حکومتی که ملتش را به گروگان گرفته و همچنان دور خود میچرخد!
شانزده سال پیش زلزله بم فاجعهای طبیعی برای مردمان جنوب شرقی ایران بهوجود آورد. پس از وقوع زلزله، ریچارد آرمیتاژ، معاون وزیر امورخارجه آمریکا گوشی تلفن را برداشت و با محمد جواد ظریف، نماینده ایران در سازمان ملل متحد در نیویورک تماس گرفت. وی ضمن ابراز همدردی دولت و ملت آمریکا به مصیبتزدگان زلزله، آمادگی کشورش را برای ارائه کمکهای انسان دوستانه اعلام کرد. مذاکرات آرمیتاژ و ظریف نخستین تماس مستقیم بین مقامات تهران و واشنگتن از زمان قطع روابط دیپلماتیک بین دو کشور بود.
با فاصلهای اندک، پیشنهاد کمک انساندوستانه دولت جرج بوش در آمریکا (که ایران را محور شرارت نامیده بود) مورد پذیرش ایران قرار گرفت. هشت فروند هواپیمای نظامی آمریکایی در بم به زمین نشستند و آمریکا کمکهایش را مستقیم به مردم منطقه رساند. آنها یک بیمارستان صحرایی را هم برای کمک به زلزله زدگان دایر و فعال کردند. آمریکایی ها همزمان به ایران پیشنهاد گفتگو و ارتباطگیری سیاسی نیز دادند که از سوی ایران (حکومتی با ولایت فقیهی آقای خامنهای و دولت اصلاحات بهریاست محمد خاتمی) رد شد.
اینک شانزده سال پس از آن واقعه با وضعیتی تقریبا مشابه روبرو شده ایم. فاجعه ای انسانی نه تنها بخشی از کشور بلکه کل مردم ایران و جهان را تهدید کرده است. روابط دو کشور خصمانه تر از پیش است. اما پیشنهاد کمک مشابهی از سوی دولت آمریکا مطرح شده ولی ولی فقیه حاکم بر ایران آن را به شدت رد می کند و پای اجنه و جنگ بیولوژیک و ساختن ویروس برای ایران و ارسال داروهایی برای تثبیت و شیوع این بیماری و یا اعزام پزشک برای رصد چگونگی پیشبرد جنگ بیولوژیک را پیش کشیده است.
تحریم های اعمال شده توسط طرف آمریکایی بسیار شدیدتر از دوره مشابه است و خصومت دو حکومت در اوج قرار دارد. اما امر مشابه در این دو مقطع زمانی پیشنهاد کمک از سوی دولت آمریکا به ایران است.
در زیر به مرور یک مقاله* در این باره که به مستندسازی بخشی از وقایع آن دوران پرداخته می پردازیم. این مرور نیاز به هیچ شرح اضافه ای ندارد. فقط میتوان نام ها را جابهجا کرد.
نتیجه این مرور جز این نیست که حاکمان ایران و آمریکا روابطشان خصمانه تر شده است. حاکم مطلقه ایران دچار استبداد رای، لجبازی و شاید بتوان گفت زوال عقل بیشتری شده و منافع ملت ایران را بیشتر از هر وقت دیگری گروگان لجبازی های خود کرده که بر یک نگرش عقب مانده و توطئه محور بر جهان استوار شده است.
اکثر نیروهای سیاسی یا سرجای قبلی خود ایستاده اند و یا با تجربه ای فزونتر به سمت عقلانیت بیشتر حرکت کرده اند. عقلانیتی که به نفع ملت ایران است.
حکومت آمریکا که اینک خود گرفتار شخص نامتعارفی است نیز همچنان در مسیر گذشته خود در رابطه با حکومت ایران سیر می کند.
در این میان تنها این ملت ایران هستند که باید هزینه این جدال شوم و استبداد رای، خشک مغزی و لجبازی بیش از پیش حاکم مطلقه خود را بپردازند.
بدون هیچ شرح اضافه ای چکیده ای از این مقاله را در زیر می آوریم. من و شما می توانیم نامها و زمانها را جا به جا کنیم و تغییر بدهیم، مواضع را مقایسه کنیم و در هر مورد به نتیجه گیری بپردازیم. با کمال تاسف نتیجه اما همان دو سه سطری است که در پاراگراف قبل آمد.
