بی بی سی رسواتر است یا بیست و سی؟ چرا در جنگ نرم بازنده ایم؟
ضرغامی باید چند بار استعفا دهد؟
بی بی سی رسواتر است یا بیست و سی؟ چرا در جنگ نرم بازنده ایم؟
BBC به دلیل هتک حیثیت یک سیاستمدار دوران تاچر، علاوه بر اصلاح خبر دروغ خود و چند بار عذرخواهی، مدیرش استعفا داده…اما صداوسیما به چند سیاستمدار دهه های اخیر اتهامات خلاف واقع زده؟ به خاطر کدام یک از آنها عذرخواهی کرده است؟ البته از جناب ضرغامی که رسانه تحت مدیریت وی هر روز بی بی سی را آماج انتقاد و هجمه قرار می دهد، به هیچ وجه انتظار استعفا نداریم که اگر قرار بر استعفا به خاطر این گونه موارد بود، مشخص نیست ایشان باید چند بار استعفا می داد!
در حالی که شبکه بی بی سی خود به اطلاع رسانی شفاف درباره رسوایی اخیر در این شبکه می پردازد و آن قدر.. صداوسیما همان رویه سه سال گذشته در دروگویی وبی اعتماد کردن مخاطب را ادامه می دهد.
به گزارش خبرنگار «بازتاب»، بحران اخیر در بی بی سی که ناشی از دو رسوایی عدم پیگیری تخلفات جنسی یکی از مجریان باسابقه این شبکه و پخش گزارشی نادرست و اتهام آمیز درباره کودک آزاری یک سیاستمدار دهه 80 بوده است، اگرچه موجب استعفای مدیرکل بی بی سی و تعدادی از مدیران دیگر این مجموعه شد؛ اما با نوع رویکرد بی بی سی به این موضوع، آنها تلاش کردند این بحران را به فرصتی برای جلب اعتماد مخاطب تبدیل کنند.
بخش های مختلف شبکه بی بی سی و سایت های این شبکه، نه تنها به لاپوشانی و سانسور این رسوایی نپرداختند، بلکه با پوشش گسترده آن و دعوت از صاحبنظران و کارشناسان، نشان دادند سعی دارند بیطرفی خود را در این باره حفظ کنند و اعتماد مخاطب برای این مجموعه، حتی مهمتر از منافع خاص سازمانی بی بی سی است.
در چنین فضایی که پای اعتماد به بی بی سی در میان است، تحقیقات مختلفی از جمله توسط خود بی بی سی در جریان است تا ابعاد و جزییات ماجراهای اخیر مشخص شود و دیوید کامرون نخست وزیر انگلیس از همان ابتدای کار به وسعت نگرانی ها اشاره صریحی کرده و گفته بود “همه ما شوکه شده ایم، ملت شوکه شده است”.
در مقابل، اخبار صداوسیمای جمهوری اسلامی که توسط دو مجموعه عریض و طویل باشگاه خبرنگاران جوان و واحد مرکزی خبر تهیه می شود، به صورتی کودکانه، با اصرار بر بازی دروغگویی و جهت گیری آشکار در اخبار به سود یکطرف و لاپوشانی مشکلات و اشتباهات ادامه می دهند و حتی همین ماجرای بی بی سی هم از دروغ پردازی های سیما در امان نماند و در گزارشی که شب گذشته از اخبار صداوسیما پخش شد، به شدت علت اصلی استعفای مدیر بی بی سی که پخش گزارش خلاف واقع و اتهام کودک آزاری به یک سیاستمدار سی سال پیش بود، بسیار کمرنگ جلوه داده شد.
این روش که در سه سال اخیر به اوج خود رسیده، موجب شده است تا اعتماد مخاطب هر روز به این اخبار کاهش یابد و عملا اخبار صداوسیما به یک محل برای دادن شعارهای مثبت و تبلیغات دولت و صداوسیما تبدیل شود.
برای نمونه، در موضوع بحران ارزی که مدت حدود دو ماه است زندگی مردم را تهدید می کند، عملکرد صداوسیما فراتر از افتضاح بود و تقریبا در همه موضوعات مهم، مسئولان صداوسیما به آخرین عاملی که توجه می کنند، واقعیت است و منافع و اولویتهای سیاسی خود را به جای واقعیت منعکس می کنند.
اما اکنون که جنگ نرم به عنوان یکی از تهدیدات اصلی نظام مطرح است، زمان طرح این پرسش نیست که آیا بی بی سی، به عنوان یکی از محورهای اصلی جنگ نرم علیه جمهوری اسلامی در جلب اعتماد مخاطب که مهمترین عامل در تاثیرگذاری یک رسانه است، موفقتر بوده یا صداوسیمای جمهوری اسلامی؟
آیا مدیر بی بی سی که بودجه آن توسط حاکمیت بریتانیا تامین می شود و یکی از سرمایه های راهبردی انگگلیس در نظام بین الملل محسوب می شود، نمی تواند به جای انتقاد از خود و پذیرش اشتباهاتش به گفتن دروغ های آشکار و لاپوشانی حقایق بپردازد؟ پس چرا این کار را انجام نمی دهد و برعکس استعفا می دهد؟
روشن است که برای یک رسانه، اعتماد مخاطب و حفظ اصول حرفه ای، دست کم در ظاهر مهمترین موضوع است؛ مساله ای که برای مدیران صداوسیما کمترین ارزش را دارد.
اکنون که بی بی سی به دلیل هتک حیثیت خلاف واقع یک سیاستمدار دوران تاچر (همزمان با دولت دفاع مقدس) به اصلاح خبر دروغ خود و چندین بار عذرخواهی بسنده نکرده و مدیر آن استعفا داده است، باید پرسید صداوسیما به چند سیاستمدار دهه های اخیر – بلکه همین سالها- اتهامات خلاف واقع زده؟ به خاطر کدام یک از آنها عذرخواهی کرده است؟ البته از جناب ضرغامی که رسانه تحت مدیریت وی هر روز بی بی سی را آماج انتقاد و هجمه قرار می دهد، به هیچ وجه انتظار استعفا نداریم که اگر قرار بر استعفا به خاطر این گونه موارد بود، مشخص نیست ایشان باید چند بار استعفا می داد!