همه موافقین و مخالفین مذاکره مستقیم با آمریکا

مسئله رابطه ایران و آمریکا از زمان روی کار آمدن جمهوری اسلامی، به‌ویژه پس از سقوط دولت بازرگان که به دلیل مخالفت با گروگان‌گیری ناچار به کناره‌گیری شد، همواره یکی از مهم‌ترین چالش‌های سیاست خارجی ایران بوده است. در طول این سال‌ها، ایران عملاً گروگان یک ایدئولوژی بسته و غیرمنعطف باقی مانده است. امروز اما، با تضعیف گروه‌های وابسته به محور مقاومت، بحران شدید اقتصادی، و نارضایتی گسترده اجتماعی، جمهوری اسلامی ناگزیر به بررسی گزینه مذاکره مستقیم شده است.

در این نوشته، گروه‌های مختلفی که موافق یا مخالف این مذاکره هستند، به‌طور خلاصه معرفی شده‌اند تا بتوان تصویر دقیق‌تری از وضعیت موجود ارائه کرد.

۱. مخالفان مذاکره مستقیم

الف) جریان افراطی یا “کاسبان تحریم

این گروه، هرچند از لحاظ عددی کوچک است، اما سازمان‌یافته و تأثیرگذار عمل می‌کند. آن‌ها ارتباط نزدیکی با سپاه پاسداران و نیروهای امنیتی دارند و به‌ویژه در دوره‌های مختلف، مورد حمایت رهبر جمهوری اسلامی قرار گرفته‌اند. در طول این سال‌ها، خامنه‌ای بسته به شرایط، به اصلاح‌طلبان میدان داده اما هم زمان گروه‌های افراطی را برای کنترل آن ها به کار گرفته است.

سپاه پاسداران، که در شرایط تحریم بر صنایع بزرگ کشور تسلط بیشتری یافته، تمایلی به کاهش این محدودیت‌ها ندارد، زیرا تحریم‌ها عملاً قدرت اقتصادی آن را افزایش داده است. بااین‌حال، چون این گروه‌ها پایگاه مردمی ندارند و تنها به حمایت رهبری متکی هستند، در نهایت تابع تصمیمات او خواهند بود.

ب) سلطنت‌طلبان و مجاهدین خلق

این دو جریان سیاسی، که در اپوزیسیون خارج از کشور فعالیت دارند، مذاکره مستقیم ایران و آمریکا را به ضرر خود می‌دانند. از نظر آن‌ها، حل مشکلات ایران از طریق مذاکره، باعث کاهش احتمال تغییر رژیم می‌شود و فرصت آن‌ها برای به دست گرفتن قدرت را محدود می‌کند.

به همین دلیل، هر دو گروه تلاش می‌کنند تا این مذاکرات را ناکام بگذارند. رضا پهلوی از یک ‌سو پیام‌هایی به دونالد ترامپ ارسال کرده و خود را به‌عنوان گزینه‌ای برای همکاری معرفی کرده است، و از سوی دیگر، مجاهدین خلق با دعوت برخی از مقامات نظامی و سیاسی آمریکایی، در تلاش برای تأثیرگذاری بر سیاست‌های واشنگتن هستند. این دو جریان، در عمل، مشابه جریان‌های افراطی داخلی عمل می‌کنند و هر گونه مذاکره را تهدیدی برای خود می‌بینند.

۲. موافقان مذاکره مستقیم

الف) اصلاح‌طلبان، اعتدالیون و تکنوکرات‌ها

این گروه‌ها، که عمدتاً به دنبال اصلاحات از بالا هستند، همواره از حل‌وفصل مشکلات ایران در چارچوب روابط بین‌المللی، از جمله مذاکره با آمریکا، حمایت کرده‌اند. اما مشکل اصلی آن‌ها این است که فاقد حمایت گسترده مردمی هستند و تنها در چارچوب رقابت‌های درون‌سیستمی، با مجوز رهبری، فعالیت می‌کنند.

تجربه دولت‌های خاتمی و روحانی نشان داد که این جریان‌ها، بدون اتکا به حمایت مردمی، قادر به پیشبرد سیاست‌های خود نیستند. بااین‌حال، آن‌ها همچنان از مذاکره مستقیم حمایت می‌کنند و به نظر می‌رسد که در حال آماده‌ سازی زمینه‌های لازم برای آن هستند. اما این مسیر، مانند یک معادله چندمجهولی است که هیچ تضمینی برای موفقیت آن وجود ندارد.

ب) مردم ناراضی و گروه‌های ملی دموکراتیک و جمهوری خواه

میلیون‌ها نفر از مردم ایران، که به حکومت اعتمادی ندارند، به دلیل مشکلات اقتصادی و بحران‌های مزمن کشور، مذاکره مستقیم را گزینه‌ای برای بهبود شرایط می‌دانند. بخشی از آن‌ها به دلیل نگرانی درباره آینده سرمایه‌های خود و بخشی دیگر به امید بهبود وضعیت معیشتی، از این مذاکرات حمایت می‌کنند.

بااین‌حال، تجربه مذاکرات برجام و خروج آمریکا از این توافق، باعث شده است که بخشی از مردم نیز نسبت به نتیجه چنین مذاکراتی تردید داشته باشند. آن‌ها می‌بینند که حکومت پس از برجام، با توسعه برنامه موشکی و سیاست‌های تهاجمی منطقه‌ای، به‌نوعی به این توافق ضربه زد. همچنین، تجربه خروج ترامپ از برجام نشان داده که ترامپ نیز لزوماً به توافقات پایبند نمی‌ماند.

بااین‌حال، این نیروی اجتماعی گسترده، فاقد تشکل و سازمانی مشخص است که بتواند رهبری این فرآیند را به دست بگیرد. پرسش اصلی این است که چگونه این گروه‌های مردمی و دموکراتیک می‌توانند وارد میدان شوند و نقش مؤثری در آینده کشور ایفا کنند. نیروهای ملی، دمکراتیک و جمهوری خواه به تحول از درون باورمند هستند و معتقدند اگر آلترناتیوی در مقابل حکومت شکل بگیرد باید در میدان عمل باشد و همچنین هر سیاستی که منجر به بهبود زندگی مردم بشود و امکانات آن ها برای تشکل یابیافزایش دهد مفید می دانند. راستش این است که انجام مذاکرات مستقیم سبب کاهش خطر جنگ علیه کشور ما نیز میشود که مثبت است.

نتیجه‌گیری

هرچند حل مشکلات و بحران های ویرانگر ایران که حاصل نظام ولایت مطلقه فقیه هستند، مستلزم گذار از نظام دینی موجود به جمهوری عرفی و تغییرات بنیادی در مناسبات قدرت سیاسی کشور، با اراده مردم ایران و از راه های خشونت پرهیز است، اما هرگونه تغییر معنی دار و مثبت در مناسبات ایران با آمریکا و به تبع آن مجموعه جهان غرب و کشورهای منطقه، می تواند فضای مناسب تری برای مبارزات مردم در جهت خواسته‌های خود در زمینه آزادی‌های سیاسی، فرهنگی و اجتماعی، حق داشتن تشکل‌های مدنی و صنفی و تاسیس احزاب سیاسی، فراهم آورد

مزدک لیماکشی
۱۳ بهمن ۱۴۰۳ ؛ ۱ فوریه ۲۰۲۵

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *