دشمنی نتانیاهو با ایران
نارضایتی شدید نتانیاهو از تنشزدایی در روابط جمهوری اسلامی ایران و آمریکا و مخالفت تند و تیز وی با روش مسالمتآمیز حلّ مسایل هستهای ایران، نقطۀ شکی باقی نمیگذارد که نتانیاهو نهایتاً حامی محاربه و ستیزهجویی و گسترش جنگ و جدال در منطقه است تا ایران زمین نیز به عراق و لیبی و سوریهای دیگر مبدل شود و ویرانه گردد.
عجیب است که این موضعگیریهای ضد ایرانیِ دولت کنونی اسرائیل به ویژه عناد و مخالفتِ شخصی نتانیاهو با روند «مذاکرات هستهای» و با گرم و مودبانهتر شدن روابط ایران و امریکا از بسیاری جنبهها به مواضع خصمانۀ دولت انگلستان میماند که در جریان ملی شدن نفت ایران علیه دولت ملی مصدق اتخاذ کرد.
بنا به اسناد موجود در آن ماجرا در آغاز کار آمریکا از خواستهای اساسی ایرانیان جداً حمایت میکرد. به ویژه شخص پرزیدنت ترومن تلاش داشت تا ایران و انگلستان به گونهای مسالمتآمیز کنار هم بنشینند و با امتیازدهی متقابل گرهٔ مسئله نفت را باز کنند.
دردا و دریغا که انگلیس دل به هیچ چارهجویی مسالمتآمیز و یا شناخت حق مالکیت ملت ایران بر منابع و ثروت نفتی خود را نداد که هیچ با هر چه در توان داشت کوشید تا:
نخست اینکه هیچ سود و امتیازی در مجادلهٔ نفت دستگیر ایرانیان نشود.
دو دیگر اینکه ایرانِ تحت رهبری دولت ملی را به عنوان خطری حیاتی علیه صلح و امنیت در منطقه خاورمیانه معرفی کند و روابط ایران را با همسایگانش تیره سازد. تحریک دولت وابسته عراق علیه ایران و نتایج مترتب بر آن فتنهگریها و دو بهمزنیهای انگلیس معلوم همه است و میتوان مطالعه و آنها را بازبینی کرد.
سه دیگر اینکه ایران را متحد استراتژیکی شوروی استالینی و دشمن خونی ملت آمریکا نشان دهد و از مصدق نیز صورت ضد آزادیهای غربی، مستبد و دیکتاتورمنش و لجباز ترسیم کند و هرگونه همراهی و گفتگوی با او را خطایی تاریخی برای آمریکا و مماشات و تسلیم طلبی در برابر یک دیکتاتور شرقی بنمایاند. البته تا زمانی که ترومن و دمکراتها سرِ کار بودند، سران لندن توفیقی در پیشبرد نقشههای شوم استعماری خود نداشتند. تا اینکه آیزنهاور و جمهوریخواهان سر کار آمدند. با حاکم شدن جمهوریخواهان و گسترش مک کارتیسم موجبات تقویت موقعیت و موضع انگلستان نیز فراهم آمد، در نتیجه انگلیس آن فرصت طلایی و دلخواه خود را یافت، تا در برانداختن دولت مردمی مصدق و برکندن نهال آزادی و دمکراسی از زمین ایران و منطقه، آمریکا را یار و همراه خود سازد….
آری اسرائیل تحت رهبری نتانیاهو در روابط ایران و آمریکا همان بدکاریهایی را میکند که دولت وقت انگلستان در جریان ملی شدن ثروت نفت ایران کرد. صد البته بارها بدتر، زیرا اهداف استعماری انگلیس سلطه بر صنایع نفت ایران و سود بردن از منابع ثروت ملی ما بود ولی قصدِ نابودی کشور ایران را نداشت. نتانیاهو اما صنعتِ ایرانستیزی، ایرانهراسی و نفرت از ایرانی راه انداخته و در جستجوی کوره راه انحرافی ناراستی است که از آنجا آمریکا را به جنگی ویرانگر با ایران بکشاند و سنگ روی سنگ در ایرانزمین بند نشود و ایرانی باقی نماند… باری واقعه عراق و لیبی و سوریه در دهان نتانیاهو و لیبرمن و «یاران» سخت مزه داده، حضرات در آروزی «دخالت بشردوستانه دیگری» این بار در ایراناند تا جان میلیونها ایرانی را بگیرند و نیز چنان زهرچشمی نشان دهند که دیگر کسی را یارای دست یازیدن به کوچکترین «خطایی» در ارتباط با اسرائیل نباشد.
این است مکتب بسیار انسانی نتانیاهو، مکتبی که قبح از قباحتِ بیاخلاقی سیاسی برداشته و بیمهابا میتازد… آقا در کنگره آمریکا ادعاها میکند، افسانه میسازد و میگوید دو هزار سال پیش ایرانیها نقشهٔ قتل عام اسرائیلیها را داشتند یعنی از آغاز خلقِ عالم و آدم، این ایرانی ملتی ضد یهودی بوده، حالا هم هست پس حقشان را که مرگ و نیستی است کف دستشان باید گذاشت و از شرّشان رها شد.
اما تورات، کتاب مقدس، تاریخنویسانِ نام آشنای یهودی و روشنفکران امروزی دربارهٔ شاهانِ جاودان نامِ ایرانی و ملت آزاده ایران، چیز دیگری گفتهاند که با گفتههای نتانیاهو ابداً نمیخواند:
– «خداوند به مسیح خویش کوروش، که دست راست او را گرفته تا امتها را مغلوب کند و کمر از پادشاهان بگشاید و دروازها را باز کند، میگوید، که نزد او خواهد خرامید، تا برای او ناهموار را هموار کند…»(۱)
– «خداوند روح کوروش، پادشاه پارس را برانگیخت… کورُش میفرماید، یهوه خدای آسمانها همه کشورهای روی زمین را به او داده و دستور داده است که خانهٔ وی را که در اورشلیم، در یهوداست بنا کند…»(۲)
– «کوروشِ پادشاه ظرفهای خانهٔ خدا را که نبدکدنزر، آنها را از اورشلیم برده بود و در خانه خدایان خود نهاده بود، بیرون آورد و کوروش پادشاه پارس آنها را از دست خزانهدار خود، بیرون آورد، برای شیش بصَره، رئیس یهودیان برشمرد. عدد آنها این است: ۳۰ تاس طلا، ۱۰۰۰ تاس نقره و ۹ کارد. و ۳۰ جام طلا، ۴۱۰ جام نقره ار قسم دوم و ۱۰۰۰ ظرف دیگر. همه ظرفهای طلا و نقره ۵۴۰۰ بود، که شیش بصَره آنها را به اورشلیم برد.»(۳)
– «قربانگاه به هزینهٔ خزانهٔ شاه، از بنیان تعمیر و بنا شود، به بلندی و پهنای ۶۰ زرع، با ۳ ردیف سنگ بزرگ و یک ردیف چوب و نیز ظرفهای طلا و نقرهٔ خانه خدا را که نبوکدنزر از اورشلیم به بابل آورده، پس بُرده و در خانهٔ خدا، به جاهای نخستین خود نهند.»(۴)
– «داریوش… به فرماندار سوریه» نوشت که مزاحم کار یهودیان نشوند و دست آنها را در بازسازی کهنترین معبد خود باز بگذارند، آنها باید بتوانند معبد خود را در جای قدیم خود بنا کنند. علاوه بر این داریوش فرمان داد تا از محل خراج سوریه، که سهم شاهنشاه بود هزینهٔ بازسازی معبد دیگر، مایحتاج یهودیان مانند گوساله و گوسفند و برّه برای قربانی همچنین نمک و شراب و روغن، به درخواست و میل کاهنان اورشلیم بیدرنگ و روزانه و بیکم و کاست، دراختیار یهودیان قرار گیرد و مقرر شد تا کسی را که برای اجرای فرمان مانعی بتراشد، از دیرکی که از خانه او کنده میشود، بیاویزند و خانهاش را با خاک یکسان کنند. یهودیان در مقابل باید برای طول عمر پادشاه و پسرانش دعا کنند»(۵)
– به تشویق حجیّ و ذکریا معبد بازسازی شد و روز اول آوریل ۵۱۵ پیش از میلاد با جشن و سرور گشایش یافت.»(۶)
