دو مقاله در باره «نقش جنبش مقاومت مدنی» و «سه قطب بندی در سیاست ایران»

مقاله اول

جنبش مقاومت مدنی چه نقشی می تواند در برابر استبداد و تجاوز خارجی بازی کند؟

در طول ۴۶ سال گذشته، ایران شاهد یکی از پایدارترین و گسترده‌ترین اشکال مقاومت مدنی در جهان بوده است. جامعه‌ای که زیر فشار شدید استبداد دینی  قرار دارد، اما همچنان با تکیه بر فرهنگ تاریخی، خواست دموکراسی، از پای ننشسته و راهی متفاوت از خشونت و فروپاشی را در پیش گرفته است. آنچه در این سال‌ها دیده‌ایم، نه فقط اعتراض‌هایی پراکنده، بلکه تکوین یک جنبش مقاومت مدنی گسترده، متنوع و عمیق بوده که هم در سطح جامعه، هم در عرصه سیاست، و هم در حوزه فرهنگ و هویت ملی، خود را نشان داده است. هدف مقاله توضیح این مسئله است که نقش این جنبش را  در برابر استبداد دینی حاکم و تجاوز خارجی بررسی نماید.

در طول ۴۶ سال گذشته، جامعه مدنی ایران در برابر حاکمیتی ایستادگی کرده که با ویژگی‌هایی چون استبداد دینی، زن‌ستیزی، ستیز با فرهنگ ملی، تلاش برای امت‌سازی به جای ملت‌سازی، مخالفت با مظاهر فرهنگ مدرن جهانی، دشمنی با دموکراسی و حقوق بشر، نفی حق انتخاب به کلی وسبک زندگی و پوشش، و سرکوب حقوق اقلیت‌های قومی و مذهبی شناخته می‌شود.

در این ۴۶ سال، جامعه مدنی ایران در سطوح گوناگون با حاکمیت استبدادی درگیر بوده است. زنان برای حقوق اجتماعی خود ایستادگی کردند و توانستند خواسته‌هایشان را تا حد زیادی به حکومت تحمیل کنند؛ به‌گونه‌ای که قوانین ارتجاعی مجلس در مورد حجاب عملاً به حاشیه رانده شد. معلمان نیز با ایجاد شورای هماهنگی تشکل‌های صنفی فرهنگیان، برای حقوق صنفی، مدنی و دموکراتیک خود تلاش مؤثری داشته‌اند. کارگران، پرستاران، کشاورزان، دانشجویان، کارمندان، وکلا، نویسندگان، هنرمندان، رانندگان، فعالان محیط زیست، پزشکان و دیگر صنوف، با وجود سرکوب، زندان، اعدام، از پا ننشستند و مقاومت مدنی را ادامه دادند.

مردم ایران در دفاع از فرهنگ و هویت ملی در نوروز امسال، با حضور در آرامگاه حافظ، سعدی، فردوسی ،خیام و جشن و پایکوبی در سراسر ایران بویژه کردستان و بلوچستان، نشان دادند که از فرهنگ و تاریخ خود حراست می‌کنند.امروز آشکارا می‌بینیم که پروژه‌ی اسلامیزه‌کردن جامعه و امت‌سازی شکست خورده است. پیروزی‌های جنبش مقاومت مدنی بی‌شمار است؛ هزاران نفر از دل همین حکومت به مردم پیوسته‌اند و اکنون در دفاع از حقوق ملت در برابر استبداد دینی ایستاده‌اند.