مرور ماجرا:
پس از یک هفته از زلزله شهر بم(در ۵ دی ۱۳۸۲)، به دستور جورج بوش، رئیسجمهور آمریکا، بخشی از تحریمهای آمریکا علیه ایران لغو شد. براساس دستور بوش که از مزرعه شخصی او در تگزاس صادر شد، وزرای امورخارجه و خزانهداری آمریکا مکلف شدند اقدامات ویژهای را برای تسریع عملیات کمکرسانی به قربانیان زلزله بم انجام دهند. مهمترین اقدام، لغو موقت محدودیت صادرات به ایران به مدت ۹۰ روز شامل تجهیزات حمل و نقل، تلفنهای ماهوارهای و رادیویی و سیستمهای کامپیوتر شخصی به ایران میشود که پیش از این محدود بود.
پیش از لغو محدودیت صادرات به ایران، انتقال پول از آمریکا به ایران ممنوع بود. بنابراین معلق ساختن بخشی از تحریمهای مالی علیه ایران بهمنظور شتاب بخشیدن به ارسال کمک برای قربانیان زلزله بم صورت گرفته است.
پس از این مرحله و فرود ۸ فروند هواپیمای آمریکایی در خاک ایران پس از ۲۵ سال، واشنگتن درخواست کرد تا یک هیأت به سرپرستی سناتور «الیزابت دال» به همراه یکی از افراد خانواده بوش راهی ایران شود. اما درخواست آمریکا با پاسخ منفی ایران روبهرو شد و رد گردید.
حادثه بم، نخستین زلزله در ایران در طول ربع قرن قطع رابطه ایران و آمریکا نبود. ۱۳ سال پیش، زمانی که زلزله شدیدی شهرهای رودبار و منجیل را ویران کرد، آمریکا مبلغ ۱۳۰۰ هزار دلار کمک مالی در اختیار ایران قرار داد، اما این کمک نه به طور مستقیم، بلکه از راه صندوق کودکان سازمان ملل متحد (یونیسف) به ایران رسید. اما این بار کمکها بیشتر و روش اعطای آن نیز مستقیم بود. ۸ فروند هواپیمای نظامی در فرودگاه کرمان بر زمین نشستند و سرنشینان آمریکایی آن همراه با سربازان ایرانی، کارتنهای کمکهای غذایی و دارویی را از هواپیما تخلیه کردند.
برخی تفسیرهای بینالمللی:
پس از وقوع زلزله بم، لغو موقت تحریم و ارسال کمکهای دارویی و تجهیزاتی آمریکا به ایران و پاسخ منفی تهران به درخواست آمریکا مبنی بر اعزام یک هیأت به سرپرستی الیزابت دال، نماینده جمهوریخواه ایالت کارولنیای شمالی به ایران بازتاب گستردهای در سطح رسانههای جهان داشته است و با واکنش متفاوتی نیز از سوی مقامات و شخصیتهای سیاسی کشور ما روبهرو گردید.
برخی از روزنامههای آلمانی زبان سوئیس با اشاره به کمکهای آمریکا برای زلزله زدگان بم نوشتند، نزدیکی ایران و آمریکا موقتی است. روزنامه آلمانی زبان TAGES Anzeiger طی مقالهای نوشت که پس از وقوع زلزله، ریچارد آرمیتاژ، معاون وزیر امورخارجه آمریکا گوشی تلفن را برداشت و با محمد جواد ظریف، سفیر ایران در سازمان ملل متحد در نیویورک تماس گرفت. وی در این مکالمه تلفنی ضمن ابراز همدردی دولت و ملت آمریکا به مصیبتزدگان زلزله، آمادگی کشورش را نیز برای ارائه کمکهای انسان دوستانه به وی ابلاغ نمود.
