انتخابات خبرگان و بازی دو قطبی!

دو هفته مانده به هفتم اسفند، در پی انتشار بیانیه انتخاباتی خاتمی و اعلام تصمیم دولت ، قطعی شده است که بازی انتخابات در زمین اقتدارگرایان ، با داوری و طبق قواعد آنها برگزار خواهد شد و اطلاح طلبان ، به تعبیر رسای حسین باستانی، با معدودی بازی کن اصلی، شمار بیشتری از نیمکت نشینان و تعدادی بازیکن قرضی وارد زمین خواهند شد.

اصلاح طلبان حکومتی یا زرد ، از ماه ها قبل، با اعلام اینکه تحت هر شرایطی در انتخابات شرکت خواهند کرد، روشن کرده بودند که برای بردن وارد بازی نمی شوند و همین که نقش کتک خور فیلم-فارسی به آنها واگذار شود، خدا را شاکر خواهند بود. آن‌ها در این فرار به عقب، تا آنجا پیش رفته اند که محافظه کاران سنتی نظیر رفسنجانی، در مقابلشان تندرو و رادیکال جلوه می کنند!

پیروزی روحانی در انتخابات ۹۲ که محصول فشار فلج کننده تحریم ها از یکسو و مقاومت سبزها از سوی دیگر بود، از سوی اصلاح طلبان زرد ، در جهت فرا رویاندن مفهوم “اعتدال” به سطح یک تیوری گذار، مورد سو استفاده قرار گرفت تا به کمک آن پشت کردن به جنبش سبز و شهوت مشارکت در قدرت و استفاده از مزایای مادی آن، توجیه سیاسی و اخلاقی بیابد و تیوری گذار موسوی، مبتنی بر اجرای بی تنازل قانون اساسی، برگزاری انتخابات آزاد و تغییر قانون اساسی به فراموشی سپرده شود.

تاکتیک “مشارکت در انتخابات تحت هر شرایطی” و جعل تیوری جدیدی که در آن شرکت در هر انتخاباتی در شمار فرایض و مقدسات طبقه بندی می شود، تنها اعلام گسست قطعی از جنبش سبز نبود، بلکه محروم کردن جنبش اصلاح طلبی از همه امکانات مانور های تاکتیکی و واگذار کردن بازی پیش از شروع آن نیز بوده است! شرکت سهامی خامنه ای- جنتی- سپاه، چک سفید آقایان مدعی اصلاح طلبی را خوب خرج کرد و با اطمینان از اینکه نمایش مشروعیت به خوبی برگزار خواهد شد، دست به مهندسی انتخابات زد و حالا جامعه در شرایطی باید به استقبال انتخابات برود که نتایج آن از قبل روشن شده است و حتی رییس جمهور هم قادر نیست بدون تردید و دودلی، مردم را به مشارکت در آن فرابخواند.

اگر معجزه ای بتواند نتیجه انتخابات مجلس شورا را تغییر دهد، چنین امکانی در رابطه با خبرگان مطلقا وجود ندارد . تکلیف بیش از ۸۰ در صد صندلی های این مجلس از هم اکنون مشخص شده است و روحانیونی که کمترین زاویه را با خامنه ای و سپاه داشته اند، از دور بازی حذف شده اند. آش خبرگان به قدری شور است که به سختی می توان از فراخوان انتخاباتی خاتمی، دعوت از مردم به شرکت در رای گیری خبرگان را نتیجه گیری کرد.

در حالی که رشد بخش صنعت در سال گذشته، منفی ۲۵ درصد اعلام شده است ، محسن رنانی در تحلیلی که به صورت نامه سرگشاده به شورای نگهبان انتشار یافت * ، نگرانی مشترک اقتصاددانان و کنشگران حوزه اقتصاد را منعکس کرده و نشان می‌دهد که تشکیل مجلسی که هدفش متزلزل ساختن دولت روحانی باشد، می تواند به فروپاشی اقتصادی، حکومت نظامیان و در نهایت فروپاشی کشور منجر شود. ۲۹۶ استاد دانشگاه از روحانی خواسته اند که از برگزاری انتخابات مهندسی شده خودداری کند و روحانی که انتخابات هفتم اسفند را به لباس نامناسب تشبیه کرده، در سخنانی که به لحاظ تندی کم سابقه بود، سپاه را به اتهام قاچاق و خرابکاری در اقتصاد، مورد حمله قرار داد و این همه یعنی این که اوضاع کشور به شدت بحرانی است و با شبه تیوری “اعتدال” نمی توان این بحران را مهار کرد.

حکومت با یکسره کردن کار مجلس خبرگان، نشان داد که به هیچ وجه مردم را در گزینش رهبر آتی و اعمال نظارت بر عملکرد خامنه ای، صاحب صلاحیت نمی داند. این تمایل و اقدام حکومت، در عین حال بدان معنی است که مردم باید راهکار گزینش رهبر آتی را در خارج از نهاد های حکومتی جستجو کنند وا کنون نوبت مردم است تا در جهتی گام بردارند که به ایجاد ساز وکار مناسب برای “گزینش مستقیم رهبر در انتخاباتی آزاد، سالم و عادلانه” بیانجامد. پیشتر در این باب ایده‌هایی را به بحث گذاشته‌ام.** آنچه در این انتخابات می‌تواند در راستای اعمال اراده مردم نقش شفاف‌تری اعمال کند، یافتن راهی است که خصلت اعتراضی مشارکت در انتخابات را برجسته کند و نشان بدهد که مردم هم مایل به مشارکت در تعیین سر نوشت خویشند، هم از روش‌های خشونت آمیز گریزان ، هم نسبت به رفتار حاکمان معترض. و هم مصمم به تغییر وضعیت موجود .

