تاجزاده درزمین بیحاصل خامنهای بازی نکند
گفتوگوی ایران امروز با کاظم علمداری
ایران امروز: اعلام کاندیداتوی مصطفی تاجزاده برای انتخابات ریاست جمهوری خرداد ۱۴۰۰ تقریبا برای بسیاری غیرمنتظره بود. او پس از انتخابات خرداد ۱۳۸۸ و آغاز اعتراضها به دستکاری حاکمیت در نتایج انتخابات – موسوم به جنبش سبز – بازداشت و برای ۷ سال زندانی شد. پس از آزادی از زندان و حتی در سالهای آخر زندان نیز، در فضای سیاسی ایران به شدت فعال بود و به تندی از حکومت انتقاد میکرد. بیانیه اعلام کاندیداتوری او نیز لحنی تند و بعضا ساختارشکنانه دارد.
هرچند خطوط کلی برنامه سیاسی اعلامشده تاجزاده در بیانیه اعلام کاندیداتوری، از چارچوب نظام «جمهوری اسلامی» فراتر نمیرود، با اینحال نظر غالب در جامعه سیاسی ایران این است که او نخواهد توانست از فیلتر شورای نگهبان عبور کند و اگر هم صلاحیت او برای ورود به انتخابات تایید شود، نخواهد توانست بخش بزرگی از رایدهندگان ناامید را برای حضور در صندوقهای رای قانع کند.
اگر این فرضها درست باشد، آنگاه این پرسش مطرح میشود که تاجزاده دنبال چیست و او با چه حساب کتابی خود را کاندید انتخابات کرده است؟ سود و زیان حضور تاجزاده در انتخابات برای مردم و دموکراسیخواهان چیست؟ در این باره نظر دکتر کاظم علمداری پرسیدهایم.
***
ایران امروز: صرفنطر از اینکه کاندیداتوری مصطفی تاجزاده چه سرنوشتی پیدا کند، میخواستم ابتدا نظر شما را درباره مضمون بیانیه اعلام کاندیداتوری یا منشور ایشان بدانیم؟ بهنظر میرسد مقداری از خط و خطوط رایج اصلاحطلبان در داخل کشور فراتر رفته است.
کاظم علمداری: بله، مضمون برنامه انتخاباتی تاجزاده به خواستهای نیروهای مخالف نظام نزدیک است، نه مواضع اصلاحطلبان. خواستهایی که سالها توسط مخالفان تبلیغ و ترویج شده است. به همین دلیل به نظر میرسد که او تکروانه بدون جلب رضایت اصلاحطلبان وارد رقابت انتخاباتی شده و میکوشد که خود را بر اصلاحطلبان تحمیل کند. بسیاری به این نتیجه رسیدهاند که یا میان اصلاحطلبان و اصولگراها در عمل فرقی نیست و یا رئیس جمهور اصلاحطلب بهرغم شعارها و وعدهها در عمل به خادم و تدارکچی دستگاه قدرت اصلی نظام بدل خواهد شد. در چنین شرایطی تاجزاده شانسی برای کاندیدای اصلاحطلبی که بخواهد بر اساس پلاتفرم سابق اصلاحطلبان وارد رقابت انتخاباتی شود نمیبیند. بنابراین تلاش کرده است اصلاحطلبان را به سمت خواستهای مردم بکشاند. اما بعید است که آنها به این برنامه تن بدهند. ولی تاجزاده میداند که انجام تمام وعدههایی که در پلاتفرم انتخابیاش گنجانده در اختیار رهبر است. به همین دلیل همه آنها را منوط به موافقت رهبر کرده است. اما به نظر من او میخواهد توهم خود را به مردم نیز سرایت دهد که او با رهبر صحبت خواهد کرد که خواستهای مردم را بپذیرد و دست از دیکتاتوری، زورگویی و سرکوب که تنها راه بقای نظام است بردارد. اما به نظر نمیرسد اصلاحطلبان او را تنها نماینده سیاسی و فکری خود بدانند و کسان دیگری را وارد صحنه رقابت خواهند کرد.
