لیبرالهای ایرانی را بگذارید، از کمونیست های وطنی بترسید
بارها و بارها از زبان صاحبان تفکر چپ اقتصادی و چپ سیاسی می شنویم که مردم و مسئولان را از”لیبرالهای وطنی”می ترسانند و حرف حسابشان هم این است که گویا لیبرال ها زمینه ساز بازگشت بزرگ سرمایه داری و وابستگی اقتصادی به اجانب هستند.
در اینکه جمهوری اسلامی به عنوان نهاد سیاسی نشأت گرفته از انقلاب اسلامی می باید از استقلال سیاسی کشور، چونان حاصل و دستاورد مبارزات مردم ایران پاسداری کند شکی نیست، اما من در این مقاله بر آنم که نشان دهم مظلوم نمایی تفکرات چپ در کشورمان و متهم کردن هر نوع تفکر منتقد خود به لیبرالیسم سیاسی و اقتصادی و بعد القای اینکه گویا لیبرالهای ایرانی بیشترین سهم را در وابسته کردن ایران به اقتصاد سلطه را دارند ، از آن شعبده بازی های سیاسی است که فقط از کیسه این جماعت برمی آید.
خوشبختانه ما امروز در کشورمان حزب کمونیست یا چپ نداریم و خیالمان از جانب افتادن مملکت به دامان “دیکتاتوری پرولتاریا” راحت است. اما من ادعا می کنم و در این ادعای خود مصر هستم که ما ” کمونیست وطنی” داریم و مردم و نظام باید نسبت به سیاستهای اجرایی از جانب آنان حساس باشند.
زمانی یکی از مسئولان رژیم محمدرضا شاه به زندانیان سیاسی آن زمان گفته بود که :
” زیرسبیل هر کدام از شما هزاران استالین لانه کرده است ” ، معیار این مسئول بلند پایه رژیم پهلوی (سرهنگ زمانی) برای اینکه چه کسانی تفکر “چپ” دارند ، سبیل پر پشت و استالینی آنها بود ، خوب بر ایشان حرجی نیست . اما اگر امروز بعد از گذشت سالها هنوز معیار ما برای شناختن صاحبان تفکرات چپ ،سبیل پرپشت و عینک روشنفکری باشد ، قطعا از حرکت زمان عقب بوده و در شناخت محیط خودمان ناتوانیم .
من در ابتدا ویژگی ها و مشخصات تفکر چپ ( مارکسیستی) را در اداره جامعه بیان میکنم ، بعد از آن مصداق این تفکر را( نه در افراد که در سیاستهای اجرایی) در کشور خودمان نشان داده و با توجه به عواقب و ادامه چنین سیاستهایی ، نتیجه خواهم گرفت در ایران از کدام سیاستها و لاجرم از کدام سیاستمداران باید ترسید .
برداشت من این است که بهترین معرف سیاستهای چپ در حوزه اقتصاد “استالین “بود ، تکیه کلامش هم این بود که من فرزند یک پینه دوز هستم و باید حق فقرا را از ثروتمندان بگیرم و به آنها برگردانم .
در اجرای این سیاستها هم در ابتدای زمامداریش ،”چکیست” ها و مأموران خود را به جستجوی خانه به خانه برای پیدا کردن گنج و دفینه های دهقانان زمین دار می فرستاد .اینکه چه بر سر اموال ضبط شده می آمد و به جیب مردم فقیر می رفت یا به خانه صاحب منصبان آن سیستم ، مثنوی هفتاد من کاغذ می شود ( اخیرا در تلویزیون سراسری روسیه فیلمی به نام “مارشال ژوکف” به نمایش درآمد که تصاویر نیمه مستندی در این ارتباط به نمایش می گذارد) اما می توانم بگویم حاصل چنین سیاستهای مخربی در تحلیل نهایی به نفع مردم زحمتکش روسیه هم تمام نشد و خود آقایان “چکیست ” ، روسیه را دو دستی تحویل آمریکا دادند. حاصل فوری آن سیاست ها در آن سالها رودر رو قرار دادن اقشار مختلف جامعه در مقابل یکدیگر بود . یعنی آن کس که مالش مصادره می شد، فکر می کرد اموال به غارت رفته اش مستقیما به جیب و کیسه کارگر و دهقان رفته است و چشم دیدن آنها را نداشت .از آن طرف با تبلیغات حکومت، فقیر و بدبخت و آدمهای بینوا هم از هرچه پول دار و سرمایه دارو کارخانه دار بود بیزار می شدند .
این سیاست دامن زدن به تنفر طبقات و اقشار جامعه، از همان زمان مهر و نشان کمونیستی گرفت و تا امروز هم، هر سیاستمداری که می خواهد با دادن شعارهای افراطی ادعا کند : “من آمده ام تا حق فقیرو مستضعف را بگیرم و به آنها برگردانم”. چه آگاهانه و یا غیر آگاهانه باید به کینه های طبقاتی و رودر روقرار دادن مردم در مقابل یکدیگر دامن بزند و از نیروی منفی ناشی شده از این رودررویی ها برای خود انرژی و نیروی سیاسی بگیرد .
