقا اگر اینبار تفوق پیدا کنند، خشونت بیشتری علیه دیگران به کار خواهند برد چون خیالشان از دخالت دوباره غرب آسوده است. بهعلاوه طالبان بهصراحت اعلام کرده که خواهان تشکیل حکومت اسلامی است، حتی همین ایده هم در تقابل با خواست اصولگرایان است، چون چنین حکومتی دشمن اول خود را حکومت ایران تعریف خواهد کرد و از آنجا که شیعیان را کافر میدانند، به سادگی ظلم و ستم و قتلعام آنان را آغاز خواهند کرد. از همه بدتر اینکه حاکمیت طالبان موجب عقبگرد شدید اقتصاد در افغانستان میشود و رواج مواد مخدر و همزمان عمق فقر مردم افغانستان بیشتر میشود و این عوارض منفی بر اقتصاد ایران خواهد گذاشت».
شاه حسین مرتضوی، مشاور رئیسجمهوری افغانستان، هم با انتشار مطلبی در صفحه فیسبوک خود به نوشته کیهان واکنش نشان داده و گفته که او از طالبان قباحتزدایی میکند.
شرق ۸ تیر