در مورد نشست پراگ
هدف مشترک – استراتژی مشترک
گفته می شود این تشکل تازه خواهان جمع آمد همه نیروهای اپوزیسیون زیر یک چتر واحد است. اتحاد برای دموکراسی البته این را شوق مندانه مطرح می کند. آنها نه می خواهند و نه می توانند تمام اپوزیسیون ایرانی را حول استراتژی واحد متحد کنند. تبلیغ یک فکر یک چیز است و اجرای آن چیز دیگری. جمع آمد خط «اصلاح نظام» با خط «تغییر رژیم»هم ناممکن است و هم به شدت مخرب. تلاش ها در پراگ برای نزدیک کردن آن به خط و برنامه اعلام شده از طرف آقایان موسوی و کروبی همانقدر خرابکارانه است که تلاش ها برای نزدیک کردن مواضع آقایان موسوی و کروبی به مواضع آقایان خادم و آهی. تداوم کار «اتحاد برای دموکراسی» به همه فرصت می دهد که بدانند ما در ایران حداقل «دو نوع اپوزیسیون» داریم که هر یک استراتژی سیاسی جداگانه دارند. اختلاف نظر آقایان موسوی و کروبی با آقایان آهی و خادم رفع شدنی نیست.
دموکراسی، رعایت حقوق بشر، رفع تبعیض، برابری زنان، انتخابات آزاد، و از این قبیل، ایده آل هایی همگانی و مشترک است. در جهان امروز حتی مدافعان خردمند و روزآمد استبداد هم خواهان دموکراسی، حقوق بشر، برابری زنان، انتخابات آزاد و غیره هستند. مخالفت با این ایده آل ها مثل این می ماند که کسی با اشتغال کامل یا توسعه پایدار مخالفت کند. «پیشبرد اتحاد برای دموکراسی» نه بر اساس همگونی در تعریف ایده آل ها که بر اساس همسویی در استراتژی سیاسی تشکیل شده است.
رئوس استراتژی اتحاد تازه
من با شناختی که از مواضع بنیانگذاران «اتحاد برای دموکراسی» به دست آورده ام عناصر استراتژی سیاسی مورد قبول بنیان گذاران آن را در ۱۵ بند این طور جمع بندی می کنم:
1 ما اتحاد فراگیرِ همه ی نیروهای مخالف حکومت، با هر فکر و عقیده، را حول استراتژی «تغییر نظام» امری ممکن و ضرور می شناسیم.
2 ما اعتقاد داریم اختلاف بر سر نظام آتی، سوابق افراد، و یا عقاید مختلف مانع این اتحاد نیست. اختلاف بر سر نظام آتی امری جزیی است.
3 ما به اختلافات و رقابت های درون نظام و جناح های جمهوری اسلامی توجه می کنیم اما تکیه نمی کنیم. این ها اختلافاتی جزئی یا بر سر قدرت است. وحدت حاکمان در مقابل اپوزیسیون، و بر سر حفظ نظام، قطعی است. ما باید شکاف در حکومت را بیشتر کنیم اما نه از طریق حمایت از یک جناح.
4 باید راس نظام هدف قرار داده شود. تمام اختیارات در راس نظام متمرکز است. خامنه ای مسوول همه فجایع است. تمامیت حکومت فاسد و بی کفایت است. خامنه ای کسی نیست که عقب نشینی کند. یک قدم عقب نشینی او معادل فروپاشی نظام است.
5 فضای سیاسی رو به بسته شدن و شدت استبداد در حال افزایش است. این روند را فقط با تغییر نظام می توان متوقف کرد. همه نیروهای سیاسی باید خود را برای برخورد خشن تر حکومت آماده کنند.
6 منزوی کردن استراتژی اصلاح طلبان و جریان های مطالبه محور و تلاش برای «ارتقاء» سطح جنبش مطالباتی به جنبش برای تغییر نظام رکن مهم استراتژی سیاسی است. مبارزه مطالباتی مبارزه ای سترون و بی حاصل است. وضع مردم به تدریج رو به وخامت می رود. باید مبارزات مطالباتی را به سمت مبارزه سیاسی ارتقاء داد.
7 رژیم جمهوری اسلامی ایران رژیمی اصلاح ناپذیر است. اصلاح طلبی رفتن از پی سراب است. تا این حکومت هست هیچ اصلاحی در امور کشور متصور نیست. اصلاحات بنیادین فقط با تغییر نظام ممکن است.
8 انتخابات در جمهوری اسلامی قادر نیست در سرنوشت کشور تغییری جدی پدید آورد. شرکت در انتخابات تطهیر حکومت است. انتخابات در بهترین حالت کشاکشی بر سر قدرت است و تاثیری عمده ای در اوضاع کشور ندارد. تا این رژیم هست برگزاری انتخابات آزاد در ایران میسر نیست.
9 جلب جریان های قوم گرا به ائتلاف همگانی از مهم ترین ارکان هر راهبرد سیاسی برای تغییر نظام است.
10 مبارزه قانونی و مبارزه برای التزامِ حکومت به قانون اساسی مبارزه ای بیهوده و سترون و برای تحکیم نظام است. باید به جای دعوت از حکومت به رعایت حقوق قانونی شهروندان خواهان سرپیچی آنان از قانون و نظم حاکم شد.
11 مسوولیت هر نوع خشونت بر عهده حکومت است. ما به خشونت متوسل نمی شویم. ما خواهان راه صلح آمیز برای گذار به دموکراسی هستیم. اما مقاومت در برابر خشونت حکومتی حق «مردم» است.
12 امکان استقرار رهبری مبارزات مردم در داخل کشور منتفی است. چهره های سیاسی مقیم داخل یا مجبور به سکوت اند و یا تبعیت از خواسته های حکومت.
13 فشار بین المللی بر جمهوری اسلامی را باید افزایش داد. انزوای بیشتر ایران و تشدید تقابل کشورها با حکومت به سود اپوزیسیون است. باید برای حمایت فعال تر “جامعه بین المللی” از “اپوزیسیون” تلاش کرد. بدون حمایت بین المللی برداشتن نظام فعلی غیر قابل تصور است.
14 تا جمهوری اسلامی ایران هست تضاد با جامعه بین المللی تشدید می شود. دیپلماسی قادر به حل این تضاد نیست. مذاکره غرب با جمهوری اسلامی بی حاصل است. جمهوری اسلامی عقب نخواهد نشست. ماندن جمهوری اسلامی متضمن تشدید خطر حمله نظامی به کشور است.
15 منافع کشور ما در آن است که متحد استراتژیک غرب باشیم. بیطرفی کشور در رقابت بین شرق و غرب به زیان ایران است. اختلافات میان نیروهای سیاسی ایرانی (به شمول نیروهای حاکم) دنباله اختلاف میان غرب و شرق است. اپوزیسیونِ ایران متحدِ نیرومند، غرب – و غرب متحد نیرومند اپوزیسیون ایران – است.