تا کنون سعی کرده ام به ویژگی های این نوع سیاست در تاریخ و جغرافیای دیگر ودر جامعه ای دیگر بپردازم ، اما هر آدم صاحب خردی حق دارد از نگارنده این سطور بپرسد ا: اینها که گفتی چه ربطی به ایران 1391 دارد؟
کمی صبر کنید توضیح می دهم . همان طور که می دانیم ویژگی اساسی جریان موسوم به انحرافی که امروز سکان های اجرایی را در دست دارد در حوزه سیاست ، خاکستری بودن یعنی نداشتن پرنسیپ (شخصیت مشخص) در حوزه سیاست است . یعنی برای به دست آوردن رأی مردم و جلب نظر لابی های سیاسی به هر وسیله ای متشبث می شود .فارغ از اینکه روشهای به کار گرفته شده می تواند عواقب وحشتناکی برای کشور عزیزمان ایران داشته باشد.
یکی از روشهای به کار گرفته شده توسط این جریان سیاسی که اتفاقا یاران و برادران انقلاب هم بوده اند همان روش کهنه ” چکیست” ها است که در بالا به آن اشاره کردم.
گویا این برادران، قهرمانانه به هر گوشه ای سر می کشند تا هر کجا که سرمایه داری ، حقی از مستضعفی پایمال کرده، آن حق را باز پس گیرند . تبلیغات اینان و معرفی طرحهای خود با تاکید بر این که بعضی اقشار جامعه چند برابر اقشار دیگر مصرف میکنند و برنامه های اینان برای باز پس گرفتن این مصارف زیادی است، نشان از تلاش برای بدست آوردن رای فقرا به قیمت قرار دادن آنها در مقابل گویا “اغنیا” دارد و دیگر هیچ .هیچ نشانه ای از گوشه چشمی به منافع مردم وکشور در چنین تبلیغاتی به چشم می خورد؟
آیا آن طور که این مجریان اعلام میکنند توانسته اند در طول حدود یک دهه سکانداری به طرف برقراری عدالت اجتماعی گام هایی موثر بردارند ؟
اگردهک های کم درآمد مبلغی به عنوان کمک از دولت دریافت کرده اند؛ به علت تورم ناشی از بالا رفتن مقدار نقدینگی، دقیقا همان مبلغ را از دست داده اند .
از طرف دیگر این سکانداران سیاست و اقتصاد دائما بر این مسئله تأکید دارند که این پولی که دهک های کم درآمد ، دریافت میکنند، ما به التفاوتی است که از طبقات پر مصرف اجتماع باز پس گرفته شده و به صاحبانش باز گردانده شده است .
این سیاست متنفر کردن مردم باصطلاح “کم مصرف” و “پر مصرف” ادامه پیدا کرده و در نهایت هم معلوم میشود که سهم تعیین شده در طرح «هدفمند سازی یارانه ها» برای ” تولید کنندگان ” پرداخت نشده است و وقتی به بررسی دلایل فکری- سیاسی این موضوع پرداخته میشود ، کاشف به عمل می آید که گویا ” قوی کردن بخش خصوصی به تقویت اقشار و طبقات وابسته منجر می شود”.و اقشار وابسته نباید تقویت شوند !
البته بررسی کارنامه عملی اقتصادی- سیاسی خود این مجریان به روشنی نشان میدهد که : بر اثر عدم توانایی تولید کنندگان داخلی ، بیشترین وابستگی به اقتصاد نفتی و واردات در چند سال اخیر صورت گرفته است . یا فساد اداری ناشی از اقتصاد غیرتولیدی و بالا رفتن نقش “رانت” در اقتصاد ما و مدیری که با منشی و خویشان منشی اش برای گرفتن حق مردم به سواحل آنتالیا می رود و شرح آن را اخیرا در همین سایت بازتاب با مدرک و جزئیات آن خوانده اید از نمونه های نتایج عملی کارکردهای جریان انحرافی است ..
در این میان به خاطر تورم لجام گسیخته ؛ سر دهک های کم درآمد بی کلاه مانده، از طرف دیگر تولید کنندگان چشم دیدن این دهک های بی تقصیر را ندارند و اقشار “کم مصرف” ، از اقشار “پر مصرف” دل خونی دارند . دامن زدن به تنفر گروه های اجتماعی از یکدیگر تا آن حد تبلیغ شده است که یکی از مسئولان کشورمان از اینکه” دسته ای از مردم ” با چاقو به جان “دسته دیگر ” بیفتند هشدار می دهد. (مصاحبه سردار رادان )
البته این روش شدیدا استالینی در خارج هم مورد حمایت شدید بعضی از کمونیستهای دوآتشه و نشان دار نیز قرار می گیرد که چه نشسته اید توده های زحمتکش تحت رهبری جریان انحرافی در حال تصرف قدرت سیاسی – اقتصادی هستند.
این روش در حوزه فرهنگ هم با رودر و قرار دادن ایرانیان در مقابل یکدیگر در حوزه اسلام و انسان (بیداری ا سلامی یا بیداری انسانی و….) یا مقابله فرهنگ ایرانی و فرهنگ اسلامی در حوزه تاریخ ادامه پیدا می کند .
برداشت من این است که برای جریانی که به این روشها متشبث می شود، هیچ چیز به اندازه قدرت سیاسی و اقتصادی اهمیت ندارد . اما در شرایطی که کشور ما به وحدتی همه جانبه میان مردم نیاز دارد ، هر گونه رودر رو قرار دادن اقشار و گروه های اجتماعی در مقابل یکدیگر، جز دامن زدن به اختلافات سیاسی و اجتماعی و تضعیف نظام اثر دیگری ندارد .
در مقابل، نیاز کشور ما به جریانها و شخصیتهای سیاسی است که به همکاری گروه های اجتماعی و ائتلاف جریانات سیاسی می اندیشند.
منبع: بازتاب