توافق هسته‌ای در دقیقه نود به چه معناست؟

در روزهای اندکی که به پایان مهلت مقرر برای دست‌یابی به توافق اتمی مانده است، گمانه زنی‌ها در باره سناریوهای مختلف همچنان ادامه دارد. بی‌تردید استقبال از این توافق و نیز ادامه چانه‌زنی‌ها از هر دو سو برای حل و فصل این چالش بزرگ، بیانگر اهمیت و پیامدهای سیاسی و اقتصادی این بزنگاه حساس برای ایران و غرب و نیز تامین صلح در کل منطقه بحران زده خاورمیانه است. اما رفتار دوگانه و پر ابهام آیت‌الله خامنه‌ای علیرغم موافقت صریح او با رویکرد تیم مذاکره کننده و نیز تحریکات برخی از بلندپایه‌ترین مقامات سیاسی، دینی و نظامی ایران و شلوغ کاریهای «دلواپسان»، در آستانه تدوین نهایی توافق هسته‌ای معنایی بیش از چانه‌زنی دارد. واقعیت این است که شلاق واقعیات سیاسی و اقتصادی کشور راهی جز توافق هسته‌ای در برابر ایران نگذاشته است. به‌طوری که رییس جمهور و رییس تشخیص مصلحت نظام صریحا همه زندگی مردم از آب نوشیدنی تا راه اندازی صنایع کشور را وابسته به توافق هسته‌ای اعلام کرده‌اند. به‌قول آقای رفسنجانی «تحریم استخوان طبقه مزد بگیر کشور را که اکثریت کشور هستند می‌پوساند.» اما با این وجود ریشه این ابهامات و دوپهلو گویی‌ها و تحریکات کدام‌هاست و بویژه پس از توافق هسته‌ای چگونه خواهد شد؟

عوامل دو گانه‌ای که در هم تنیده شده‌اند، موانع راه دشوار اما حیاتی کوشش در راه حل‌وفصل چالش‌ هسته‌ای و دستیابی به نتیجه واحد و عزم برای تغییر را تشکیل می‌دهند.

۱ غرور ایدیولوژیک و ذهنیت جنگ سرد
۲ـ اقتصاد زیر زمینی

این دو عامل که مدت‌هاست در زیر فشار سنگین واقعیات ترک برداشته‌اند، دست در دست هم دارند و به احتمال قوی پس از دستیابی به تفاهم و توافق و تبدیل آن به گفتمان سیاسی مسلط و اقدامات کوچک و بزرگ، بتدریج می‌توانند به حاشیه رانده شوند.

نبود یک تعریف جامع و روشن درباره منافع ملی ایران و نیز از مفهوم قدرت در دنیای کنونی، از نظر ذهنی یک مانع اساسی در راه تعامل ایران با دنیای غرب ماست. تعریف برخی از مقامات ایران از منافع ملی و منابع قدرت هنوز شباهت بسیاری با دوران جنگ سرد دارد که قدرت تنها با معیارهای سخت‌افراری سنجیده می‌شد. بنحوی که مبانی اعتقادی- ایدئولوژیک، هم در برگیرنده یک هدف سیاسی- و نیز امنیتی و گسترش مدار نفوذ ایدئولوژیک است.

در این تردیدی نیست که ایران به خاطر جایگاه، جغرافیا، مساحت و ژئوپلیتیکی که دارد، صرفنظر از هر حکومتی باید به قدرت نظامی‌اش اهمیت دهد. اما این به معنای این نیست که این قدرت نظامی منبع قدرت و در برگیرنده منافع ملی ایران باشد. ایران برای افزایش قدرت خود باید به منافع ملی کشور که در جهان ما نرم‌افزاری‌اند مانند افزایش ثروت و تولید و راه اندازی صنایع و بازار داخلی و افزایش اشتغال و گسترش خدمات و کالا در سطح استاندارد جهانی بکوشد. در این مسیر هیچ سلاحی بهتر از مبارزه با ایران‌‌هراسی نیست. اصولا، فراگیری فن‌آوری هسته‌ای، پژوهش در این عرصه و حتی غنی‌سازی اورانیوم و دستیابی به فن‌آوری چرخه‌ی سوخت هسته‌ای برای نیروگاه‌ها و نیز کاربرد دستاوردهای فنی هسته‌ای در امور غیر نظامی از حقوق ملت و دولت ایران است. این امر مغایر با کنوانسیون‌های بین‌المللی و مقررات آژانس بین‌المللی انرژی هسته‌ای نیست. ولی معضل کار نبود درک درست از تعامل با جهان است که واکنش و حساسیت و نگرانی محافل بین‌المللی درباره‌ی انگیزه‌های واقعی جمهوری اسلامی را بر انگیخته است. دراین جاست، که حق ایران در منازعه هسته‌ای با جهان مقتدر، با مصالح و منافع عالی و دراز مدت کشور در تقابل قرارمی‌گیرد. اعتمادسازی و تفاهم با اروپا و آمریکا بر سر چگونگی و حدود و دامنه‌ی برنامه‌های هسته‌ای ایران، شفاف‌سازی و تامین نظارت کامل نهاد‌های بین‌المللی الزام‌آور است.

راز بقای ایران از ورای تاریخ، نه در قدرت نظامی آن، بلكه در جاذبه‌های فرهنگی و معنوی آن بوده است. بزرگی و اقتدار ایران، در گرو ایجاد ایرانی آزاد و آباد و مستقل و ریشه‌کن‌سازی معضلاتی همچون فقر و بیکاری، اعتیاد و فحشای دامن‌گستر است، نه در داشتن جنگ افزار هسته‌ای.

واقعیت این است که انزوای شدید اقتصادی از سوی غرب، فرهنگ بسیار مقاومی را در ایران به وجود آورده است که اساس آن بر پایه اجتناب از تحریم‌ها و خودکفایی اقتصادی قرار گرفته است. سخنان مقامات بلندپایه ایران نیز خود تأکیدی بر نیروی بسیار قوی این اقتصاد پنهانی دارند. گفتمان بسیاری از مقامات بلندپایه ایرانی به مستحکم‌تر شدن فرهنگ فرار از تحریم‌ها و ناخشنودی از غرب منجر شد، فرهنگی که اگرچه منبع غرور ملی برای ایرانیان بود اما از سوی دیگر اقتصاد زیرزمینی ایران را تغذیه می‌کند و موجب گسترش جرائم، فساد و بی‌ثباتی بیشتر شده است.

اما بسیاری از مقامات نظیر معاون رییس جمهور هم اعلام کرده است که «در آمد ایران از ۱۲۰ میلیارد دلار صادرات امروز به زیر ۲۴ میلیارد دلار رسیده است و در مقطعی هستیم که همه امور کشور تنها به رفع تحریم‌ها بستگی دارد». تنها از سال ۲۰۱۲ و پس از تشدید تحریم‌های نفتی و بانکی، ایران حداقل نیمی از درآمد نفتی خود را از دست داده. ارزش برابری ریال حداقل به نصف کاهش یافته و میزان سرمایه‌گذاری در حوزه نفت و گاز ایران به کمترین میزان ممکن – حتی در مقایسه با دوران جنگ ایران و عراق- رسیده است.

اگرچه نمی‌توان تحریم‌ها را تنها عامل این وضعیت دانست، اما نقش تأثیرگذار تحریم‌ها را نمی‌توان انکار کرد. بر اساس گزارشات موجود، ایران به خاطر تحریم‌های مرتبط با برنامه هسته‌ای‌اش بیش از ۱۰۰ میلیارد دلار زیان دیده است. این‌در حالی است که بر اساس گزارش مرکز پژوهش‌های مجلس، در دوره تشدید تحریم‌های اقتصادی ۶۰ درصد صنعت ایران با ظرفیت حداکثر سی درصد فعالیت کرده است. همچنین به گفته وزیر صنعت، معدن و تجارت، حداقل ۲۲۰۰ واحد تولیدی و صنعتی از کار افتاده‌اند. علاوه براین در آخرین سال فعالیت دولت پیشین، حداقل ۷۲ هزار پروژه صنعتی و عمرانی به دلیل عدم تأمین اعتبار و کسری بودجه ناتمام مانده است. اقتصاد ایران در این دوره با رشد منفی روبرو شده و ایران به ناچار به مبادله نفت با کالا روی آورده است.