– … اردشیر اول شاهنشاهی هخامنشی در سال ۴۴۴ پیش از میلاد نحمیا را که شربتدار او بود به فرمانداری اورشلیم برگزید. این انتخاب باید سرنوشت قوم یهود را برای همیشه دگرگون کرده باشد…
هنگامی که اردشیر از نحمیا میپرسد: اینک چه آرزویی داری؟ در پاسخ شاه را دعا میکند میخواهد با فرمان شاه به یهودا برود و جایگاه گور پدرانش را بازسازی کند… شاه با درخواست نحمیا موافقت میکند و به تقاضای او ضمن فرمانهایی از ساتراپ سوریه و دیگر بلندپایگان ماورای فرات میخواهد که فرماندار جدید و همراهان سپاهی و سواران او را در طول سفر از فرات تا اورشلیم از انبارهای دولتی تامین کنند. همچنین، به ساتراپ سوریه فرمان داده میشود تا تیر و تخته لازم برای بازسازی برج و بارو و عمارت محل سکونت در اختیار نحمیا گذاشته شود. کار بازسازی دیوار اورشلیم که ۵۲ روز طول کشید، در روز ۲۴ سپتامبر ۴۴۴ پیش از میلاد به پایان میرسد.(۷)
«به روایت تورات در زمان اردشیر ۴۲ هزار و ۳۶۰ اسیر یهودی… از بابل به اورشلیم بازگشتند و در شهرهای خود جا به جا شدند و امکان یافتند تا به آیین خود نیایش کنند… اردشیر به تقاضای عزرای کاتب، طی فرمانی که عزرا را مخاطب قرار میدهد به آنها اجازه بازگشت به اورشلیم را داده… روی هم رفته از کتاب عزرای تورات چنین برمیآید که در زمان اردشیر شاهنشاه هخامنش، به رهبری عزرای کاتب جامعه یهودیان سامانی نو یافتهاند.(۸)
نویسنده و فیلسوف آزاده شیریندخت دقیقیان نیز در همبستگی ایرانیان و یهودیان مینویسد: «یهودیت با تفکّر زرتشتی دارای تضاد کمتر و عناصر مشترک بیشتری بود… دستورهای این دو دین پیروان خود را وادار به پیروی از اصولی انسانی میکرد. یکتاپرستی آنان را به یکدیگر نزدیک میساخت. چند قرن پیش از میلاد، کوروش هخامنشی بابل را گرفت، یهودیان را آزاد کرد و آنان را در بازگشت و آباد کردن خانه خدا آزاد گذاشت کمبوجیه هنگام تسخیر مصر، معابد خدایان مصری را ویران کرد ولی با عبادتگاه یهودیان کاری نداشت. ارجی که تورات به هخامنشیان میگذارد، از همین رو است. تاریخ یهودیان در این دوره، در کتابهای عزرا و نحمیا بازتاب یافته است. مردم ایران باستان با گشادهرویی پذیرای مهاجران یهودی میشدند. به ویژه یهودیان در ماوراءالنهرین (سمرقند، بخارا و…) که مردمان آن آوازه بلندی در مهماننوازی داشتند، وطن میگزیدند.
بیشک، قانونهای محدود کننده مالکیت یا مقام در مورد یهودیان جایی در ایران باستان نداشت. وجود یهودیان در طبقه حاکمه آن روزگار گواه این نکته است. ملکههای یهودی دربار هخامنشی– زن کورُش دختر زرووابل پادشاه یهود، استر همسر خشایار شاه – مردخای در دربار اخشورش و عزرا نبی در دربار اردشیر دوم جایگاه بلندی داشتند.
