معضل امروز و خطوط راهبردی دو نیروی سیاسی
۱. معضل امروز جامعه سیاسی ایران چیست؟ این است که ترامپ با خروجش از برجام، تشدید تحریمها، نمایش نظامی و جنگ رسانهای با حمایت و هزینه گروه بی (ترامپ، نتانیاهو، بنسلمان معروف به بناره و …) گلوی اقتصاد ایران را گرفته است؟ حدس زدن درباره آینده کار مشکلی است. اما بطور اجمالی میتوان درباره سقف و کف آینده صحبت کرد. سقف آینده این است که اقدامات ترامپ استعداد آنرا دارد که ایران را وارد یک جنگ کند ولی اگر جنگ هم نشود کف آینده این است که فشار اقدامات ناجوانمردانه ترامپ میتواند تداوم تحریم اقتصادی و رشد منفی اقتصادی فعلی کشور باشد، که تداوم هر دو حالت برای جامعه مطالباتی ایران خطرناک است. لذا باید کاری کرد و وضع ایران را از این سقف و کف خارج کرد و آینده را با ثباتتر برای توسعه ساخت. سوال این است که فعلا چه کار باید کرد؟
۲. راهکار جریان رادیکال اصولگرا که بر بخش وسیعی از حاکمیت نفوذ دارد روشن است: نه جنگ نه مذاکره بلکه مقاومت در برابر ترامپ و گروه بی. بعد گفته میشود باید به وضع اقتصاد داخلی رسیدگی کرد ولی این نیرو برای اصلاح اقتصادسیاسی و مرکانتیلیستی و حکومتی و رانتی و ناکارامد ایران به اصلاحات سیاسی و به اصلاحات اقتصادی اعتقاد ندارد. این نیرو شیطانش در داخل دولت روحانی و جریان اصلاحات هست. اصولگرایان رادیکال معتقدند که با مقاومت و کمک نیروهای مومن به انقلاب در منطقه ما میتوانیم از پیچ تحریم ترامپ عبور کنیم. این جریان رادیکال از خروج از برجام هم باکی ندارد. ولی تحلیلش از اوضاع این است که آمریکا بخاطر حمایت از سعودیها با ایران وارد جنگ نمیشود.
۳. راهکار میانه روها و اصلاحطلبها برای عبور از معضل فعلی چیست؟ اگرچه هنوز نمیتوان از یک متن اجماعی صحبت کرد ولی با ارجاع به تحلیلهای کارشناسی آنها میتوان گفت خطوط راهکار آنها به این شرح است:
* از نظر آنها راهکار جریان رادیکال حداقل دو ضعف دارد. اولا جریان رادیکال احتمال وقوع جنگ را جدی نمیگیرد برای همین از «مذاکره علنی» و از موضع عزت ج ا با آمریکا دفاع نمیکند و معتقدند با ورود ایران به مذاکره دوباره آمریکائیها مثل برجام سر ایران کلاه میگذارند. ثانیا نیروهای رادیکال تداوم ویرانگر شرایط تحریمی فعلی را جدی نمیگیرد و عمده امیدش به خویشتنداری است تا اینکه دوره ترامپ تمام شود و ضمنا به اثردهی نیروهای «مقاومت» مدافع جا در منطقه نیز امید دارند.
* راهکار عمده میانهها و اصلاحطلبان مذاکره ذلیلانه با ترامپ نیست بلکه معتقدند در شرایط کنونی و تا قبل از وقوع جنگ احتمالی، ایران در منطقه «قدرت» دارد و لذا جمهوری اسلامی نباید درهای «مذاکره علنی» را ببندد و ثانیا ایران نباید از «برجام خارج شود». خروج از برجام یعنی اینکه دنیا به ایران اتهام بزند که ایران دنبال ساختن بمب هستهای است. در صورتیکه ایران طبق گفته رهبری بصورت اعتقادی دنبال ساختن بمب نیست. از این رو خروج از برجام اروپا را به آمریکا در ضدیت با ایران نزدیک میکند و روسیه و چین را در بازی با کارت ایران بیشتر ترغیب میکند.
* درصورتیکه ج ا به رغم داشتن زمینه تخاصم با آمریکا در چارچوب منافع ملی خودش با آمریکا در منطقه منافع مشترک دارد (مثلا هر دو کشور مخالف داعش و هر دو موافق امنیت تجارت نفت هستند) و لذا امکان مذاکره با آمریکا هست به شرط اینکه ج ا مثل گذشته دوپاره و با دو سیاست خارجی عمل نکند.
* اصلاحطلبان به اندازه وسعشان از راههای ممکن (نه از راههای خیابانی) و در تعامل با حاکمیت و افکار عمومی راهبرد «نه جنگ و مذاکره فعال» را برای خروج از معضل فعلی ایران دنبال میکنند.
* همزمان شایسته است ایران مصرانه به دنبال مذاکره با عربستان و مصر و بقیه کشورهای مسلمان و عربی باشد و این موضوع نقطه ضعف جناب ظریف وزیرخارجه نیز هست.
۴. در مجموع عبور از وضع بغرنج فعلی یک کار ملی و در عین حال کار سختی است. خط قرمز میانهها و اصلاحجویان این است: مخالفت با جنگ، دفاع از مذاکره علنی و عزتمندانه به شرط اینکه نظام با دو سیاست عمل نکند، عدم خروج از برجام، گشایش سیاسی در داخل و قبول اصلاحات ساختاری برای درمان اقتصاد حکومتی، رانتی و ناکارامد.
۵. البته همه میدانیم ایران میتوانست به وضع بغرنج فعلی نرسد اگر چنانچه: سیاست تعلیق داوطلبانه زمان خاتمی را ادامه میداد یا وقتی که ج ا برجام را قبول کرد ج ا دیپلماسی علنی خود را در چارچوب منافع ملی برای حل مشکلات آمریکا-ایران ادامه میداد و نداد و بجای آن بخشی از حاکمیت برجام را تخطئه کرد. در چهار دهه گذشته سیاستهای دوگانه در جمهوری اسلامی فرصتهای زیادی را در راه توسعه از ایران گرفته است و در دوره کنونی ترامپ نامتعادل باید مواظب بود این دوگانگی در سیاست ضربات مهلکی به مصالح ملی ایران نزند.