روند اعمال تحریم‌های غرب علیه ایران در طی سال‌های اخیر به رشد و گسترش شبکه‌های غیرقانونی در منطقه دامن زده است، شبکه‌هایی که از طریق شیوه‌هایی چون تقلب، رشوه و فساد امر تجارت را تسهیل می‌کنند. می‌توان چنین روندی را در تمامی بخش‌های اقتصادی ایران از قطعات هواپیما و تجهیزات پزشکی گرفته تا مواد خاص برای برنامه‌های تسلیحاتی مشاهده کرد. در حال حاضر واسطه‌های مالی و لجستیکی اقتصاد پیچیده زیرزمینی نقش بسیار مهمی را در راستای دور زدن تحریم‌های غربی علیه ایران ایفا می‌کنند.

اقتصاد زیرزمینی ایران اقتصادی که هم بازیگران دولتی و هم بازیگران غیردولتی در آن نقش دارند و در راس آن شبکه گسترده‌ای از نظامیان سپاه پاسدار ایران قرار دارند. سرمایه‌گذاران خارجی باید با حدود ۱۲۰ نهاد شبه خصوصی که نیمی از تولید خام کشور را در دست دارند، سر و کله بزنند. در این میان افراد و مهره‌هایی که در زمینه تسهیل تحریم‌ها و دور زدن آنها فعالیت دارند بیش از دیگران متضرر خواهند شد. این شبکه‌های غیرقانونی به عنوان یک عامل و نیروی بی‌ثبات‌کننده فعالیت می‌کنند و مانع از تلاش‌های جهانی در جهت جلوگیری از جریان‌های مالی غیرقانونی می‌شوند.

چشم انداز تازه

توافق موقت میان ایران و گروه ۱+۵ در نوامبر گذشته که با هدف رفع ابهام از برنامه هسته‌ای ایران به دست آمد با وجود پیشرفت‌های اندک، خود عاملی بسیار مهم برای ایجاد خوش‌بینی و تحرک سرمایه‌گذاران غربی در ایران بود. این توافق موقت پیامدهای مثبتی همچون تسهیل و کاهش بخشی از تحریم‌های نفتی علیه ایران و آزادسازی ۴.۲ میلیارد دلار از دارایی‌های بلوکه‌شده ایران را با خود به همراه داشت. اما یکی دیگر از پیامدهای مثبت این توافق افزایش تمایل سرمایه‌گذاران خارجی به منظور تعامل و همکاری‌های مجدد با ایران بود. تلاش شرکت‌های خارجی در ماه‌های پس از انعقاد توافق موقت برای استفاده و بهره‌برداری از بازارهای سودآور جدید، میزان خوش‌بینی‌ها برای بازگشت به شرایط عادی‌سازی روابط را افزایش داد. بازار ایران دارای امتیازات بزرگی است که به اشتیاق محافل اقتصادی غربی دامن زده و اسباب نگرانی کشورهای حاشیه جنوبی خلیج فارس فراهم آورده است.

در حال حاضر، ده‌ها میلیارد دلار دارایی‌های ایران به خاطر تحریم‌های مالی در بانک‌های خارجی مسدود است و به جمهوری اسلامی اجازه دسترسی به این دارایی‌ها داده نشده است و انتظار می‌رود پس از لغو تحریم، دولت ایران بخش قابل توجهی از این منابع را به سرمایه‌گذاری‌های زیربنایی اختصاص دهد و به این ترتیب، فرصتی برای یک نوسازی اقتصادی و افزایش اشتغال و نیز حضور شرکت‌های خارجی در ایران فراهم آید.

درباره جذابیت‌های بازار ایران برای کشورهای غربی می‌توان گفت که بازار ایران در مقایسه با کشورهای منطقه‌ای بسیار بزرگ است. جمعیت ۸۰ میلیونی ایران در ترکیب با قدرت خریدی که بسیار بالاتر از میانگین کشورهای آسیایی و آفریقایی است، می‌تواند انگیزه کافی برای شرکت‌های بزرگ فرامیلیتی و غربی فراهم می‌کند، تا بازار ایران را به سایر کشورها ترجیح دهند.

