ایران عراق نیست!

ساختار جامعه و نظام سیاسی عراق کاملا متفاوت بوده است. درعراق بوروکرات ها و تکنوکرات های نظامی و غیر نظامی در قدرت بودند. ویژگی اصلی رژیم ایران توده گرایی (پوپولیستی) و حامی پروری (کلاینتالیستی) است و از مراکز متعدد قدرت و اختلاف برخورداراست که بزرگترین آنها کشمکش میان رئیس دولت و رهبراست. رژیم عراق مانند ایران به توده های متوهم و مزد بگیر تکیه نداشت. پس از حمله و اشغال کویت و محکومیت عراق، سازمان ملل به موجب قطعنامنه 986 در سال 1995 به صدام اجازه داد که برای خرید غذا، دارو و سایر نیازمندی های بشردوستانه نفت بفروشد. به کنار از فروش قاچاق نفت، عراق از این راه تا زمان سقوط صدام بیش از 65 میلیارد دلار نفت فروخت که به سادگی می توانست هزینه نیازمندی های غذائی و دارویی را برای جمعیتی که برابر با یک سوم جعییت ایران بود تأمین کند. اما در آمدی که از کانال فروش محدود نفت به عراق می رسید صرف هزینه بوروکرات و تکنوکرات و نظامی های حاکم می شد. مرگ و میر کودکان که تعداد دقیق آن روشن نیست ناشی از فساد و قدرت طلبی و جنایتکاری رژیمی بود که دست به کشتارمردم عادی کرد و شیعیان و اشغال خاک کویت، متحد خود در جنگ با ایران زده بود. سازمان ملل به نوعی می بایست جلوی این جنایات را می گرفت. رژیم عراق بر خلاف جمهوری اسلامی بر قشرهای فرودست جامعه تکیه نداشت. از سوی دیگر صدام می خواست با مرگ ومیر کودکان به سازمان ملل فشار آورد که تحریم را بردارد. وضعیت در ایران اینگونه نیست. جمهوری اسلامی قادر نخواهد بود به شیوه صدام عمل کند. چرا؟
جمهوری اسلامی مانند رژیم صدام یکدست نیست. همین امر سدی خواهد بود که نتواند مانند صدام دست به نسل کشی بزند و هزاران نفر را یا با بمب شیمیایی یکجا نابود کند و یا گرسنه وبیمار نگهدارد. چنین سیاستی در ایران به سرعت رژیم را از درون می شکند. جمهوری اسلامی نیاز بسیار زیادی به حفظ توده هایی دارد که با پول آنها را به مراسم عبادی سیاسی می کشاند، از آنها رأی می گیرد، و مزدورانی را اجیر می کند که مخالفان را مجازات، مرعوب وسرکوب کنند. اینگونه نمایش های خیابانی وعبادی با حضور توده ها درعراق وجود نداشت. رژیم برای اجرای این برنامه ها بشدت نیازمند در آمد نفت است. احمدی نژاد در جدل با رقبای درونی خود اینگونه اعتراف می کند: “گفت مشایی به ائمه جماعات پول داده، گفتم اولا من داده ام نه مشایی، ثانیا یکی را از ائمه جماعات بیاورید که درخواست نکرده باشد. بالاخره ائمه جماعات مورد مراجعه مردم هستند و باید منابعی در دست داشته باشند.” کاهش درآمد بی حساب و کتاب نفت دست رژیم را برای پیش خرید حمایت مردم و بازی های سیاسی می بندد. رژیم هواداران خود را به دریافت پول در ازای حمایت سیاسی عادت داده است، و نگران روزی است که دیگر قادر نباشد انها را بدون پرداخت پول به مراسم نماز جماعت، تظاهرات و دیگر مناسک دینی و سیاسی بکشاند. رژیم عراق ابدا توان اینگونه صحنه سازی ها و بسیج توده ها را نداشت و یکسره به قوای سرکوب خود تکیه داشت.
در آمد نفت هزینه صد ها تشکل مذهبی با اهداف تبلیغاتی، بسیج و سرکوب را تأمین می کند. یارانه های نقدی نیز بیش از آنکه اقتصادی باشد، سیاسی اند و برای به خدمت گرفتن مردم نیازمند طراحی شده اند. با این طرح برای اولین بار در تاریخ ایران فقرا رسما حقوق بگیردولت شده اند. این یک واقعیت است که برخی از خانواده های هفت-هشت نفره که درعمرشان یک میلیون تومان را یکجا ندیده بودند، این رقم در ظرف چند ماه به عنوان یارانه به حساب شان واریز شده است. کسانی که این پول ها رامی گیرند باید به حکومت وفادار بمانند، و می مانند. در انتخابات و تظاهرات های رژیمی هم شرکت می کنند. چرا نه؟ پول مفت به آنها داده می شود. این گروه ها از نا آگاه ترین و نیازمند ترین بخش های جامعه هستند که مجبورمی شوند شرافت خود را هم درازای پول بفروشند.
این توده های نان خور و مزد بگیر دولت را صدام نداشت. به همین دلیل درآمد نفت برای پرداخت هزینه آنها حیاتی است. کمک های نقدی همین قشر را روز به روز محتاج تر می کند. زیرا توزیع پول نقد میان مردم گرانی بیشتر اجناس را در پی خواهد داشت. آنها باید با تورم و بیکاری بالای 20 درصد دست و پنجه نرم کنند، و رژیم راه آسان را جلوی پای آنها نهاده است. پول بگیرید، رأی بدهید و در اجتماعات دولتی شرکت کنید. برخی را هم باحقوق بالاتر به مزدوری خود می کشاند. اگر پول نفت نبود، بسیاری از آنها انگیزه ای برای شرکت در مراسم رژیم، و یا سرکوب مردم نداشتند. یارانه ها به مهم ترین عامل رضایت فقرا از دولت تبدیل شده است.
کمتراز یک سال از این طرح یارانه های نقدی نگذشته است که علی رغم وعده افزایش مقدار آن، پول رژیم کفاف پرداخت تعهدهای کنونی اش را هم نمی دهد. بنابراین رژیم می خواهد با حذف پانزده تا بیست میلیون نفر از لیست دریافت کنندگان یارانۀ نقدی کسری پولی خود را جبران کند. ارزیابی رژیم این است که اگر بتواند توده های به اصطلاح “کف خیابان” را راضی نگهدارد کافی است. با این فرض آنها دچار اشتباه محاسبه می شوند. طرح یارانه های نقدی تورم و بیکاری را افزایش، ارزش ریال را بیشترکاهش خواهد داد و قدرت خرید همه مردم را پانین تر خواهد برد، و به دلیل گران تر شدن واردات مواد و تکنولوژی، برخی تولیدات داخلی گران ترتمام خواهد شد و چون ظرفت صادرات غیرنفتی ایران بسیار پائین است احتمالا مصرف کننده بیشتر صدمه خواهد دید و در دراز مدت جامعه با مشکلات فزاینده ای روبرو خواهد شد. با توجه به این واقعیت ها کاهش در آمد نفت که بخش بزرگی از هزینه دولت را می پوشاند می تواند بخش هایی که رژیم به خدمت گرفته است را نیز ناراضی کند. عدم پرداخت یارانه های می تواند سبب شود که مردم توان پرداخت قبض های آب و برق و گازخود را از دست بدهند و در آمد دولت بازهم بیشتر کاهش یابد.

Print Friendly, PDF & Email