ایران امروز: جامعه ایران از صندوق رای و تاثیر آن در تغییر معادلات قدرت به سود مردم، به شدت نامید شده، این را حتی در پایه اجتماعی «اصلاحطلبان» نیز آشکارا میتوان دید. آیا تاجزاده با شعارهای رادیکال میخواهد بر ناامیدی رایدهندگان غلبه کند؟
کاظم علمداری: بله، همینگونه است. در گذشته مردم به دو دلیل اصلی یعنی وعدههای اصلاح نظام و دیگری ترس از انتخاب شدن نماینده خامنهای به کاندیدای اصلاحطلبان رأی میدانند. اکنون به نظر میرسد اکثریت مردم از این دو عامل و دور باطل انتخابات بینتیجه بد در برابر بدتر فاصله گرفتهاند و با وعدهها و شعارها و خیالپردازیهای تاجزاده که بارها اتفاق افتاده به پای صندوقهای رأی نخواهند رفت. مردم دیدهاند که چه ابراهیم رئیسی برنده و چه بازنده انتخابات باشد، او به عنوان عضوی از شبکه و ساختار قدرت در رأس دستگاه سرکوب قرار میگیرد. در دوره قبل، مردم شاید فکر میکردند که به دلیل سابقههای اصولگرایی، امنیتی و نفوذی که روحانی در دستگاه قدرت داشته است نتایج متفاوت خواهد بود. روحانی توانست نامزد طیف گسترده اصلاحطلبان و کارگزاران بشود. اما مردم در عمل دریافتند که این گونه نیست. من فکر نمیکنم مردم تاجزاده را جدیتر و تواناتر از حسن روحانی بدانند.
ایران امروز: تاجزاده در جایی از بیانیه خود میگوید: «من در این انتخابات صدای بیصدایان خواهم بود، صدای سرکوب شدگان دی ۹۶ و آبان ۹۸ و قربانیان سقوط هواپیما». قابلتصور هست که این مردم تاجزاده را جدی بگیرند و او را صدای خود بدانند؟
کاظم علمداری:اگر در گفتههای تاج زاده صداقتی وجود میداشت که او میخواهد صدای قربانیان ۹۶ و ۹۸ باشد چرا تا به حال چنین کاری نکرده و هنوز هم نمیکند؟ چرا در برابر سران اصلاحطلبان که متعرضان آبان ۹۸ را کرکس و عوامل بیگاه نامیدند سخنی نگفت؟ همچنین او باید بگوید برای پشتیبانی از قربانیان جنایت هواپیمایی اوکراینی تا به حال چه کرده است؟ خانواده قربانیان بارها در خیابان تجمع و اعتراض کرده و دستگیری دادهاند. آیا در هیج یک از این تجمعها تاجزاده حضور داشته است، و یا ناگهان به خاطر انتخابات به فکر آنها افتاده است؟
ایران امروز: آقای تاجزاده در جای دیگری از بیانیه خود میگوید: «میآیم تا با جلب همکاری رهبر، اصلاح قانون اساسی جمهوری اسلامی ممکن شود». چنین گفتههایی صرفا شعار و فانتزی است یا امکان عملیاتی شدن نیز دارد؟
کاظم علمداری: بیشک این گفتههای شعارگونه به فانتزی و خیالپردازی نزدیک است. کسی نمیداند که با آمدن تاجزاده به فرض گذر از تمام سدهای نظام و رأی گرفتن از مردم چه معجزهای قرار است رخ دهد که تا به کنون افراد شاخصتر و با نفوذتر از او در ساختار قدرت نتوانستهاند خامنهای را قانع کنند دست از دیکتاتوری و سرکوب بردارد. او قدرتمندتر از رفسنجانی و روحانی خواهد بود؟ خامنهای قدرت خود را با منافع باندهای مخوفی گره زده است و آنها به هیچ اصلاحاتی تن نخواهند داد. گذشته از این خامنهای از هر گونه اصلاحات وحشت دارد. او ادامه دیکتاتوری را تنها راه ممکن حفظ قدرت و نظام میداند. او با انتخابات فرمایشی و مهندسیشده مشروعیت برای خود میسازد تا مردم ایران و جهان را بفریبد. اما در کنار انتخابات، او به دستگاه سرکوب نظامی و امنیتی سپاه و بسیج، به دادگاههای فرمایشی، به امامان جمعه و عناصر به اصطلاح خودسری که مسئول بسیاری از جرم و جنایتها هستند نیازمند است. ساختار قدرت در جمهوری اسلامی برآیند بههمتنیدهی مجموع این نهادها است. او به این نهادها قدرت داده است که مخالفان را به هر شکلی که لازم بدانند از صحنه خارج کنند. تاجزاده در برنامه انتخاباتیاش چنان وعده داده است که گویا نیروها و نهادهای موجود قدرت در جمهوری اسلامی به فرض انتخاب او به صفر بدل خواهند شد و نقشی نخواهند داشت. اگر خامنهای به پیشنهادهای مشابه نزدیکان به خودش مانند رفسنجانی و حسن روحانی توجهی نکرده است چه دلیلی وجود دارد که به سخنان تاجزاده توجه کند؟
ایران امروز: نظر غالب این است که تاجزاده از فیلتر شورای نگهبان عبور نخواهد کرد. آنگاه این پرسش مطرح میشود که انگیزه او از اعلام کاندیداتوری چیست؟
کاظم علمداری: انگیزه تاجزاده در خوش بینانهترین حالت
توهمآفرینی برای رئیس جمهور نظام شدن است. اگر بدبینانه نگاه کنیم او میخواهد
با اعتبار خودش، که به فساد و سوء استفادهای آلوده نیست، برای نظام فاسدی که به
سرعت به سمت درونپاشی میرود مشروعیت بیافریند.