در سطح سیاست ملی، جنبش سبز با شعار «رأی من کو؟» نماد خیزش مدنی، دموکراتیک، مدرن و ایرانی بود. عدم مشارکت گسترده در انتخابات‌های فرمایشی، به‌ویژه در انتخابات ریاست‌جمهوری این دوره  که حدود ۶۰ درصد مردم شرکت نکردند، خود بیانگر نافرمانی مدنی فراگیر است. در کنار آن، ایستادگی صدها فعال سیاسی و مدنی در زندان‌ها، و مقاومت هزاران نفر که یا در زندان‌ها اعدام شدند یا در خیابان‌ها، به‌ویژه در جنبش «زن، زندگی، آزادی»، با گلوله‌های عوامل استبداد دینی حاکم جان باختند، گواه روشنی‌ست بر عمق و گستره مقاومت یک ملت. این‌ها همه نمایانگر اوج پایداری مردم ایران در برابر استبداد دینی است؛ ملتی که برای آزادی و دمکراسی می‌رزمد و عقب‌نشینی نمی‌کند.

ملت ایران یک ملت تاریخی و بزرگ است که در زیر سیطره استداد دینی ظرفیت هایش آشکار نشد ما شاهد جنگ عراق علیه ایران بودیم که حمایت بخش اعظمی از کشور از صدام نتوانست اراده مردم را به چالش بکشد و در آخر صدام شکست خورد و این بار اسرائیل و آمریکا به ایران تجاوز کردند و بیش از هزار نفر کشته شدند و قصد متجاوزین فروپاشاندن ایران، ایجاد جنگ داخلی و تجزیه ایران بوده است. در جنگ صدام علیه ایران  یک گرایش سیاسی ایرانی، سازمان مجاهدین خلق در کنار صدام حسین قرار گرفت و هیچگاه نتوانست از خفت آن همکاری ها سر بلند کند و کماکان در صدد جلب بیگانگان است. در جنگ اخیر سلطنت طلبان در کنار اسرائیل و آمریکا قرار گرفتند و رضا پهلوی برای حمایت از جنگ نتانیاهو  فراخوان ضدملی داد که ملت ایران به آن پاسخ منفی دادند و با هوشیاری از یکدیگر  پشتیبانی کردند. ملت ایران بار دیگر ثابت کرد که ملتی توانمند و سربلند است و حتی مستبدین را ناچار  به پذیرش هویت ملی خود نموده و دسته جات شیعی را وادار به خواندن سرود ملی ایران نمود

اکنون، بیش از هر زمان دیگر، به‌ویژه پس از جنگ ۱۲ روزه، جنبش مقاومت مدنی ایران به قدرت خود در برابر استبداد بیشتر آگاه شده و حکومت نیز دریافته که دیگر نمی‌تواند خود را بر مردم تحمیل کند. هرچند حاکمیت در ظاهر از هیچ موضعی عقب‌نشینی نمی‌کند، اما جنبش مدنی می‌داند که با تداوم مبارزه، رژیم را وادار به عقب‌نشینی در حوزه‌های مختلف خواهد کرد. نمونه‌های این عقب‌نشینی‌ها، کوتاه‌آمدن در موضوع حجاب اجباری، تحمل برگزاری جشن‌های ملی و تاریخی، و بازگشت مصلحتی از پروژه‌ی امت‌سازی به هویت ملت ایران همگی دستاورد مقاومت مدنی مردم ایران‌اند.

در سطح سیاست کلان و تغییرات ساختاری، بیشترین مقاومت از سوی استبداد دینی حاکم صورت می‌گیرد؛ اما حتی در این عرصه نیز ملت می‌تواند به پیروزی دست یابد. طرح خواست‌هایی چون برگزاری رفراندوم و تشکیل مجلس مؤسسان، ابتدا از سوی جبهه ملی ایران و اخیراً توسط میرحسین موسوی ـ نخست‌وزیر پیشین جمهوری اسلامی ـ مطرح شده و بیش از ۲۲۰۰ نفر از فعالان سیاسی، که ۷۰ درصدشان از ایران امضا زده اند، همچنین۱۷ تن از چهره‌های برجسته مدنی و سیاسی طی بیانیه ای در همان راستا خواست رفراندم و تشکیل مجلس موسسان را مطرح ساخته اند. این تلاش‌ها مسیر تحول از درون را هموارتر می‌کند و نیروهای ملی، دموکراتیک و جمهوری‌خواه ایران نیز با بهره‌گیری از تمام ظرفیت‌های خود، در راستای کنار زدن استبداد دینی به مبارزه ادامه می‌دهند.

