گزارش انتخابات سه ارگان وترميم شوراي هماهنگي اتحاد جمهوريخواهان ايران

در جلسه 22 فوريه شوراي هماهنگي اتحاد جمهوريخواهان انتخابات سه ارگان مرکزي با نتايج زير تکميل گرديد:
هيئت رئيسه شورا : رضا سياوشي، كبري قاسمي، مهرداد مشايخي
هيئت اجرايي : مهران براتي، حميد گنه، مريم سطوت، عباس شيرازي، فرزانه عظيمي، رضا فاني يزدي، مهدي فتاپور، مسعود فتحي، پانته آ مديري.
شوراي سياسي : جمشيد اسدي، مريم انصاري، سهيلا بنا، بهروز خليق، حسن شريعتمداري، كاظم علمداري، حسين علوي، مصطفي مدني، پروين همتي.
در همان جلسه متن استعفاي آقايان بهزاد کريمي و عدلان پارسا مطرح گرديد و با تشکر از حسن نيت اين دوستان پذيرفته شد. متن استعفانامه اين دوستان ضميمه است. سپس شوراي هماهنگي از دو نفر بعدي يعني گودرز اقتداري و تهماسب وزيري براي پيوستن به شورا دعوت بعمل آورد.
هيئت رئيسه شوراي هماهنگي اتحاد جمهوريخواهان

متن استعفاي آقاي عدلان پارسا
آقاي پارسا متن را با حروف لاتين ايميل كردند كه جهت سهولت در خواندن به حروف فارسي برگردانده شده است :
«من به دلايل خاصي فعاليت عملي سياسي خودم را كنار ميگذارم و شايد گاهگاهي فقط قلم بم، اما بنا به تصميم قطعي عرصه فعاليت سياسي را ترك مي كنم، به همين دليل از تمامي فعاليت هاي سياسي كه در آنها قرار داشتم خارج شدم و به شما اعلام مي كنم كه خروج من را به دليل “ترك فعاليت عملي سياسي” به اطلاع دوستان برسانيد. چون دليل خروج من دليلي خاص نسبت به اتحاد نيست. بنابراين توضيح آن در جلسه اي اضطراري ضرورت ندارد. همكاري با دوستان تجارب ارده بسياري داشت.»
موفق و سربلند باشيد
ارادتمند
عدلان پارسا