موارد نادرِ آنتی جودائیزم در دسیسه نافرجام هامان، وزیرِ خشایارشاه و گواس پزشک دربار اردشیر سوم نمود مییابد. اشکانیان با اقوام دیگر مدارا میکردند و در زمان آنها همچنان روابط یهودیان و ایرانیان مثبت و سازنده بود.»(۹)
در ارتباط با تحولات مربوط به جنگ جهانی دوم نیز نظر پژوهشگران یهودی ایرانی حائز اهمیت است: کارشناس ورزیده سیاسی فریار نیکبخت مینویسد: «در بازگشت به مقولهٔ یهودیان حزب توده، علیرغم مخالفتِ همیشگی سیاسی و علنی اینجانب با این حزب، باید اذعان کرد که شرکت یهودیان در حزب توده، به میزانی باور ناکردنی و با کیفیتی پایدار، آنتیسمیتزم موجود در هزاران تن از مسلمانان یا مسلمانزادگان این حزب را نابود کرد. نشریات تودهای در جوّ آنتیسمیتیک آن زمان بارها در همکاری با جامعه یهودیان و گاه به تقاضای آنان مقالات موثری در دفاع از یهودیان منتشر ساختند و ثمرات چنین مسئلهای را نسل بعدی یهودیان در مدارس تهران برداشت کردند. هزاران تن از برجستهترین معلمین ایران که معمولاً از تودهایهای سابق بودند، جوّ ضد یهودی مدارس را به میزانی قابل توجه تخفیف دادند…»
صدها از این نمونه دیده یا گزارش شده است که مسلمانان پس از انقلاب اسلامی، یعنی بهترین زمان برای انتقام کشی، اجحاف و تحقیر، به یهودیان محبت کرده و به آنان امید میدادند.(۱۰)
آری نتانیاهو از این همه آزادگیها، ازاین همه حمایتها که از یهودیها شده حرفی نمیزند و یا از محمدرضا شاهی که حامی و همدم مقامات اسرائیلی بود و ایران را به بهشتی برای یهودی و اسرائیلی تبدیل کرده بود، یادی و سپاسی نمیکند، اما مدام مبالغه میکند و از خطری که سه تا سانتریفوژِ جمهوری اسلامی برای آمریکا و اسرائیل و تمامی دنیا گویا خواهد داشت حرف میزند. جداً جالبه، دهها بمب هستهای اسرائیل خطری برای منطقه و دنیا ندارد، از زرادخانه اتمی پاکستانی که در خشونت و تعصب مذهبی غرق است، خطری متوجه منطقه نیست، سعودیها که اسلحهٔ یک جهان را در عربستان انبار کردهاند و صدور اسلامیستهای تروریست و فاشیست را آنگونه ساده کردهاند، برای خاورمیانه خطری ندارند، اما ایران، و فقط ایران خطرناک است که با چند کیلو اورانیوم غنی شدهای که دارد، میرود تا هالوکاست دیگری را ترتیب بدهد و مأموریت و وظایف رایش سوم را به اتمام برساند…!!!
هممیهنان و یهودیان آزادهٔ ایرانی
اگر یهودیستیزی و اسرائیلهراسی بد است، که بد است و جنایت است، ایرانستیزی و ایرانهراسی هم بد است و جنایت است. اگر انکار هالوکاست، تباهی فکری است و سقوط اخلاقی، انکار آزادگیها و شایستگیهای ملت ایران هم مُردگی فکری و سقوط اخلاقی است.
اگر مخالفت با گفتگوی صلح میان اسرائیل و فلسطین، جنگطلبی و ضدیت با امنیت و آسایش و ترقی ملتهای منطقه است، سنگاندازی در «مذاکره هستهای» ایران با آمریکا هم جنگطلبی و دشمنی با آسایش و امنیت و ترقی مردم منطقه است.
عزیزان، نگذارید نتانیاهو و «یاران»، ایران را از شما بگیرند. و ایرانی را نسبت به شما بدبین کنند. ملت اسرائیل لایق حرمت و احترام بسیار بسیار بیشتری است از آنچه امروزه دارد… از یاد نبرید که ملت ایران نزدیکترین دوستِ ملت اسرائیل است. به این دوستی دل بسپارید و برای توافقی آبرومندانه میان ایران و آمریکا در «مذاکرات هستهای» راهگشا باشید.
باری، توافقی آبرومندانه توفیقی برای کل منطقه است و شکست در آن شکستی است برای همه جهان.
تگزاس- مارس ۲۰۱۵
—————————-
منابع:
۱- دکتر پرویز رجبی – هزارههای گمشده جلد ۲ – ص. ۱۴۸ به نقل از تورات-
۲- همان منبع ص. ۱۴۹ به نقل از کتاب عزرا
۳- همان منبع ص. ۱۴۹
۴- فرمان کوروش بزرگ، تورات باب ۶، آیههای ۳ تا ۵.
۵- دکتر پرویز رجبی – هزارههای گمشده جلد ۲ – ص. ۲۵۴ به نقل از هینتس دربارهٔ داریوش
۶- همان منبع – همان صفحه، به نقل از کتاب حجیّ نبی، بندهای ۱-۳ باب ۱
۷- دکتر پرویز رجبی، هزارههای گمشده جلد ۳ ص. ۷۵ – نقل از تورات کتاب نحمیا
۸- همان منبع ص. ۷۱ به نقل از کتاب عزرا باب دوم و هفتم
۹- شیریندخت دقیقیان – مقاله بررسی تطبیقی یهودی ستیزی – به نقل از تروعا جلد ۱ ص. ۱۷۴- ۱۷۳
۱۰- فریار نیکبخت – مقاله یهودیان در نهضتها و احزاب سیاسی- تروعا جلد ۱ ص. ۸۱