در شرایطی که کشور با بحران‌های متعدد داخلی و خارجی مواجه است، خطر تجاوز نظامی از سوی اسرائیل و آمریکا، همراهی گروه‌هایی چون سلطنت‌طلبان و سازمان مجاهدین با این پروژه‌ها، و تلاش استداد دینی حاکم با ادامه سرکوب ، اعدام و عدم آزادی زندانیان سیاسی، به انسجام ملی ضربه زده و کشور را در معرض فروپاشی قرار می دهند. اما در این میان جنبش مقاومت مدنی ایران، در همراهی نیروهای جمهوری‌خواه، دموکرات و ملی، باید آمادگی خود را برای ورود به عرصه حکمرانی نشان دهند. تجربه‌هایی مانند دولت مصدق که موفقیت هایی داشت، صنعت  نفت را ملی و در دمکراسی سازی نیز گام هایی برداشت، دولت بختیار و دولت موقت بازرگان، هرچند ناکام ماندند، اما این تجارب نشان دادند که ظرفیت دولت‌ مداری در نیروهای ملی، دمکراتیک و جمهوریخواه وجود دارد.

نتیجه‌گیری

واقعیت این است که این دیگر حکومت نیست که سال ها توانست یکه تازی کند و مانع هر نوع تحولی شود، اکنون این جنبش مقاومت مدنی است که در صحنه است و می تواند اعمال قدرت کند. همه باید اذعان نمائیم که جنبش مقاومت مدنی ایران امروز به نقطه‌ای رسیده که نه‌تنها توان ایستادگی در برابر استبداد دینی حاکم را دارد، بلکه می‌تواند گام‌هایی عملی برای آینده‌ای دموکراتیک، ملی و پایدار بردارد. در برابر هم‌ زمانی تهدیدهای خارجی، فرسایش درونی رژیم، و نیازهای جامعه، این جنبش باید بیش از پیش سازمان‌یافته، هوشیار و آماده‌ی مسئولیت‌پذیری باشد. تغییر از درون ممکن است، مشروط به اینکه نیروهای وفادار به آزادی و استقلال، متحد، صبور و مصمم باقی بمانند.


مقاله دوم

سه قطب بندی روشن در سیاست ایران

در میدان واقعی سیاست ایران هیچ گاه فضا این قدر قطب بندی شده نبود. فهم این مطلب به ما کمک می کند  که صحنه سیاسی ایران را بهتر دریابیم و تحلیل کنیم. در این مطلب هدفم روشن کردن تمایزات و بیان سیاست های کلی هریک از این سه  قطب بندی می باشد. مسلم است که نیروهای دیگری هم در ایران هستند اما من سه گرایش عمده را در سطح ملی مطرح ساختم

قطب بندی اول:

