خاكريز قابل اتكا
کشورهاي تاثيرگذار جهان، ازجمله فرانسه و آلمان، در تکاپوي «نجات برجام» تا قبل از 22 ارديبهشت (12 مي) هستند. قرار است رئيس جمهوري آمريکا تصميم خود را براي ادامه تعليق تحريم هاي منتج از توافق هسته اي (برجام) يا خروج از اين توافق با تمديدنکردن تعليق تحريم ها اعلام کند. دو روز قبل خبر رسيد مايک پمپئو، وزير خارجه جديد آمريکا، در اولين سفر خارجي خود بعد از تاييدش در سنا، وارد عربستان سعودي شده است. سفري که توافق نامه هسته اي، برنامه موشکي و موقعيت منطقه اي ايران محور اصلي گفت وگوهاي او با مقامات ارشد عربستان است. رئيس سابق سيا در ادامه سفر منطقه اي به اسرائيل خواهد رفت که با توجه به رويکرد به شدت مخالف اين دو با توافق هسته اي ايران با 1+5 از يک سو و شدت گرفتن جنگ لفظي بين عربستان با ايران از سوي ديگر، گمانه زني درباره اينکه ايران بايد در سه موضوع محل مذاکره وزير خارجه آمريکا با مقامات عربستان و اسرائيل، منتظر رخدادهاي جديدي باشد، چندان دشوار و دور از ذهن نيست؛ به ويژه اينکه اظهارات امانوئل مکرون و آنکلا مرکل، رهبران فرانسه و آلمان، پس از ملاقات با ترامپ، نمايانگر آن است که اين دو در ماموريت «نجات برجام» با دست پر به خانه بازنگشته اند؛ هرچند نمي توان با قاطعيت از شکست اين دو در تحقق هدف سفر صحبت کرد. به نظر مي رسد ترامپ در ملاقات با رهبران فرانسه و آلمان، بر خواسته قبلي خود درباره تغييرات مدنظر در برجام تاکيد کرده است.
او از اين دو و ديگر متحدان اروپايي خود خواهان تغييرات «مطلوب واشنگتن» در توافق هسته اي، حل و فصل (و احتمالا توقف) فعاليت هاي موشکي ايران و دستيابي به توافقي بين قدرت هاي جهان و کشورهاي منطقه براي مهار ايران در منطقه به ويژه در عراق، سوريه و يمن شده است. در چنين شرايط پيچيده اي، راهبرد ايران بايد چگونه باشد تا با کمترين هزينه و به حداقل رساندن خطر، اين عقبه را پشت سر بگذارد. در شرايط پيچيده و به شدت مخاطره آميز کنوني که مبارزه براي حفظ برجام با شکل کنوني و استفاده از مزاياي آن ميان ايران و آمريکا از يک سو و گفت و گوهاي جدي ديپلماتيک بين اروپا و آمريکا از طرف ديگر در فاصله باقي مانده تا 22 ارديبهشت در جريان است، هر اقدامي که بتواند بر تصميم ترامپ در لغو تعليق تحريم ها تاثير بگذارد و مانع از فروپاشي اين توافق بين المللي تاييدشده از سوي کشورهاي بزرگ و سازمان ملل شود، اقدام درست و درخور دفاعي است. در اين راستا پيشنهاد مي شود:
اولا ايران به صراحت بر پايبندي خود به توافق و تخطي نکردن از آن تحت هر شرايطي تاکيد کند. با تمام نقدهايي که ممکن است بر اين توافق وجود داشته باشد، برجام خاکريزي قابل اتکا براي مقابله با تهديداتي است که جنگ طلبان تيم ترامپ با همراهي رژيم صهيونيستي و عربستان در حال طراحي عليه کشورمان هستند. در همين راستا، تهديد خروج از معاهده منع گسترش سلاح هسته اي (ان پي تي) در صورت خروج آمريکا از برجام، علاوه بر اينکه عدم امکان آن با توجه به رويکرد کشور حتي در بدترين شرايط تحريم ها، قطع نامه ها و اجماع بين المللي، در راستاي هدفي است که تيم جنگ طلب کاخ سفيد (جان بولتون، مايک پمپئو و…)، هيئت حاکمه زخم خورده عربستان و به يقين رژيم صهيونيستي خواهان آن هستند. تاکيد بر پايبندي بر توافق هسته اي، تقويت مدافعان و حاميان توافق هسته اي (اروپا، روسيه، چين، سازمان ملل متحد و بسياري از کشورهاي جهان) و رفتاري منطقي و قابل درک و احترام از سوي جامعه جهاني، احترام به قواعد بين المللي و از همه مهم تر احترام به توافق از سوي ايران است. اگر بپذيريم آمريکا، عربستان و اسرائيل خواهان بازگشت به شرايط قبل از برجام و ايجاد اجماعي جهاني عليه ايران هستند، بهترين گزينه براي تحقق اين هدف، شکست برجام و خروج ايران از معاهده منع گسترش سلاح هاي اتمي است. حاميان اين اقدام، همان هايي هستند که علم مخالفت را در مدت مذاکرات در هر کوي و برزني برافراشته بودند و بقاي خود را در بحران سازي و اتخاذ سياست هاي به شدت تند ايران در توافق هسته اي و منطقه مي بينند.