ساختار جمعیتی ایران نیز مزیت دیگری برای اقتصاد ایران است. زیرا جمعیت جوانی که با دنیای مجازی اینترنت سروکار دارد و آمادگی برای نوگرایی و تنوع در زندگی را دارد، کاربر اصلی بازار الکترونیک و دنیای مجازی به شمار می‌آید. جمعیتی که از کالاهای چینی و آسیایی خسته شده و ذهنیت بسیار مثبتی به کالاهای با کیفیت و استاندارهای غربی یافته است. کالاهای الکترونیکی که پیوند شهروندان با دنیای مجازی و شبکه اجتماعی را فراهم می‌کند اینک به صنعت پیشرو جهان تبدیل شده است و بازار مهمی محسوب می‌شود. زیرساخت‌های ایران نیازمند سرمایه‌گذاری انبوه در زمینه‌های گوناگونی از قبیل خطوط ریلی، خودروسازی، جاده‌سازی، آبرسانی، صنعت نفت و گاز است.

افزون بر این اگر اقتصاد کشورهای همسایه ایران دارای تنوع نیست و به چند صنعت از قبیل نفت و ساختمان و توریسم خلاصه می‌شود، بازار ایران اما از صدها صنعت گوناگون تشکیل شده است. بنابراین طبیعی است که اقتصادی که دارای چنین تنوعی است، دارای جاذبه نیرومندی هم برای توریسم است و هم برای سرمایه‌گذاری با برد دو طرفه. تنوع اقلیمی و جغرافیایی ایران نیز به واقع زمینه‌ساز تنوع اقتصادی است، یکی دیگر از جذابیت‌های شرکت‌های غربی است. ایران دارای وضعیت بهتری نسبت به کشورهای مجاور خود یعنی پاکستان و افغانستان و عراق است. جامعه ایران- و البته در سطح مردم – آمادگی بیشتری برای پذیرش رابطه با غرب دارد و تفاوت‌های فرهنگی و مذهبی مانعی برای گسترش رابطه با غرب ایجاد نمی‌کند.

گشایش سیاسی اقتصادی ایران و غرب رقابت ترکیب شرکای تجاری ایران را نیز دگرگون خواهد کرد. اما با حل بحران هسته‌ای، سیاست خارجی ایران می‌تواند و باید در مسیر تنش‌زدایی در سطح جهانی و تولید یک تصویر مسالمت‌جو قرار گیرد تا راه پیوستن ایران به کاروان تمدن بشری هموار گردد.

دستیابی به توافق هسته‌ای حتی در دقیقه نود، هم غرور ملی را پاس می‌دارد و هم رهبران مردد دینی را خشنود می‌کند و نیز بر مانور‌های دوگانه آقای خامنه‌ای بنا بر فرهنگ سنتی ایران، امکان پذیرش می‌دهد. اما این توافق می‌تواند با حذف واسطه به بازی برد-برد میان بخش تجارتی ایران و غرب منتهی شود و در صورت فراهم بودن سایر شرایط رشد اقتصادی ایران را شتاب دهد.

بازنده اصلی توافق میان ایران و غرب از نظر سیاسی و اقتصادی برخی کشورهای عضو شورای همکاری خلیج فارس و در صحنه داخلی محافل قدرتمندی‌اند که در راس شبکه‌های اقتصاد زیر زمینی کشور و نیز افراطیونی‌اند که هنوز منافع ملی و منابع قدرت را همچنان از منشور دنیای سپری شده جنگ سرد می‌نگرند.

بی‌گمان، حلّ بحران هسته‌ای، راه را برای کاهش تحریم‌ها و سپس لغو کامل آنها بازخواهد کرد. ازاین راه وضع اقتصادی و مالی کشور، رو به بهبودی خواهد گذاشت و اعتبار دولت روحانی بیشتر شده و توانمندی او برای اقدامات اصلاحی که وعده داده است، افزایش چشمگیری خواهد یافت. بنابراین، این توافق برای چشم‌انداز سیاسی و اقتصادی و جهانی ایران و نیز افزایش اعتبار و موقعیّت اصلاح‌طلبان و آزادی‌خواهان ایران یک بزنگاه کلیدی به حساب می‌آید.

Print Friendly, PDF & Email

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *