شکست ترامپ، پیروزی بایدن، و فرصتی در پیش رو!
انتخابات آمریکا سرانجام با پیروزی جو بایدن، به چهار سال ریاست جمهوری دونالد ترامپ نقطهی پایان گذاشت. چهار سالی که مشخصهی آن هرج و مرج در مناسبات این کشور با بسیاری از دولتها، از هم گسیختگیهای بین المللی، تقویت ناسیونالیسم دیگرستیز و راست افراطی در جهان، نیز تشدید تحریمها و تهدیدهای تازه برای مردم ایران بود.
طی چهار سال گذشته، درست زمانی که جامعهی بشری بیش از هر زمانی نیاز به همیاری برای غلبه بر بحرانهای جهانی، از گرمایش زمین تا فراگیری مرگبار و فلج کنندهی جهانی کرونا را داشت، بیاعتنائی دولت آمریکا به قوانین بینالمللی، جایگزین هرگونه تعامل فراملی شد. «آمریکا نخست» دونالد ترامپ، چهرهی عریان سیاستی بود نهفته در نظام سرمایه داری سلطهگر آمریکا و انعکاس مستقیم و ویژهی گرایش پرخاشگری از این نظام، که بی پذیرش کمترین مسئولیت، جهان را به تمامی در خدمت آمریکا میخواهد. این سیاست که نماد خود را در ترامپ یافته بود، توسط او، چهرهی خود را عریانتر و آشکارتر از همیشه بهنمایش گذاشت و زورگوئی آشکار، اخلال در نهادهای بینالمللی، تحریم و تهدید دولتها و ملتهای دیگر، تشویق نژادپرستی، تبعیض جنسیتی به زشت ترین شکل نمایان شد. سیاستی که نه فقط در عرصهی جهانی، بلکه در درون آمریکا نیز پیامدهای منفی بسیاری را رقم زد. نتیجهی چهار سال ریاست جمهوری ترامپ، عمیقتر شدن شکاف بین فقر و ثروت، ایجاد انشقاق بیشتر در جامعه، بی توجهی کامل به نیازهای بخش عظیم مردم آمریکا، از بین بردن امکانات محدود درمان و سلامت برای محرمترین بخش جامعه، از جمله تلاش برای لغو «اوباماکر» بود. سیاستی که آثارش را بهخصوص با اشاعهی کرونا و مرگ و میر بیش از ۲۳۰ هزار نفر در این کشور آشکار ساخت. ترامپ همچنین، با سیاستهای نژادپرستانهی خود و برخورد تبعیضآلود علیه زنان و دگرباشان جنسی و اقلیتهای مهاجر تبار و رنگین پوست، جامعهی آمریکا را بیش از پیش دوقطبی کردهاست. اینک این سیاستها با رای اکثریت مردم آمریکا به پشت صحنه رانده شده اند و برای اولین بار زنی سیاه پوست و هندی تبار، کاملا هریس، به مقام معاونت رئیس جمهوری آمریکا انتخاب شده است. این امر موفقیت بزرگی برای زنان و همچنین رنگین پوستان این کشور در شکستن تابوئی دیگر و سرآغاز دوران جدیدی برای آنان میتواند باشد. اما کنار گذاشتهشدن ترامپ، به معنی پایان سیاستهائی نیست که او نمایندگی میکرد. این پدیدهی منفی در پای صندوقهای رای از پشتیبانی حدود هفتاد میلیون آمریکائی برخوردار شدهاست. این نیرو هنوز در جامعه و نهادهای حکومتی آمریکا حضور قدرتمندی دارد.
انتخاب جو بایدن گرچه بهطور عمده مرهون حضور فعال جوانان، زنان و عمدهی مهاجر تباران در کارزار انتخاباتی، نقش آفرینی جنبش سیاهان و رنگین پوستها، به ویژه حمایت جریان چپ آمریکا از او در برابر ترامپ بود و لذت یک پیروزی را برای جامعهی مدنی آمریکا داشت، با اینهمه، احتمال بروز تغییر ماهوی در سیاست خارجی آمریکا بسیار کم است چون به هر حال احتمال این که با چین سیاستی نرمتر، و با اروپا سیاستی متفاوت از ترامپ داشته باشد، وجود دارد. در مورد ایران هنوز زود است که صحبت از نشانههای تغییر کرد. با این وجود، سیاست بایدن چهرهی کریه و روشهای قلدرمابانهی دولت ترامپ را نخواهد داشت. این امر خود شانس قابل تاکیدی برای جهان و نیز آمریکاست. بازگشت به پیمانهای بین المللی، پیوستن به معاهدهی اقلیمی پاریس و یا سازمان بهداشت جهانی، انتظاری است که از این تحول سیاسی میرود. از این رو، این انتخاب میتواند فضای تنفس هر چند محدود در بسیاری از عرصهها و مناطق جهان به شمول خاورمیانه ایجاد کرده و شانس جدیدی برای تغییر سیاست در برابر کشور ما نیز به شمار آید.
آن طور که از برنامهی اعلام شدهی بایدن برميآید، برجام احیاء و بازگشت بر سر میز مذاکره ممکن خواهد شد. سیاست بایدن اما، در عین نرمش محتمل در مورد برجام، به احتمال زیاد موضع کنونی آمریکا در قبال سیاستهای منطقهای جمهوری اسلامی و برنامهی موشکی آن را تغییر نخواهد داد. موضعی که، اتحادیه اروپا نیز با آن همراه است. اکنون یک بار دیگر فرصت از دست رفته برای توافق بر سر موارد مورد اختلاف دو کشور می تواند دوباره مهیا گردد. لازمهی آن بیش و پیش از همه، آمادگی برای استفاده از چنین فرصتی در خود ایران است. این اما در حالی است که هنوز چندان تغییری در مواضع جمهوری اسلامی قابل رویت نیست و شخص علی خامنهای تصریحا تفاوتی بین ترامپ و بایدن قائل نیست. موضعی که اگر ملاک عمل قرار گیرد، در تداوم خود، نتیجهای جز ویرانی بیشتر برای اقتصاد کشور و چشم انداز درگیری و جنگ، بر آن متصور نیست.
مشکل کشور ما قبل از همه خود جمهوری اسلامی است. مانع حل مشکل تحریمهای بین المللی را عمدتاً در خود تهران باید جست. در راس جمهوری اسلامی، ارادهای برای تغییر سیاستهای ماجراجویانه آن وجود ندارد. بعد از برجام، اگر این امکان وجود داشت که بخشی از مشکلات تلنبار شده بین دو کشور ایران و آمریکا دستکم تعدیل شود، اما فقط به برجام بسنده شد. برجام اگر از نظر آمریکا سکویی برای توافقات بعدی بود، برای رهبر جمهوری اسلامی تنها یک توافق از سر ناچاری به شمار میرفت. به همین دلیل هم در فردای همین برجام، موشک با آرم “مرگ بر اسرائیل” پرتاب شد تا حساب کار دست آمریکا و خوشباوران داخل کشور بیاید. بدین ترتیب، زمینه از قبل برای ترامپ آماده بود تا برای بههم زدن توافق برجام از یک طرف تحت تاثیر تحریکات دولت دست راستی اسرائیل و نیز عربستان سعودی و از طرف دیگر، در بهرهبرداری از رفتارهای جمهوری اسلامی، از برجام خارج شود. نیات سودجویانهی ترامپ و ماجراجوییهای جمهوری اسلامی موجب شدند تا مناسبات طرفین بیش از پیش تخریب شود. اکنون آنچه میتواند روی میز مذاکره قرار گیرد، برنامهی موشکی و سیاستهای منطقهای جمهوری اسلامی، وجود نیروهای شبهنظامی در مناطق بحرانی منطقه از لبنان، سوریه تا عراق، دخالت در جنگ نیابتی یمن و اسرائیل ستیزی است.
شکست ترامپ در حد خود، گامی است در جهت مهار تخریب بیشتر مناسبات ایران و آمریکا و پیروزی بایدن می تواند فرصتی مغتنم برای حل مشکلات بین دو کشور باشد. باید جمهوری اسلامی را وادار کرد که با تن دادن به خواست مردم، از سیاست خارجی تنشزای خود پا پس نهد. در عین حال، همگام با نیروهای پیشرو در جامعهی آمریکا و سراسر جهان میتوان امیدوار بود که در چشم انداز، گشایشهایی برای جنبشهای اجتماعی زنان، کارگران، معلمان و زحمتکشان، اندیشمندان، کنشگران چپ، مدافعان حقوق بشر، فعالان حفظ محیط زیست و اقلیتهای اتنیکی از هر نژاد و رنگ، با هر نگاه و باور و هر موقعیت اجتماعی، ممکن گردد. بگذار جهان ما ولو یک گام جلوتر بردارد و امکانات آن برای مقابله با نیروی جنگ و غارت امپریالیستی و مهار آن فزونی گیرد.
برگرفته از به پیش