ثانيا، خطر هم افزايي فعاليت هاي عربستان و اسرائيل عليه ايران و اتحاد آنها را با توجه به ويژگي هاي شخصيتي ترامپ و پيوستن سياست مداران به شدت ضدايراني به کاخ سفيد، بايد جدي گرفت. آغاز کار وزير خارجه جديد آمريکا با سفر به عربستان و اسرائيل، پديده اي تصادفي نيست و نمي توان از آن به سادگي گذشت. موضع اخير دکتر ظريف که ايران و عربستان هيچ کدام نمي توانند قدرت هژمونيک منطقه باشند و بهتر است به جاي رقابت با يکديگر به سمت گفت و گو و تفاهم حرکت کنند، سخني به غايت صحيح هرچند ديرهنگام است. بيان ايده و اين ادبيات بايد از همان ابتداي دولت يازدهم و پابه پاي منطق برد-برد در مذاکرات هسته اي کليد زده مي شد؛ زماني که هنوز ملک عبدالله زنده بود، هيئت حاکمه عربستان آمادگي بيشتري براي گفت و گو با ايران داشت، حکام جاه طلب بر سر کار نيامده و جنگ يمن شروع نشده بود. تصور مي کنم کمک به عربستان (حتي در اين شرايط) براي خروج آبرومندانه از باتلاق يمن از محتمل ترين راه هاي بازگشت دو کشور به مسير گفت وگو، ريل گذاري جديد در روابط به شدت مخاطره آميز بين دو همسايه و ايجاد مانع در اتحاد ناميمون با اسرائيل در خصومت با ايران است. هنر ديپلماسي کشور بايد نقدکردن دستاوردهاي نظامي در عرصه سياسي منطقه باشد.
ثالثا، فروکش کردن بحران در شبه جزيره کره و پشت سر گذاشته شدن شرايط جنگ با مذاکره رهبران کره شمالي و جنوبي و ديدار احتمالي کيم جونگ اون با دونالد ترامپ در سه، چهار هفته آينده، نشان داد در صورت برخورداري از اراده سياسي مي توان در چند هفته شبه جنگ را به فضاي صلح تغيير داد. قصد ورود به دلايل اين رويداد مهم را که با استقبال جهان روبه رو شد، ندارم؛ ولي احتمالا اين سوال نزد افکار عمومي کشورمان و به ويژه جوانان به طور جدي مطرح است؛ اينکه وقتي کشوري با ويژگي هاي کره شمالي مي تواند با يک مانور سياسي شرايط را تغيير داده و خطر جنگ را از خود دور کند، به طريق اولي ايران با توجه به جايگاه استراتژيک در منطقه و جهان از قدرت مانور بسيار بيشتري برخوردار است. نبايد گذاشت شرايط مانند برخي رخدادهاي دهه هاي گذشته رقم بخورد. در ماجراي ايران کنترا، رونالد ريگان در مقام پاسخ به افکار عمومي آمريکا و دليل معامله با ايران، در تلويزيون سراسري مردم کشورش را به «جايگاه ايران در جغرافياي جهان» ارجاع داد. با وجود تغييرات در شرايط سياسي جهان و منطقه در سه دهه گذشته، از ارزش جايگاه استراتژيک ايران در ژئوپليتيک منطقه و جهان کاسته نشده است. اندک تغيير در رويکرد سياسي کشور، فروکاستن آگاهانه ادبيات تهاجمي و سخن گفتن به زبان «با دوستان مروت، با دشمنان مدارا»، عين حکمت و مصلحت -دکترين نظام در سياست خارجي است- که عزت را نيز در پي خواهد داشت.
ديپلمات ارشد
سرمقاله
روزنامه شرق ، شماره 3136