واکنش ایران به این امر مثبت بود. حتی این موضوع در بم نیز که یکی از مناطق دورافتاده ایران است با استقبال روبهرو شد. این روزنامه در ادامه افزود: مذاکرات آرمیتاژ و ظریف نخستین تماس مستقیم بین مقامات تهران و واشنگتن از زمان قطع روابط دیپلماتیک بین دو کشور بود. آیا این موضوع آغازی برای آب شدن یخ موجود در روابط دو کشور میباشد؟ آیا در این میان تحرکی در جریان است که بتوان آن را دیپلماسی زمین لرزه نامید؟ آیا این دو دشمن سرسخت در مسیر به خاک سپردن جنگ سیاسی خود هستند؟ به هیچوجه، حتی آرمیتاژ که مانند رئیس خود کالین پاول جزو کبوترها در دولت بوش است، پس از تماس تلفنی خود با سفیر ایران، سریعاً اعلام نمود که کمک بشردوستانه کشورش هیچ ربطی به مسائل سیاسی بین دو کشور ندارد، بدین ترتیب برای واشنگتن، حکومت ایران همچنان در محور شرارت قرار دارد، هر چند اخیراً دیگر از این واژه صحبت زیادی نمیشود. این اتهام که ایران کماکان از تروریسم حمایت میکند، از سوی واشنگتن مرتباً تکرار میشود. ضمناً علیرغم آنکه ایران با میانجیگری اتحادیه اروپا، پروتکل الحاقی به معاهده ان.پی.تی را امضا کرده، باز هم برنامه هستهای این کشور برای آمریکا نگران کننده است.
روزنامه انگلیسی گاردین نیز با اشاره به کمکهای آمریکا به مصیبتزدگان بم و پیشنهاد واشنگتن به ایران برای اعزام یک هیأت بشردوستانه عالیرتبه به این کشور نوشت: کاخسفید در حال عقبنشینی از دکترین تغییر رژیمها و اقدام نظامی پیشگیرانه است. گاردین به نقل از «جوزف سیرینسیون» کارشناس کنترل تسلیحات افزود: تغییر عمدهای در سیاست آمریکا نسبت به همه چیز به جز لغات روی داده و دکترین رسمی تغییر نکرده است، اما تمام اقدامات ما تغییر کرده و نتیجه آن تغییر سیاست از اقدام نظامی به مشارکت دیپلماتیک میباشد، این تغییر ابتدا در ارتباط با تهران روی داد، ما تلاشهای بیشتری را برای تغییر رفتار رژیمها به جای تغییر رژیمها مشاهده میکنیم
پروفسور «جورج» استاد دانشگاه آمریکایی «سرالورنس نیویورک» در گفتوگو با شبکه سی.ان.ان گفت:حاکمیت ایران به سیاست بوش مشکوک است. برخی از سیاستمداران پرنفوذ ایران نگران آن هستند که آمریکا میخواهد رژیم ایران را سرنگون کند. به باور آنها حرکت اخیر بوش برای کمک انسانی به مردم بم برای ایجاد اختلاف میان حاکمیت ایران و مردم است، لذا آنها خواهان علائمی بیش از تأییدات زبانی از سوی دولت بوش هستند. دیگر آنکه دولت ایران خواهان لغو تحریمهای اقتصادی آمریکا علیه ایران است و در آخر اینکه ایران میخواهد آمریکا این کشور را بهعنوان یک ابرقدرت منطقهای به رسمیت بشناسد.
چند روز پس از کمکهای آمریکا به مصیبتزدگان بم، کالین پاول، وزیر امورخارجه آمریکا اعلام کرد که واشنگتن آماده گفتوگوهای سیاسی با ایران است. وی همچنین افزود: اقدامات دلگرم کننده ایران طی چند ماه گذشته باعث شده واشنگتن ازسرگیری گفتوگو با این کشور را مدنظر قرار دهد.
پاول در گفتوگو با روزنامه واشنگتن پست گفت: دولت آمریکا در مجموع به سه تحول کوچک و بزرگ در ایران طی ماهها و روزهای اخیر واکنش نشان داده است، که عمدهترین آنها پذیرش پروتکل الحاقی پیمان ان.پی.تی، مذاکرات ایران با دو کشور عربی نزدیک به اسرائیل یعنی مصر و اردن و پذیرش کمکهای آمریکا به ایران بود.
مواضع دولتمردان ایران:
آقای خاتمی، رئیسجمهوری اسلامی ایران از کمکهای بشردوستانه آمریکا تشکر کرد؛ اما با این حال تأکید کرد این کمکها نشانه تغییر در روابط دو کشور نیست. آمریکا برای بهبود روابط دو کشور باید قدمهای بیشتری بردارد.
آقای خرازی، وزیر امورخارجه ایران هم ضمن استقبال از کمکهای آمریکا گفت: واشنگتن برای نشان دادن حسن نیت و تحول در روابط دو کشور باید تحریمها را بهطور کامل لغو کند.
