رقابت یا تقابل با شاهزاده رضا پهلوی
برای جمهوری خواهان سکولار و دمکرات ایران که خواهان گذار خشونت پرهیز از رژیم جمهوری اسلامی هستند، سیاست تقابلی و دشمنی با شاهزاده رضا پهلوی سودی به ارمغان نخواهد آورد.
بکار گیری دشمنی با نیروهای رنگارنگ اپوزیسیون ( در شرایطی که اتحاد جمهوری خواهان ایران حتی با سازمان مجاهدین و سایر احزاب و سازمانهای قومی ولو مسلح تقابل ندارد.) تنها تضعیف و پراکندگی انرا بدنبال داشته و سود انرا نصیب حکومت مافیایی ملایان خواهد کرد .
شاهزاده رضا پهلوی تاکنون از سیاست مخالفت و مبارزه علیه جمهوریخواهان پرهیز کرده و اعلام رسمی ” من یک جمهوریخواه هستم” آشکارترین برخورد مثبت ایشان بوده است .
گفتگو با شاهزاده رضا پهلوی و پیدا کردن راهی برای تشریک مساعی در امر مبارزه با رژیم و ایجاد فضایی دمکراتیک و بدور از اقتدارگرائی و برتری جویی در فردای سپهر سیاسی ایران ، تقویت کننده نیروهای سیاسی مخالف جمهوری اسلامی و در جهت تعمیق دموکراسی و توسعه پایدار ایران فردا است .
هر حزب و سازمان سیاسی و شخصيت منفرد سیاسی با توجه به درجه نفوذ و اعتبار مردمی و امکانات رسانهای که در اختیار دارد ، از حق طبیعی ایستادن در قامت رهبری و سازماندهی اعتراضات مردمی برخوردار است .
آنچه تعیین کننده است اقبال عمومی مردم به برنامه ها و عمل سیاسی احزاب وسازمانها و شخصيت های سیاسی منفرد است .
فرو رفتن در لاک مبارزه با آلترناتیو سازی در خارج از کشور با حمایت خارجی برای رهبر تراشی و امثالهم ،اشکارا نشان دهنده ضعف سازمانهای جمهوریخواه و دموکراسیخواه ایران است .
بهره گیری از سنت و گذشته تاریخی ،طایفه ای ،قومی و اجدادی و خونی منعی برای ورود و عرض اندام کردن در عرصه سیاسی ایجاد نمی کند .
ظرافت سیاسی جمهوریخواهان در گفتگو و تعامل با جریانات و شخصیتهای سیاسی اصلاح طلب حکومتی ، الگوی مناسبی ( سیاست تقابلی دنبال نمی شود ) است که میتواند نصب العین آنان در برخورد با سایر نیروهای سیاسی و قومی ومجموعه اپوزیسیون مشروطه خواه قرار گیرد .
باز کردن راه گفتگو با شاهزاده رضا پهلوی و سایر نیروهای سیاسی دموکراسی خواه ، بدون پیش شرط و چشم پوشی هوشیارانه بر برخی مسائل بجای مانده تاریخی ، مناسب ترین شیوه اثر گذاری برای همداستانی اپوزیسیون و سازماندهی نافرمانی مدنی و مقاومت مردم در گذار از رژیم منحوس جمهوری اسلامی ایران است .
در جامعه قطبی شده ایران ، گرایشات سه گانه ای وجود دارد . دسته اول : احزاب و سازمانهاو شخصیتهای سیاسی و ملی سکولار و دموکرات جمهوريخواه و چپ ، خواهان جدایی دین از دولت ، که دارای اعتبار ومورد وثوق مردم هستند .
دسته دوم : نیروی لیبرال سکولار مشروطه خواه به رهبری ولیعهد شاه سابق ایران که از اقبال عمومی برخوردار است .
دسته سوم : نیروها و احزاب و سازمانهای اصولگرا و طیف های متنوع اصلاح طلب ؛ که کماکان خواهان جمهوری اسلامی با برخی اصلاحات ساختاری یا مشروطه فقاهتی و ولایت مطلقه فقیه هستند .
با این تنوع از بازیگران صحنه سیاسی ایران ( بدون در نظر گرفتن نظامیان وسرداران سپاه پاسداران که نادیده گرفتنشان امکان پذیر نیست ) ، باید راهبردی را تدوین کرد که برآورنده ی آمال و آرزوهای جامعه دچار بحران ساختاری بوده و در عین حال پاسخگوی عبور کم هزینه از نظام فعلی به حاکمیت ملی مردم باشد .
جمهوریخواهان سکولاردمکرات و ملی و چپ و سایر نحله های آن درصورتی از شانس رقابت با دسته دوم و سوم برخوردار خواهند بود که توانسته باشند قطب یا ثقل جمهوری خواهی متحد را بوجود آورند . به غیر از آن با پراکندگی موجود ، از معادلات جایگزینی رژیم حذف و به حاشیه رانده شده و درخوشبینانه ترین حالت به اپوزیسیون نظام آینده پس از گذار از جمهوری اسلامی مبدل خواهند شد .
نظام جمهوری اسلامی در یک رفراندوم و بشیوه ای غیر دمکراتیک و با بهره گیری از جو انقلابی تاسیس شد .
در التهاب قیام ۲۲ بهمن ماه که به فرو پاشی نظام مشروطه سلطنتی و سقوط کابینه ملی زنده یاد دکتر بختیار منجر شد ، در روزهای ۱۰ و ۱۱ فروردین ۱۳۵۸ یعنی دو ماه پس از پیروزی انقلاب رفراندوم تعیین نظام آینده برگزار شد .
بجز نظام جمهوری اسلامی هیچ یک از نظام های سیاسی شناخته شده منجمله مشروطه سلطنتی به رای مردم گذاشته نشد .به گواه تاریخ اعتراضات بحق سازمانهای سیاسی و اقشار متوسط جامعه نادیده گرفته شد و نيروهای اسلامی سر مست از پیروزی انقلاب ، شعار دادند : مردم در اعتراضات خیابانی و قیام جواب شما را داده اند و گفتند : “جمهوری اسلامی” . لذا منطقا در جایگزینی نظام فعلی ، نیروهای خواهان مشروطه سلطنتی باید از حق برابر برای وزن کشی سیاسی در تعیین نظام اینده بر خوردار باشند .
آینده نظام سیاسی ایران از دو راه قابل تعیین است.
راه اول : به عنوان کم هزینه ترین و سامانمند ترین راه گذار قبل از فروپاشی رژیم ، برگزاری انتخابات آزاد مجلس موسسان با نظارت معتمدین قابل قبول مردم است .
راه دوم : تشکیل مجلس موسسان پس از گذار از جمهوری اسلامی است .
در راه گذار از جمهوری اسلامی گفتگو و دیالوگ و همراهی همه نیروهای جمهوریخواه و دموکراسی خواه لازم و ضروری است .
برای پایان بخشیدن به پراکندگی اپوزیسیون با گرایشات گوناگون و صف بندیهای موجود آن ، تشکیل جبهه بزرگ دموکراسی خواهی راهکار امروز است .
جبهه ای که جمهوریخواهان یکی از اجزای بزرگ تشکیل دهنده آن خواهند بود .
یدی
قربانی
یازدهم
جون
۲۰۲۲
*پی نویس : شاهزاده رضا پهلوی با سیاست تاکنونی( همراهی ) و اعلام جمهوری خواه هستم ، نه تنها نیرو از دست نداده بلکه بخشی از نیروهای جمهوریخواه را نیز جذب کرده است .در حالیکه ما جمهوریخواهان موفقیت کمتری داشته ایم .
تمام مشکل تاریخی مبارزات ما از همین سرگردانی و عدم شفافیت جریانها و ارگانهای سیاسی نتیجه شده است.
پلورالیسم! پلورالیسم پیش نیاز شناخت و آزادی انتخاب است. در کدام جامعه متمونی شاهزاده ش یک کم جمهوریخواه و جمهوریخواهش یخورده مشروطه خواه است!دست بردارید بد است برای شما که پس از اینهمه تجربه، اولا در قرن بیست و یکم پادشاهی را تو ی بساطتون بچینید؛ کاری که افغانستان هم نکرد!و دیگر اینکه بذارید ایشون سرود خودش را بخواند و شما سرود خودتان را. از توضیح خود و خط مشی تان است کخ مردم به تصمیم درست می رسند. از وحدت همه با هم که یکبار به ناکجا آبد رسیدند.