من فکر میکنم روی رد صلاحیت تاجزاده نباید زیاد تکیه کرد. تصمیمگیران نظام به
خوبی میدانند که این بار ممکن است کمتر از ۲۵ در صد مردم به پای صندوقهای رأی بروند. آنها برای حفظ مشروعیت خود نیازمند
کسانی هستند که بازار انتخابات را گرم کنند. من فکر میکنم دو سیاست متحمل است.
نخست تقلب گستردهای که تعداد شرکت کنندگان را بالا نشان بدهند و آن را با پوشش
مصحلت نظام و اسلام توجیه کنند. به ویژه آن که این بار برخلاف سال ۸۸ مدعیانی مانند موسوی و کروبی و جنبش عظیمی که پیگیر رأی خود باشد در برابر
آنها وجود ندارد. جنبش سبز چند ماه قبل از انتخابات حضور گسترده خیابانی پیدا کرد
و شور و هیجان بیسابقهای را به نمایش گذاشت و بعد از آن هم به مدت هشت ماه در
داخل و خارج ایران ادامه یافت و چند صد کشته و زخمی و هزاران دستگیری داد. رهبران
نمادین آن هنوز در حصرند. تاجزاده خود یکی از قربانیان تقلب دستگاه سرکوب بود.
اما این بار تقلب در انتخابات با چالش و مقابله جدی روبرو نخواهد شد. در این صورت
حضور یا عدم حضورافرادی مانند تاجزاده تعیینکننده نیست. اما گزینه دومی هم
هست.
گزینه دوم، رقابتی کردن انتخابات به سبک و سیاق انتخابات مجلس شورای اسلامی است که
گروههای مختلف مردم تصور کنند انتخابات جدی است و رژیم تغییر سیاست داده و آنها
را در رقابت با هم به صحنه بکشانند و از این راه تعداد آرا را بالا ببرند. این به
نوعی برگشت به سیاست ما قبل سال ۱۳۷۶ است. یعنی اجماع حول انتخاب یک نفر از میان گروههای خودی، و تعیین و توافق
چند نفر دیگر برای گرم کردن بازار انتخابات. هم اکنون محسن رضایی، همانند دورههای
گذشته، آمادگی خود را اعلام کرده است که مردم لرستان را به پای صندوق رأی
بکشاند. در این صورت حضور تاجزاده نه تنها زیانبار نیست، بلکه ضروری است. بهطوری
که احتمالا به جز تاجزاده شاید تعداد بیشتری از افراد طیف اصلاحطلبان و
کارگزاران مانند عارف، محسن هاشمی، پزشکیان، جهانگیری، ظریف و دیگران و شاید
کاندیداهای زن و خوشنامتر از تاجزاده را هم رد صلاحیت نکنند تا آنها بازار گرم
کن انتخابات شوند. نامزدی همهی این افراد در انتخابات، که به صداها و خواستهای
اعتراضی مردم توجه نکرده و نمیکنند برای نظام نعمتی است که تنها حماقت شورای
نگهبان ممکن است آن را نشناسد. زیرا هر یک از این کاندیداها بیآنکه شانس انتخاب
شدن داشته باشند، میتوانند چند میلیون رأی برای خامنهای جمع کنند.
