بیانیه جمعی از نواندیشان دینی: عقیده نمیتواند مبنای جرم حقوقی یا معصیت دینی باشد
انتشار عکس خانم هاشمی در کنار مدیر جامعه بهاییان و تصویر عبدالبها بر دیوار باعث انتقادهای تندی شد
آتش جهل و تعصب جهان اسلام را در بر گرفته، شهرها و کشورها را به ویرانه بدل کرده، صدها هزار کودک و زن و پیر و جوان را به خاک و خون کشیده و میلیونها آواره بر جای گذاشته است. دهها فرقه و مذهب تولد یافته در آغوش جهان اسلام، هر یک پیروان دیگری را تکفیر کرده و مهدورالدم خوانده است؛ وهابی شیعه را، شیعه بهایی را، سنی علوی را و آن دیگری ایزدی و حوثی را …
کج اندیشی و افراط گرایی کشور ما را نیز مانند دیگر کشورها تهدید می کند. افراط گرایان با پشتیبانی قدرت سیاسی و با توسل به زور و ارعاب، هزینههای گزافی را در حوزه های گوناگون فرهنگی و هنری و اقتصادی و اجتماعی و سیاست داخلی و خارجی بر کشور و ملت تحمیل کردهاند. متاسفانه برخی از مدعیان، که چشمان ریزبینشان تار موی زنان، مقالهای در یک جریده و یا ملاقات با یک هم وطن بهایی را میبیند، از دیدن فجایع بزرگ ناتوان است.
از نمونههای آن دیدار خانم فائزه هاشمی و جمعی از آزادگان عدالتخواه از خانم فریبا کمال آبادی است؛ هم وطن ستم دیدهی بهایی، که اخیرا پس از گذشت هشت سال از محکومیت بیست ساله، چند روزی به مرخصی آمده بود. اما در برابر این رفتار انسانی و اخلاقی، بخشی از اصولگرایان افراطی و جزم اندیش، البته با انگیزههای شناخته شده سیاسی، واکنش تند و نامعقول نشان دادهاند و اسفبارتر آنکه برخی از روحانیت و مراجع، از جمله آقای مکارم شیرازی این دیدار را تقبیح و حتی جرم قابل پیگرد و تقویت بهائیت و تضعیف اسلام دانستهاند!
در ارتباط با واکنش یادشده، نکاتی را بهشرح زیر معروض میداریم:
الف – پیروان فرقهی بهائیت دهها سال است که در ایران به دلیل دین و عقیده خود مورد ستم قرار میگیرند. آنان در طول سی و هشت سال گذشته، از حق تحصیل و اشتغال محروم بودهاند. اموال برخی و جان برخی دیگر ستانده شده و یا سالیان درازی را در زندانها سپری کرده اند. اگر قرار باشد هر فرقه و مذهبی که به قدرت رسید، بر دیگری تیغ کشدو پیروان دیگر مذاهب و فرقه ها را از حقوق انسانی محروم سازد، دیگر هیچکس در امنیت نخواهد زیست. رواج چنین اندیشهای میتواند توجیهگر ظلم و تبعیض بر پیروان مذاهب گوناگون شیعه، که در اقلیت هستند، در دیگر کشورها، نیز بشود.
ب – نقد و رد باورهای یک فرقه و مذهب، نمی تواند توجیه گر ظلم و ستم به پیروان آن باشد. توجیه ستمگری و خشنودی از آزار و اذیت هم نوعان، خود بزرگترین ضلالت و گمراهی است. عقیدهی دینی نمیتواند مبنای جرم حقوقی یا معصیت دینی باشد.
ج – اسلام مؤید آزادی دین و عقیده است. قرآن در آیات متعدد بر این مهم تصریح کرده است. آزادی دین و عقیده و اندیشه جزء لاینفک شرافت و عزت انسانی است که هیچکس نباید آن را از دیگری سلب کند. به لحاظ دینی نیز زیرپا گذاشتن حقوق انسانی غیرمسلمانان، ولو مشرک و کافر، مجوز شرعی ندارد.
د – در حقوق موضوعه ایران، هیچ قانونی وجود ندارد که بر اساس آن حقوق ایرانیان غیرمسلمان و غیراهل کتاب مورد تعرض قرار گیرد، بلکه بر اساس اصول قطعی دولت- ملت مدرن، که به نوعی در قانون اساسی جمهوری اسلامی نیز بازتاب یافته است، برابری حقوقی شهروندان ایرانی تضمین شده است. اصولا دولت و نظام سیاسی حاکم در مقامی نیست که داوری دینی یا مذهبی به عهده آن باشد. نقش حکومت در اسلام، که در عهدنامه امام علی با مالک اشتر و مواردی دیگر در نهج البلاغه نیز آشکار است، جز انجام خدمات عمومی، که از عهده افراد خارج است، نمی باشد.
ه – دیدار از یک هم وطن بهایی که سالهای زیادی را به ناروا در زندان سپری کرده، نه تنها جرم نیست، که رفتاری دینی، اخلاقی و انسانی است.
و – ستم پذیری، چشم پوشی بر رفتارهای غیر اخلاقی و غیر انسانی، عدم اعتراض به کج اندیشیها و افراط گریها و خرافه پردازیها چنان توان جامعه ما، حتی توان نخبگان سیاسی و فرهنگی و فکری را تضعیف کرده که نمی تواند از یک رفتار ساده اخلاقی و انسانی در دیدار یک هم وطن با یک زندانی دفاع کند، تا جایی که حتی آقای هاشمی رفسنجانی مجبور میشود در برابر هیاهو و زورگویی کج اندیشان، رفتار انسانی دخترش را تقبیح کند! جرم دانستن دیدار، منحصر به دیدار با یک هم وطن بهایی نیست. از سال ۸۸ دیدار زندانیان جنبش سبز، که آنان را فتنهگر میخوانند، و حتی کمک به خانوادههای زندانیان سیاسی، که در هر عرف و مکتبی اخلاقی و انسانی است، نیز جرم دانسته میشود.
عدم اعتراض به این ستم های آشکار و بدعت های ناروا، کار را به آنجا رسانده که در مواردی حتی دستگاههای امنیتی و گاه قضایی، زن و شوهری را وادار به طلاق و جدایی کرده و خانوادههایی را از هم پاشیدهاند.
ز – تجربه نشان داده است که اکثریت مردم ایران، صرف نظر از دین و عقیده سایرین، با آنان در صلح و مسالمت زیستهاند و هرگاه مجالی بوده، به دلجویی از ستم دیدگان پرداختهاند. فتاوای اسلامی- انسانی برخی فقیهان آزاده مثل آقای منتظری، راهگشای خروج از انجماد فقهی و گامی به سوی همزیستی انسانی بوده است.
جا دارد اهل فرهنگ و هنر و سیاست با بهره گیری از این روحیهی انسانی، بر تفرقه و خصومت و روا داری ستم و تبعیض نسبت به هم وطنان، به دلیل دین و عقیده، خط بطلان کشند. پایمال کردن حقوق انسانها به هر دلیل و بهانه برای هیچ دین و ملتی افتخار و آبرو نمیآفریند. عزت و آبروی اسلام و کشور ما در احترام به حقوق متعارف انسانی است.
وقت آن رسیده است که با جدیت بیشتر از ضرورت زیست مسالمت آمیز انسانی و اصل مهم رواداری با دگراندیشان حمایت کنیم.
عبدالعلی بازرگان، حسن فرشتیان، محسن کدیور، صدیقه وسمقی، حسن یوسفی اشکوری
اول خرداد ۱۳۹۵
منبع: «زیتون»