مخالف تجاوز نظامی بیگانگان به ایران است و به هیچ عنوان و دلیلی عملیات تجاوزکارانه و کشتار مردم ایران را نه تنها توجیه نمی کند بلکه آن را مغایر با قوانین بین المللی، علیه تمامیت ارضی کشور و منافع ملی مردم ایران دانسته و آن را  سخت محکوم می کند. دفاع از کشور در مقابل بیگانگان  را حق ایران می داند و از همه کشورها می خواهد که در سازمان ملل اسرائیل و آمریکا را محکوم نمایند. در این قطب بندی اصل و اساس ایجاد تحول از درون و اتکا به جنبش مقاومت مدنی مردم ایران و در پیش گرفتن راه های مسالمت آمیز برای گذار از جمهوری اسلامی است. واقعیت این است که در ۴۶ سال گذشته، ایران شاهد شکل‌گیری یکی از پایدارترین جنبش‌های مقاومت مدنی در جهان بوده است؛ جنبشی که با وجود استبداد دینی، سرکوب، تبعیض و بحران‌های داخلی و خارجی، در عرصه‌های اجتماعی، فرهنگی و سیاسی ایستادگی کرده و دستاوردهای مهمی چون عقب‌نشینی حکومت در حجاب اجباری و حفظ هویت ملی به دست آورده است. زنان، کارگران، معلمان، هنرمندان و گروه‌های گوناگون، با نافرمانی مدنی، تحریم انتخابات و پاسداری از فرهنگ تاریخی، راهی متفاوت از خشونت در پیش گرفته‌اند. این جنبش در برابر تجاوز خارجی و تلاش برخی گروه‌های سیاسی برای همراهی با دشمنان ایران، بر استقلال و انسجام ملی تأکید گذاشته است. اکنون این جنبش در جایگاهی است که می‌تواند نه‌تنها در برابر استبداد دینی مقاومت کند، بلکه با اتحاد، سازماندهی و آمادگی، مسیر گذار به دموکراسی و استقلال پایدار را نیز هموارسازد.

این قطب بندی دفاع از کشور را دفاع از استبداد دینی نمی داند و به هیچ وجه از حکومت استبدادی حمایت ننموده  و خواهان آزادی همه زندانیان سیاسی و پایان دادن به سرکوب ها است. برای تغییر حکومت تحول را از درون جستجو می کند و از همه مردم ایران در داخل و خارج می خواهد از جنبش مقاومت مدنی مردم ایران که از همان آغاز جمهوری اسلامی شروع به مبارزه علیه حکومت دینی را آغاز نمود حمایت همه جانبه به عمل آورند. طرفدار جنگ و سرنگونی نبوده و با خواست هایی چون رفراندم و تشکیل مجلس موسسان برای تغییرات معنی دار ساختاری  بوده است. برای گذار از جمهوری اسلامی تلاش می ورزد که به نیروهای درون و پیرامون مراجعه نموده و با یک گذار توافقی مانع از رویارویی های درونی و نزاع مسلحانه در کشور شود. از حقوق همه اقشار اجتماعی، زنان، کارگران، دانشجویان، کشاورزان، اقلیت های مذهبی و قومی دفاع می نماید و از هر نوع برتری یک قوم بر قوم دیگر یا مذهبی در برابر مذهب دیگر پرهیز می نماید

در مناسبات منطقه ای و جهانی طرفدار مذاکره با همه کشورها از جمله آمریکا و اسرائیل است. تاکید دارد که  ایران با پرهیز از افراط و تفریط می تواند به یک قدرت بزرگ منطقه ای تبدیل شود. انباشت سرمایه های مادی، علمی و معنوی و مجموع ذخایر زیر زمینی ایران این امکان را می دهد که کشور ما در تعامل با جهان به قطار پیشرفت جهانی بپیوندد

تجربه‌های تاریخی مانند دولت مصدق ، بختیار و بازرگان نشان داده که ظرفیت حکمرانی دموکراتیک در جنبش مقاومت مدنی و نیروهای ملی و جمهوری‌خواه کشور وجود دارد. اکنون این جنبش در جایگاهی است که می‌تواند نه‌تنها در برابر استبداد دینی مقاومت کند، بلکه با اتحاد، سازماندهی و آمادگی، مسیر گذار به دموکراسی و استقلال پایدار را هموار سازد. نیروهای ملی و دمکراتیک  و جمهوری خواه ایران و جنبش مقاومت مدنی مردم ایران در هماهنگی  با یکدیگر توان آن را دارند که از پس از استبدادی دینی حاکم بر آیند. این مجموعه بر این اعتقادند که استبداد دینی حاکم نه تنها نمی تواند منشا تحولی باشد بلکه سدی در برابر تحولات ملی و دمکراتیک در ایران است. لذا ضرورت دارد که استبداد دینی به کناری نهاده شود و این مجموعه با مسئولیت پذیری برای بدست گرفتن قدرت دولتی خود را آماده سازد.

قطب دوم:

در اساس و در سطح ملی دو جریان سیاسی طرفداران سلطنت و سازمان مجاهدین خلق هستند که حمله و تجاوز خارجی به کشور و کشتار مردم ایران توسط آمریکا و اسرائیل  را یک فرصت طلایی دانسته و تا حتی با این دو کشور همکاری کرده اند. نگاه این نیروها گرفتن قدرت از بالا و تحمیل خود بر جامعه مدنی ایران هستند و به همین خاطر هم این نیروها از فروپاشاندن کشور و ایجاد جنگ داخلی ابایی ندارند. این جریانات اعتقاد و اعتمادی به “جنبش مقاومت مدنی مردم ایران” ندارند و هر گونه قدرت گیری آن ها را بر خلاف سیاست های خود می دانند و در تخریب و تضعیفش کوشا هستند. مهم ترین ویژگی این دو جریان این است که با دیگر نیروهای سیاسی حاضر به همکاری نیستند و هر دو مدعی رهبری و تشکیل دولت پس از سرنگونی هستند و به روشنی به مردم و احزاب سیاسی می گویند که تنها راه برایشان پیوستن به آن هاست و تشکیل دولت موقت فقط و فقط در انحصار خودشان است. نفرت و تقابل این دو جریان نیز پایان ناپذیر است و هر یک مرگ بر دیگری می گوید.

قطب سوم:

استبداد دینی حاکم است و حتی بعد از جنگ ۱۲ روزه درسی نگرفته اند و مشغول سرکوب و ادامه کشتار مردم هستند. هر روز که می گذرد نیروهای پیرامونی و درونی دست به انتقاد از سیاست های تا کنونی می زنند. هیچ گونه امیدی به این که سران حکومت تن به تغییر بدهند  وجود ندارد اما زیر ضربات فزاینده جنبش مقاومت مدنی ایران، برای حفظ نظام که اوجب واجبات است ناچارند عقب نشینی هایی بکنند اما این عقب نشینی های قطره چکانی شده کمکی به حل بحران های روز افزون را نمی کند. استبداد دینی حاکم در حل بحران های داخلی و خارجی گرفتار آمده و توان حل این بحران ها را ندارد و نیروهای ملی و دمکراتیک ایران به این مسئله آگاهی دارند

نتیجه گیری:

در میان این سه قطب بندی، جنبش مقاومت مدنی ایران همچون رگ حیاتی‌ست که ۴۶ سال است میراث پایداری و امید را حفظ کرده است – جنبشی که با وجود استبداد، تبعیض و فشار داخلی و خارجی، توانسته هویت ملی را زنده نگه دارد، در حوزه حجاب اجباری تغییر ایجاد کند و در میدان فرهنگ و سیاست، پرچم استقلال را به اهتزاز درآورد. امروز این جنبش بیش از همیشه آماده است تا با همبستگی، سازماندهی و هماهنگی با نیروهای ملی، دمکراتیک و جمهوری خواه ایران ، راه گذار به سوی دموکراسی و استقلال پایدار را هموار سازد. نیروهای ملی دمکراتیک و جمهوری خواه در همگامی با این جنبش بزرگ مدنی در صحنه حضور دارند و می توانند بهترین جایگزین در شرایط دشوار کنونی باشد.

برای مطالعه بیشتر، می‌توانید به مقاله قبلی من در سایت«ملیون» مراجعه کنید: ترم “جنبش مقاومت مدنی” را برای اولین بار من در مقاله زیر فورموله کردم
[جنبش مقاومت مدنی چه نقشی می‌تواند در برابر استبداد و تجاوز خارجی بازی کند؟]

مزدک لیماکشی

سایت ملیون

Leave a Reply

Your email address will not be published. Required fields are marked *