ایران امروز: فکر نمیکنید حضور تاجزاده در انتخابات دستکم این تاثیر مثبت را داشته باشد که فضای انتخابات و تبلیغات نامزدها را اندکی به سود مطالبات مردم تغییر دهد؟
کاظم علمداری: دریک شرایط دمکراتیک و انتخابات آزاد این
سخن کاملاً درست است و باید از هر فرصتی برای بیان مطالبات خود استفاده کرد و دست
به سازماندهی و بسیج منابع زد. اما این حرف درست نباید ابزاری شود برای به انحراف
کشاندن روند مبارزات مردم و ایجاد توهم بیشتر نسبت به حکومتی که در عمل نشان داده
است اصلاحناپذیر است. یعنی نباید هدف را گم کرد و به دام لحظهها افتاد. سیاستورزی
نیاز به یک استراتژی دارد و آنرا نباید فدای منافع دورهای و کوتاه مدت کرد. این
تجربه را مردم ایران آزمودهاند و نتیجهای هم نگرفتهاند. زیرا پس از انجام
انتخابات سیاست سرکوب برمیگردد. حتا در سال ۸۸ که کمپین گسترده رقابتهای انتخاباتی به یک جنبش اجتماعی بزرگ بدل شد
نتوانست اثری بر سیاستهای سرکوبگرایانه و تخریب وضعیت معیشتی مردم و ادامه دزدی
و فساد و ادامه وابستگی رژیم به روسیه و چین اثر بگذارد. زیرا آن جنبش تداوم
نیافت، و همزمان تلاشی برای سازماندهی مردم انجام نگرفت.
با وجود شبکههای گسترده اجتماعی و رسانهها متعدد از جمله تلویزیونهای پر بیننده
در خارج و حضور بسیار متفاوت مردم معترض در خیابان و کارخانه و امکان دسترسی مردم
به منابع خبری، اطلاعاتی و تحلیلی که حتا به روستاها هم رسیده است، باید از فرصت
انتخابات برای آموزش و سازماندهی مردم، یعنی سنگبنای هر مبارزه و مقاومتی،
استفاده کرد نه آنکه به دام مشروعیت بخشیدن به نظامی که سراپا فاسد و سرکوبگر است
افتاد.
فرصتی که احتمالا از راه نامزدی تاجزاده ممکن است ایجاد شود با در نظر گرفتن
هزینه آن، فرعی است. یعنی باید دید برآیند حضور افرادی مانند تاجزاده در
انتخابات چه خواهد بود. آیا حاصلی متفاوت از گذشته خواهد داشت و یا تکرار
عوامفریبیها و خودفریبیهای گذشته است و یا از روی استیصال کامل انجام میگیرد.
باید سود و زیان حضور افراد خوشنام در انتخابات مهندسیشده را محاسبه کرد. باید
دید آیا حضور فردی که در باخت او کمتر میتوان شک کرد به سود مردم است و یا به
رهبری خامنهای مشروعیت میبخشد. به نظر من حضور تاجزاده ثمرهای جز مشروعیت
بخشیدن به نظام سرکوبگر فقاهتی ندارد. شرکت تاجزاده به عنوان یک چهره منتقد در
انتخابات فرمایشی به معنای تلاش برای حفظ نظام جمهوری اسلامی تلقی میشود، حتا
اگر او این هدف را نداشته باشد. تلاش تاجزاده برای مشارکت در نظام با هر ادعایی،
به حیثت و اعتبار او نیز زیان خواهد رساند. افرادی مانند او باید به عنوان سرمایه
اجتماعی اعتبار و حیثیت خود را فدای بازی نظام نکنند و در کنار مردم بمانند.
آپوزیسون زمانی میتواند در انتخابات امید پیروزی داشته باشد که قدرت دوگانه بوجود
آمده باشد. یعنی آپوزیسیون از سازماندهی حزبی نسبتاً برابر با رژیم برخوردار شده
باشد و دوم به دلیل قدرت اجتماعی آپوزیسیون، رژیم تن به انتخابات آزاد بدهد. هیچ
یک از این دو عامل در ایران امروز وجود ندارد. تاجزادهها اگر بخواهند به نفع مردم
و پیشرفت ایران گامی بردارند باید در چهرهها سرمایه اجتماعی ظاهر شوند و از فرصت
انتخابات برای سازماندهی مردم و ایجاد فشار به حکومت استفاده کنند. اگر اصلاحطلبان
به سیاست “فشار از پائین و چانه زنی از بالا” تن داده بودند وضعیت امروز آنها و
جامعه بسیار متفاوت میبود.
