در مورد نشست پراگ

در تنظیم این مواضع فرض گرفته ام که خود یکی از پایه گذاران «اتحاد برای دموکراسی» هستم و پیش نویس سندی را تنظیم می کنم که باید مورد تائید جمع قرار گیرد. به زبان دیگر در تنظیم سند سعی شده که مواضع و زبان طوری گزین شود که با فهم و درک پایه گذاران آن اتحاد کمترین زاویه را داشته باشد.
من خطوط اصلی راهنمای عمل نیروهای اصلاح طلب (سبز‍) ایران را در یک مقاله تحلیلی مبسوط تحت عنوانhttp://www.negahdar.info/index.php/article/226/ « گونه شناسی اپوزیسیون ایرانی» برشمرده ام. به نظرم در دوره های آتی به جاست که تفاوت در نگرش سیاسی رهبران جنبش سبز (اصلاح طلب) با نگاه های مسلط بر پراگ با دقت و شفافیت بیشتر مورد موشکافی قرار گیرد. متمایز شدن سیمای استراتژیک حرکت اصلاح طلبان از حرکتی که در پراگ سازمان دهی می شود خود یک گام بزرگ به سوی دموکراسی است. بسیار مناسب خواهد بود که حامیان هر دو جریان تصمیم خود به پیوستن به هر یک از این دو گرایش را برای جامعه سیاسی ایرانی در داخل و خارج کشور مسجل سازند.
در ده دوازده ساله اخیر- که موضوع تشکیل «اتحاد» به جای تشکیل احزاب مطرح شده است – موضوع عضویت همزمان یک نفر در اتحاد و در سازمانی که در آن عضو است مورد بحث و مورد اختلاف بوده است. اکنون تجربه نشان می دهد که عضویت در دو سازمان وقتی مشکل ساز است که دیدگاه های استراتژیک حاکم بر دو تشکل ناهمآیند باشند. در چنین وضعی برخورد و بحران اجتناب ناپذیر است. تفاوت دیدگاه های غالب بر دو اتحاد، یعنی «اتحاد جمهوری خواهان» و «اتحاد برای دموکراسی» تفاوتی استراتژیک است. با وجود این تفاوت عضویت همزمان فرد در این دو تشکل به مرور دشوارتر و دشوارتر می شود.

چشم انداز
میزان قدرت و میدان داری «اتحاد برای دموکراسی» بیش از هر چیز به روند اوضاع سیاسی بستگی دارد. تا زمانی که نیروهای مخالف مذاکره مستقیم با امریکا همچنان در حکومت دست بالا را داشته باشند، این اتحاد و جریان های مشابه، که به امکان توفیق دیپلماسی در عادی سازی روابط ایران و غرب امید یا اعتقاد ندارند، زمینه ای نیرومندتر خواهند یافت. میزان اهمیت این نوع اتحاد با میزان تقابل ایران و غرب مربوط است.
چنانچه اوضاع بعد از انتخابات ریاست جمهوری در ایران مناسبات با غرب رو به وخامت رود، بخصوص اگر کار رژیم سوریه تا آن زمان یکسره شده باشد، باید انتظار داشت که در رابطه با نیروهای ایرانی «جایگزین» نیز تحرکات و فعل و انفعالاتی از نوع آنچه که در دوحا در هفته گذشته جاری شد، در رابطه با شکل دادن یک «اپوزیسیون گسترده تر» از اتحاد برای دموکراسی آغاز و تلاش ها برای پیوند دادن این سه مولفه از هر سو پی گرفته شود. با توجه به خارج شدن مجاهدین از لیست ترور و با توجه به پیوستن برخی کادرهایی که با رضا پهلوی کار می کنند به پراگ نخستین پیش شرط ها در این مسیر زمینی شده است. با این حال به نظر می رسد حد بسته بودن و عقب افتادگی فرهنگی سازمان مجاهدین هم چنان یک مانع جدی و غیرقابل عبور است.