آقای هاشمی رفسنجانی، رئیس مجمع تشخیص مصلحت نظام هم گفت: برداشت نادرست آمریکا از استقبال ایران در کمکرسانی مردم آمریکا به زلزلهزدگان بم نشانه خامی آنهاست. وی افزود، آنها با پیشنهاد عجولانه و تردیدآمیز خود، تلاش دارند دو شخصیت معروف خود را در پوشش امدادرسانی به ایران بفرستند. اختلاف ایران و آمریکا ریشهای است و همیشه گفتهایم که آمریکا چه قبل از انقلاب و چه پس از آن به ما ظلم کرده و در همه مشکلات ایجاد شده بر سر راه انقلاب اسلامی، دست داشته است.
مواضع برخی نمایندگان و شخصیت های سیاسی:
الهه کولایی، عضو کمیسیون امنیت ملی و سیاست خارجی مجلس، عامل تضمین کننده در روابط ایران و آمریکا را منافع دو کشور دانست. وی تأکید کرد: دوستی و دشمنی دائمی معنایی ندارد. کولایی در ادامه افزود که بیش از این نباید فرصتها را از دست داد، منافع ملت ایران بر هر چیز دیگری ارجحیت دارد. مقامات ایران باید به پیامهای آمریکا واکنش مثبت و شایسته منافع مردم ایران نشان دهند.
ماشاءا… شمسالواعظین، سردبیر روزنامه توقیف شده جامعه نیز در خصوص پیشنهاد آمریکا و کمکهای این کشور به مصیبتزدگان زلزله بم گفت: باید موضوع مذاکره با آمریکا را از میدان رقابتهای سیاسی و مزایده و مناقصههای آن در داخل دور کنیم و تنها مقیاس ما منافع ملی باشد….
حمید رضا ترقی، قائم مقام جمعیت مؤتلفه اسلامی نیز اظهار داشت: موضعگیری مقامات آمریکایی در قبال کمک به زلزلهزدگان بم کاملاً سیاسی و نقضکننده اهداف بشردوستانه این کشور است. وی افزود: هدف آمریکا از این کمکها در چنین فضای سیاسی، سوءاستفاده تبلیغاتی در آستانه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا است و قصد دارد با استفاده از این شیوه افکارعمومی جهان را بفریبد.
محمد سلامتی، دبیرکل سازمان مجاهدین انقلاب اسلامی گفت: آمریکا زمانی صداقت نشان میدهد که در عمل گام مؤثری بردارد و اینکه هر از چندگاهی مواضع و مطالب خوشایندی را اعلام کند، کافی نیست. این کشور باید در عمل ثابت کند به دنبال رفع تشنج و ایجاد تفاهم است. وی افزود: آمریکا با کمک به ایران میخواهد وجهه مطلوبی را در سطح جهانی از خود نشان دهد و اعلام کند، علیرغم مسائل سیاسی به مسائل انسانی نیز توجه دارد که این بیشتر به خاطر قرار گرفتن در آستانه انتخابات ریاست جمهوری آمریکا جنبه تبلیغاتی دارد. همچنین دولت بوش میخواهد حرکتی را در جهت ایجاد رابطه با ایران انجام دهد که این نیز در آستانه انتخابات به نفع آن دولت است. آقای سلامتی تأکید کرد: چون در آمریکا مجموعهای وجود ندارد که بتواند برای سرنوشت آمریکا تصمیم قطعی بگیرد و صهیونیستها در تصمیمگیری این کشور در قبال ایران نفوذ مسلط دارند، منطق قابل قبولی بین سیاستمداران آمریکا که بتوان روی آن حساب کرد، دیده نشده است.
مواضع برخی «کارشناسان سیاسی!» در مطبوعات محافظه کار ایران:
برخی از کارشناسان معتقدند در حادثه بم نیز آمریکا فرصتطلبی خود را آشکار ساخته است و با وجود قراردادن ایران در محور شرارت، متهم کردن آن به حمایت از تروریسم و تلاش برای دستیابی به سلاحهای کشتارجمعی، ۸ فروند هواپیمای نظامی آمریکایی که حامل کمک به زلزلهزدگان بودند در فرودگاه بم به زمین نشست و پس از این مرحله، مقامات آمریکایی با پیشنهاد اعزام یک هیأت بشردوستانه به سرپرستی الیزابت دال، توپ را به زمین ایران انداختند، هر چند این پیشنهاد زودهنگام با فضای کنونی ایران که ناشی از زلزله و درگیر بودن کشور در تب و تاب انتخابات بود، همخوانی نداشت.