متن استعفاي آقاي بهزاد كريمي :
دوستان من!
دست تك‌تك شما را به گرمى مى‌فشارم و از طريق اين نامه، شما را از تصميم خود داير بر استعفايم از شوراى هماهنگى اتحاد جمهوري‌خواهان ايران مطلع مى‌كنم.
تا پيش از روز دوم همايش برلين، من قصد كانديداتورى براى عضويت در شوراى هماهنگى اتحاد جمهوري‌خواهان را نداشتم و كم نبودند دوستانى كه از اين موضع و تصميم من اطلاع داشتند. براى من و نيز براى بخشى از كوشندگان “اتحاد جمهوري‌خواهان ايران” موضوع مركزى آن بود كه ما ـ “اتحاد جمهوريخواهان ايران” ـ رو به كدامين ساختار داريم و در همايش برلين، چه رويكردى را به امر حضور شخصيت‌هاى حقيقى و حقوقى در درون ساختار “اتحاد” خواهيم داشت. وقتى همايش چنين پيشنهادى را رد كرد، ديگر منطقاً مى‌بايست تصميم من كه مسئول هيئت سياسى ـ اجرايى يك سازمان سياسى هستم در عدم كانديداتورى براى شوراى هماهنگى “اتحاد” مسجل‌تر مى‌شد، اما از يكسو توصيه مصرانه جمعى از شركت‌كنندگان همايش و انتظار جمع قابل توجهى از آنان از من، و از ديگر سو ترديد خودم در اين رابطه كه مبادا عدم شركت من به هدف شريف و همگانى اتحادجويى خدشه وارد كند، مرا واداشت كه كانديدا شوم و به نيروى اعتماد رأى‌دهندگان به عضويت شوراى هماهنگى درآيم.
اكنون اما پس از گذشت چند هفته كه خوشبختانه ساختارهاى مركزى “اتحاد” در حال شكل گرفتن است و همه ما كمابيش از پديدارى خود “اتحاد” و دستاوردهاى همايش برلين دفاع كرده و به تثبيت آن كمك نموده‌ايم، ديگر وقت آن رسيده است كه در آن تصميم اتخاذ شده در فضاى ترديد، تجديدنظر كنم و بيش از اين در تنگناى دوگانگى نمانم.
دوستان من!
پرنسيب و رعايت اصول حكم مى‌كند كه اينجانب با توجه به مسئوليت سازمانى كه هم اينك بر عهده دارم از عضويت در ارگان مركزى يك تشكل سياسى ديگر كه نخواسته است در خصلت، ظرفيت و سيماى جبهه‌اى برآمد كند، كناره‌گيرى كنم و به نوبه خود امر سلامت و شفافيت براى تنظيم مناسبات بيرونى “اتحاد جمهوري‌خواهان ايران” را كمك كرده باشم.
من البته تا آن زمان كه اين “اتحاد” هنوز در عمل به طور كامل و هنوز هم رسماً، نخواهد كه خصيصه حزبى به خود بگيرد كماكان خود را كوشنده اين “اتحاد” مى‌دانم و آن زمان هم كه اين “اتحاد” تصميم بگيرد تا به مثابه يك حزب نوپا در صحنه سياسى ميهنمان چهره كند، از موضع تعلق به يك حزب سياسى قديمى موجود در صحنه، همچنان خود را با آن متحد خواهم دانست و در راه همكارى و اتحاد اين دو، صميمانه خواهم كوشيد. من البته كماكان بر ارزيابى خودم از فونكسيون “اتحاد جمهوري‌خواهان ايران” در عرصه سازمانى همان گونه كه در سخنانم خطاب به همايش برلين عنوان كردم هستم. به باور من، محتمل‌ترين روند آن خواهد بود كه بر بستر عملكردهاى سياسى، فراكسيون‌هاى متفاوتى در اين “اتحاد” شكل بگيرند و يحتمل تا سطح حزب فرا رويند. در آن زمان است كه مناسبات در درون “اتحاد”، عمدتاً بر پايه رابطه حقوقى بين مؤلفه‌هاى آن تعريف خواهد شد. اما تا آن زمان كه اين روند گذار به نقطه روشنى نرسد و “اتحاد” از ابهام ساختارى كنونى‌اش در نيايد، من با توجه به تعهد و مسئوليت‌ام در قبال سازمان سياسى متبوع خود، به مصلحت هيچ جمع و هيچ فرد نمى‌دانم كه در موقعيت ابهام و ايهام عمل كنم.
دوستان من!
شما مسلماً واقفيد كه من وظيفه دارم تا از طريق مقتضى تصميم خود مبنى بر استعفا از شوراى هماهنگى “اتحاد جمهوري‌خواهان ايران” را به آگاهى اعضاى سازمان متبوع خودم برسانم، اما من نيز بر رعايت حق شما آگاهم و تأكيد دارم كه در نحوه و زمان اعلام استعفاى اينجانب در سطح كوشندگان “اتحاد جمهوري‌خواهان ايران” در سطح جنبش، حق تقدم با شماست. من، پيشاپيش احترام خودم را نسبت به هر تصميم شما در اين زمينه اعلام مى‌دارم.
من خودرا ملزم مى‌دانم كه از همه دوستانى كه در همايش به من رأى اعتماد دادند، صميمانه سپاسگزارى كنم و در همان حال، از آنها با همه وجود پوزش بخواهم كه امكان آنها در استفاده بهينه از يك رأى‌شان را از بين بردم. ولى بر پايه شناخت ديرينه‌اى كه از بلوغ كوشندگان راه اتحاد دارم، مى‌خواهم اميدوارم باشم كه اين امكان‌سوزى را بخاطر حفظ ارزش‌ها، پاسدارى از پرنسيب‌ها و مراقبت از سلامت مناسبات در عرصه اتحادها، بر من ببخشند.
دوستان من!
تا آن زمان كه همه ما در راه استقرار يك جمهورى مردم‌سالار و عرفى بجاى جمهورى اسلامى در ميهنمان گام بر مى‌داريم، شما متحدين من و من متحد شما هستم. من، همانگونه كه تاكنون از اصل حركت اتحاد جمهوري‌خواهان ايران پشتيبانى كرده‌ام. از اين پس نيز حامى آن خواهم ماند. من در هر كجا كه باشم از هيچ تلاشى براى هدف ماندگار اتحاد وسيع همه جمهوري‌خواهان دمكرات باز نخواهم ايستاد.
بار ديگر، دست تك‌تك شما را به گرمى مى‌فشارم و برايتان موفقيت آرزو مى‌كنم.
با احترام
بهزاد كريمى
بهمن ماه 1382

 

Print Friendly, PDF & Email

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *