ده شاخص و معیار فکر و عملِ نیروی چهارم
نیروی چهارم نیرویی است که:
یک- توان خود را صرف تصرف دستگاه دولت یا شراکت در حکومت معیوب نمیکند بلکه آن را برای متقاعد کردن حکومت به تغییر روشها و نوع حکمرانی نامطلوب یا ناکارآمدش به کار میگیرد تا به صورت حکومتی دمکراتیک و منطبق با موازین اصیلِ حقوق بشری و کارآمد در آید.
دو- کنش سیاسی نیروی چهارم از گزارههای کلان ایدئولوژیک نشأت نمیگیرد و بر مبنای تحلیل مشخص از شرایط عینی و ذهنی جامعه و نوع تأثیرگذاری بر آن و درک و فهم پیامدهایش استوار است.
سه- چراغ راهنمای نیروی چهارم منافع ملت-دولتی به اسم ایران است. برای استقرارِ نظام حقوقی مساواتجویانۀ سیاسی ناشی از پدیدۀ ملت-دولت به معنای حقوق برابر تک تک شهروندان ایران فارغ از هر نوع تفاوت عقیدتی، زبانی، سیاسی و قومی آنان تلاش میکند و در عین حال، از هرگونه فعالیت پرهزینه برای کشور و یا تضعیف بنیانهای حیات و قوام آن میپرهیزد. به عبارت دیگر، این نیرو سخت مراقب است که تعارضش با حکومت به اصل مملکت آسیب نزند.
چهار- از دوقطبی سازیهای کاذب و تقسیم طبقات اجتماعی و گروههای سیاسی به سیاه و سفید مطلق خودداری میکند و در داوری خود نسبت به رفتار سیاسی دیگران “مورد-محور” است. یعنی به جای داوری کلی و ایدئولوژیک به معنای رد یا قبول تمامیت عملکرد یک نحلۀ سیاسی، هر اتفاق یا رویداد یا موضعگیری یا رفتار را به صورت مستقل و بر اساس موازین کاملاً مشخص و روشن تحلیل و مورد قضاوت قرار می دهد.
پنج- نیروی چهارم از کلیشههای ستیزهجویانه و فلج کنندۀ رفتار سیاسی در یک قرن اخیر ایران که دشمنی و کینه را با طرف مقابل به نهایتِ خود میرساند و در جریان فعالیت سیاسی، هرگونه رابطه و مصالحه با طرف مقابل به نفع کشور و مردم و یا عقبنشینی و سازش برای پرهیز از تحمیل هزینه به آن دو را در حکم خیانت و جنایت میشمرد، با اعتماد به نفس کامل گذر میکند و برای بحث و گفتگو و مجادلۀ مدنی و مصالحۀ انسانی با هر نیرویی آمادگی دارد.
شش- نیروی چهارم جوهری نقّاد دارد اما در نقد، جانب انصاف را مراعات میکند یعنی در کنار امکانات به محدودیتهای طرف مقابل نیز نظر دارد و اضافه بر این، نقد خود را بر نگاهی نیهیلیستی و منتزع از واقعیات پردردسر عینی بنا نمیکند و هر آنچه را رد میکند برای آن بدیلی منطقی و قابل اجرا و سازنده ارائه میدهد.
هفت- نیروی چهارم خود را منزهتر از دیگر نیروها نمیداند و از همین رو، به همان میزان که به خود حق انتقاد از دیگر نیروها و مراجع سیاسی و عقیدتی آنها را میدهد، به حق انتقاد یگر نیروها از خودش و مراجع فکری و سیاسیاش معتقد و در عمل پایبند است.
هشت- نیروی چهارم از هیچ حادثه یا پدیدهای قدسیت سازی و یا تابو آفرینی نمیکند تا با ارجاع دائمی به آن، مانع اظهار نظر آزاد و نقد دیگران به آن حادثه یا پدیده شود.
نه- نیروی چهارم به جای تلاش بیهوده برای ساخت جامعۀ کمال مطلوب در پی فراهم کردن زمینههای ساخت جامعۀ مبتنی بر کمال ممکن است. بنابراین در برابر برخی ناملایماتِ اجتنابناپذیر زندگی شکیباست و با بروز هر حادثهای در صدد به آتش کشدن قیصریه برنمیآید.
ده- نیروی چهارم “مردم” را مفهومی قدسی و انتزاعی و خطاناپذیر نمیداند و از هر قشر اجتماعی که از اصول صحیح زندگی تخطی کند به راحتی انتقاد میکند. به عبارت روشنتر، این نیرو از مطالبات منطقی و قابل اجرای اقشار مختلف حمایت میکند ومطالبات غیرمنطقی را به صرف آنکه دردسر یا بحرانی برای دولت حاکم ایجاد میکند، مورد پشتیبانی قرار نمیدهد. از همین رو، بخصوص برای جلب نظر عموم، دامن زدن به مطالبات فزایندهای که هیچ دولت کارآمدی در جهان توان برآورده کردن آنها را ندارد، غیرمسئولانه و مخرب میداند.
بر این موارد دهگانه میتوان موارد دیگری را هم بخصوص در زمینۀ چگونگی
عمل اجتماعی و منفصل از دستگاه قدرت افزود، اما اصول کلانش همین است. این اصول به
مرور، مورد بحث و کالبدشکافی قرار خواهد گرفت.
به نظرم حداقل تا یکی – دو سال دیگر، امکان اینکه نیروی
چهارم بتواند در ایران صورت حزبی و تشکیلاتی پیدا کند و به طور سازمانیافته و یا
هماهنگ به ایفای نقش بپردازد، وجود ندارد. اما هر فردی که خود را به این نحو تفکر
و عمل سیاسی متعلق یا نزدیک میبیند، با تقویت این نوع تشخص سیاسی در اندیشه و رفتارِ
خود و تعریف و ترویج آن در حلقههای ارتباطی خویش، میتواند زمینه را برای نقش
آفرینی واقعی و اصیل آن در آینده فراهم کند و بخصوص در زمان حاضر، خود را در میان
جریان های سیاسی دیگر در خلأ حس نکند.
منبع تلگرام نویسنده