این کارشناسان همچنان معتقدند اعلام لغو تحریمهای آمریکا علیه ایران و پیشنهاد اعزام یک هیأت به این کشور را بایستی در چارچوب سیاستهای آمریکا در ارتباط با انتخابات مجلس هفتم در ایران مورد بررسی و ارزیابی قرار داد. این موارد و اقدامات اخیر آمریکا به بحثی تحت عنوان «دو قطبی شدن فضای انتخابات» بر میگردد.
روشن است که موضوعی نظیر «گشایش روابط با آمریکا»، یکی از کلیدیترین موضوعاتی است که در فضای انتخاباتی میتواند منجر به ایجاد دو قطب میان دو جناح عمده سیاسی ایران و شکلدادن دغدغه و پرسش در نزد افکارعمومی کشور شود، موضوعی که از اهداف آمریکا است و این کشور با ایجاد چنین فضایی درصدد اعمال فشار به تهران و گرفتن امتیازات از جمهوری اسلامی در قبال تحولات منطقهای از جمله در عراق و فلسطین اشغالی است.
چالشهای آمریکا در منطقه و بهویژه در عراق جدی است. سرنوشت انتخابات ریاست جمهوری آمریکا و پیروزی مجدد بوش در این انتخابات نیز به نتیجه تحولات عراق گره و پیوند خورده است. آمریکا قصد دارد در جبهه افغانستان و عراق پیروزی نظامی و در ایران پیروزی دیپلماتیک به دست آورد. کارایی بحث سلاحهای کشتارجمعی و تروریسم در انتخابات ریاست جمهوری آمریکا کمرنگ شده است. از دیگر سو، آمریکا در شرایط کنونی توان تغییر نظام جمهوری اسلامی ایران را ندارد و از اینرو به تغییر رفتار تهران در قبال تحولات منطقهای که در جهت منافع این کشور باشد، روی آورده است.
شایان ذکر است، فعال شدن دیپلماسی زلزله و چراغ سبزهای آمریکا به ایران در شرایط فعلی به علائم و نشانههایی در گذشته بر میگردد که ایران از خود در صحنه بینالمللی و منطقهای بر جای نهاده است. این علائم، موج جدید تعاملات را تحریک ساخته است. امضای پروتکل الحاقی از طرف ایران، گشایش در روابط ایران و مصر، جدیت تهران در مبارزه با تروریسم و القاعده از دلایل حضور امدادگران آمریکایی در بم بوده است. در کنار این موارد میتوان به هدف دیگر آمریکا که حساسیت افکارعمومی جامعه ما در قبال این کشور است، اشاره کرد.
آمریکا در شرایط فعلی میکوشد با بهرهگیری از ابزارها و امکانات همانند ابراز همدردی و ارسال کمکهای امدادی، افکارعمومی کشور را به نفع خود مصادره کند و در صورت اثربخشی و تغییر شرایط جامعه ایران به نفع خود به برخی اعمال و اقدامات دیگر روی آورد. همچنین در صورت واکنش منفی ایرانیان به این اقدامات و با وجود ایجاد حساسیت افکارعمومی جامعه در قبال کمکهای آمریکا به حادثه دیدگان بم، زمینه متقاعد کردن دولتهای بزرگ برای اعمال سیاستهای سختتر را علیه ایران فراهم نماید. از این رو احتمال شیفت دیپلماسی زلزله به مرحله تنشزا در روابط دو کشور نیز دور از انتظار نیست.
نتیجه گیری:
ملت ما دچار حکومتی شده که دور خود میچرخد و ملت ایران را روز بروز فقیرتر از گذشته می سازد. اینک اما جان و حیات آنها را نیز در این دور باطل بیش از پیش به خطر انداخته است.
جهان پیرامون نیز با روابط ناعادلانه حاکم بر آن به روال سابق خویش طی طریق میکند.
آیا بعد از بحران و فاجعه کووید نوزده ایران و جهان ما همچون گذشته خواهد بود؟ این موضوعی است که در باره آن باید بحث مستقلی کرد.
• http://revolution.pchi.ir/show.php?page=contents&id=10735
سایت زیتون