ایران امروز: در «جبهه اصلاحطلبان» در حال حاضر چندین نفر مایل به کاندیداتوری هستند؛ از عارف و پزشکیان گرفته تا محسن هاشمی و کرباسچی و … ظاهرا تاجزاده بدون هماهنگی با نهاد اجماعساز اصلاحطلبان اعلام کاندیداتوری کرده. آیا این امکان هست که کلیت اصلاحطلبان از او حمایت کنند؟ بهطور کلی درباره تاثیر مثبت و منفی این اقدام تاجزاده در جبهه اطلاحطلبان چه میتوان گفت؟
کاظم علمداری: همه این افرادی که نام بردهاید حاضرند برای حفظ نظام کاری انجام بدهند تا نظام باقی بماند. اما شرکت آنها در انتخابات به معنی این نیست که آنها برخلاف تاجزاده دچار توهم هستند که میخواهند رهبر و قانون اساسی و سیاست داخلی و منطقهای و جهانی را تغییر بدهند و فرماندههان سپاه را پادگاننشین کنند و خلاف میل خامنهای و مجلس تقریباً یک دست اصول گراها با آمریکا رابطه عادی برقرار کنند. آنها همه میدانند که بر خلاف دورههای گذشته برای نامزد اصلاحطلبان هر که باشد شانس انتخاب شدن نیست. زیرا مردم از سیاست انتخاب بد در برابر بدتر، که اصلاحطلبان همیشه از آن سو استفاده کردهاند، فاصله گرفتهاند و به سادگی فریب وعدههای بیاساس آنها را نخواهند خورد. با توجه به این واقعیتها دلیلی وجود ندارد که بپذیریم آنها بخواهند یکدست و همهجانبه از تاجزاده پشتیبانی کنند. بعید به نظر میرسد که این افرادی که نام بردهاید تاجزاده را به علی لاریجانی و یا قالیباف ترجیح بدهند. آنها به این دو نفر بیشتر نزدیکاند تا به تاجزاده.
ایران امروز: تحریم انتخابات در گذشته ثمری نداشته، فکر نمیکنید این تجربه این بار نیز تکرار شود؟
کاظم علمداری: سخن شما درست است. صرف اعلام تحریم کافی
نیست. تحریم باید به جنبش اجتماعی بدل شود تا مؤثر واقع گردد. امروز برخلاف
گذشته، تحریم انتخابات در مسیر تبدیل شدن آن به یک جنبش اجتماعی گام بر میدارد.
امری که ضروری است. به عبارت دیگر تنها با حرکت فعالانه و ایجاد یک “جنبش اجتماعی
تحریم انتخابات” و درگیرشدن گسترده مردم در این راستا میتوان اندک اندک خواستها
را در کنار تحریم انتخابات گسترش داد تا مردم یاد بگیرند چگونه در شرایط اختناق هم
میتوان نهادسازی کرد و همبستگی ملی ایجاد نمود. تاجزاده اگر میخواهد شرایطی
برای اجرای پلاتفرم سیاسیاش فراهم گردد باید در زمین حاصلخیز مردم بذر بپاشد،
نه در زمین بیحاصل خامنهای بازی کند.
تاجزاده یکصدم حسن روحانی در زمان نامزدیاش قدرت و نفوذ ندارد. حسن روحانی در
فضای گذشته انتخاب بد و بدتر و پشتیبانی اصلاحطلبان و کارگزاران، رفسنجانی و
خاتمی و گروههای مشابه و ادامه توهم مردم، که نکند اگر به روحانی رأی ندهند
ابراهیم رئیسی بیاید، باز در بازی انتخابات شرکت کردند. اما فکر نمیکنم مردم
رغبتی به شرکت در تکرار این بازی شکست خورده داشته باشند و این بار فریب وعدههای
پر رنگ و لعاب افرادی مانند تاجزاده را بخورند. مردم دانستهاند که مهم نیست چه
کسی به ریاست جمهوری انتخاب شود، آنگونه که حسن روحانی نیز گفته است قدرت در
اختیار کسانی است که تفنگ و پول و رسانهها را در انحصار خود دارند.