گرچه اتحاد برای دموکراسی موفق شده است مجرب ترین کادرهای نومید از جنبش ها و روندهای اصلاح طلبانه را در خود گرد آورد اما به لحاظ شمار هواداران در داخل و خارج کشور قادر به رقابت با طرفداران شاهزاده رضا پهلوی و سازمان مجاهدین خلق نیست. این ارزیابی واقع بینانه است که هرگاه کادرهای سیاسی مجرب و به لحاظ فرهنگی روزآمد مبنا باشد نه سازمان مجاهدین و نه حامیان شاهزاده قادر به رقابت نیستند. و هرگاه زمینه و نیروی اجتماعی مبنای وزن کشی باشد اتحاد برای دموکراسی با فاصله زیاد در آخر صف ایستاده است.

چنانچه از پی انتخابات ریاست جمهوری در خرداد آینده نیروهای مخالف مذاکره مستقیم با امریکا منزوی و از مراکز حساس قدرت حکومتی دور شوند، و در حکومت عزمی و انسجامی برای روند مهار مناقشات با غرب و گفتگوی مستقیم با امریکا شکل گیرد، آنگاه این نوع اتحادها نیز باید همچنان منتظر بماند تا زمانی دیگر اهمیت سیاسی قابل اتکایی پیدا کنند.

یک ارزیابی واقع بینانه هنوز حکم نمی کند که ایران به سمت آینده ای خواهد رفت که بنیان گذاران «اتحاد برای دموکراسی» طراحی می کنند. انتخابات بهار آتی فرصتی بی نظیر برای چرخش اوضاع و باز گشایی فضای سیاسی و نیز باب مذاکره مستقیم با امریکا و برداشتن تحریم هاست. هنوز می تواند وضع چنان شود که جنبش اصلاح طلب و مطالبه محور چه در حکومت است و چه در جامعه مهم ترین وپر قدرت ترین جناح اپوزیسیون ایران بماند. هم اکنون هم اگر قرار باشد وزن کشی اجتماعی صورت گیرد، بخشی از جامعه ما که به روش های اصلاح طلبانه پای بندی نشان می دهد نسبت به بخشی که تحول اوضاع را بدون مداخله خارجی ناممکن می شمارد تفوق و برتری کمی و کیفی دارد. وضع این طور نیست که اکثریت جامعه ایرانی امید، اعتماد یا اتکایی بر فشار خارجی برای حل مسایل داخلی داشته باشد. محبوبیت اجتماعی دیدگاه های حاکم بر اتحاد برای دموکراسی و متحدین بالقوه آن – علیرغم وزن اجتماعی غیرقابل انکار آن – با محبوبیت اجتماعی دیدگاه های رهبران جنبش سبز قابل مقایسه نیست. چنانکه دیدیم به محض باز شدن فضای سیاسی و رونق گیری مجدد انتخابات در ایران بخش بزرگی از شهروندان به تنگ آمده ی ما رو به سوی صندوق ها خواهند رفت و باز از طریق ارایه رای خود تحول سیاسی و اقتصادی و فرهنگی جامعه خویش را پی خواهند گرفت.
farrokh1946@gmai.com

—————————-
1- بحث انتخابات آتی ریاست جمهوری و تولید یک استراتژی روشن سیاسی برای ثمربخش ساختن آن موضوع این مقاله نیست. من در نوشته ای دیگر فرصت ها و ظرفیت های اپوزیسیون اصلاح طلب (سبز) ایران – برای کمک به برون برد کشور از مسیری که به تقابل بیشتر با غرب می انجامد و ارتباط آن با صندوق رای – را جداگانه خواهم شکاف. باید نشان داد که چرا و چگونه وضع کشور به گونه ایست که باید، با تولید و پیگیری یک استراتژی سیاسی روشن، کشور و اراده حاکم بر آن را به سویی سوق داد که شرایط برای مشارکت فعال و شور انگیز مردم در انتخابات با شعار «برداشتن تحریم ها و مهار تورم» حقیقی شده و کشور از لبه یک پرتگاه دهشتناک دور گردد.