چنین راهکاری را در شرایط فعلی که به دلیل برگزاری همزمان، روند انتخابات مجالس شورا و خبرگان به هم پیوند خورده اند، شاید بتوان از این هم پیوندی استخراج کرد.

تا آنجایی که به انتخابات مجلس شورا مربوط می شود، با تصمیم رهبری “اصلاح طلبان” ، بخشی از طرفداران اصلاح و تحول در انتخابات شرکت خواهند کرد و بخش دیگری هم که یا اعتمادشان به سیستم را بطور کامل از دست داده اند و یا کاندیدای قابل دفاعی در میان برگزیدگان شورای نگهبان نمی بینند، از شرکت در رایگیری خودداری خواهند نمود و بسیار بعید است که بتوان با تمهیداتی از نوع « نه به تندرو ها!» اجماعی میان این دو بخش جامعه ایجاد کرد . وقتی «کندرو»یی در صحنه نباشد، این فراخوان به درستی « عدم شرکت» ترجمه خواهد شد!

در چنین بستری که تکلیف آرای سیاسی تا حدودی مشخص شده است و در شهرستان‌ها ، به هر حال عوامل غیر سیاسی و قوم و قبیله‌ای بر فاکتور های کلان کشوری سایه می‌اندازد ، دعوت از مردم به شرکت یا عدم شرکت در انتخابات مجلس شورا معنی و مفهوم چندانی ندارد و تصمیم درست را تنها در محل می توان اتخاذ کرد.

در مورد خبرگان اما، اوضاع بدین گونه نیست و به جز رفسنجانی و روحانی و شماری کمتر از انگشتان دست، کسی که قابل رای دادن باشد، در صحنه نمانده است و در نتیجه می توان گفت که مردم در این نمایش شرکت نخواهند کرد، مگر آنکه انگیزه ای به جز تاثیر گزاری بر ترکیب خبرگان وارد محاسبه شود. چنین انگیزه ای وجود دارد یا می تواند ایجاد شود. رفسنجانی و روحانی امروز به نماد مقابله با حرکت خزنده و آشکار سرداران سپاه به سوی قدرت، گشایش در های اقتصاد به سوی جهان و توسعه اقتصادی تبدیل شده اند. آنها در دو سال اخیر به دفعات در مقابل خامنه ای و حواریون اقتدارگرای او قرار گرفته اند و به نوعی به عنوان مخالفان اقتدارگرایی افراطی نیز شناجته شده اند و می توان بدون لکنت زبان مردم را فراخواند که ضمن تحریم انتخابات خبرگان، در هر کجا که هستند، رای خود را به حساب این دو به صندوق بریزند. روشن است که به جز آرای تهران، سایر آرایی که به حساب آنها ریخته می شود، قانونا “باطله” محسوب خواهند شد. اما این امکان وجود دارد که وزارت کشور آرای باطله را به تفکیک اعلام کند و کل آرایی که به حساب ایندو ریخته شده اند، مشخص گردد.

روانشناسی ایرانیان به گونه ای است که دوگانه ها و نبردهای تن به تن همواره از جاذبه بیشتری برخوردارند و اگر برای مردم مسلم شود که می توانند با رای به رفسنجانی-روحانی، به خامنه ای، سپاه و اقتدارگرایان کارت قرمز نشان بدهند، احتمالا با علاقه پای صندوق ها حاضر خواهند شد تا با حضور گسترده ، نقشه نمایش مشروعیت را به ضد آن بدل کنند.

با نگاهی به صحنه و ترکیب برگزیدگان اتاق مهندسی انتخابات، می توان گفت که در غیاب چهره های شاخص اصلاح طلب و شخصیت های مستقل و ملی، میزان مشارکت مردم هر چه باشد، سپاه، حواریون بیت و کارچاق کن های عضو حزب باد که خود را با مرکز اصلی قدرت هماهنگ می کنند، اکثریت مجلس را تشکیل خواهند داد و روحانی در مواجهه با چنین مجلسی با مشکلات بزرگی رو برو خواهد شد.

گاه در بررسی نتایج احتمالی انتخابات، روی حضور چهره‌های ناشناخته حساب باز می شود. این محاسبه اساساً نادرست است و این خطر جدی را با خود حمل می‌کند که خاک در چشم مردم بپاشیم تا به دست خود طناب بر گردن خویش ببندند. 37 سال بعد از انقلاب ، 35 سال بعد از استقرار نظام و چند دهه پس از مستقر شدن دستگاه‌های عریض و طویل اطلاعاتی سپاه و غیره، کسی نا شناخته نمانده است. اما مهندسان امنیتی-کار سپاه که اتاق انتخابات را مدیریت می کنند، آموخته اند « شناخته شده» ها را «ناشناخته» جا بزنند و با نعل وارونه، رقیبان را فریب دهند

ریختن میلیونی آرا به حساب روحانی -رفسنجانی و تبدیل انتخابات خبرگان به نوعی انتخابات پیشرس ریاست جمهوری، این شانس را تقویت می کند که هم زمینه حضور مؤثر تر و مداوم ترمردم در صحنه فراهم شود و هم مجلس دست نشانده سپاه و بیت، در تقابل با روحانی جانب احتیاط را نگه داشه، در دو سال باقی مانده، کارد را به استخوان دولت نرساند.
روشن است که رفسنجانی از بدو تاسیس جمهوری اسلامی، همواره « استوانه نظام» بوده و دستش به بسیار چیز ها آلوده است. همچنین روحانی همواره در مراکز امنیتی و دخمه های حکومت حضور داشته و دستان پاکی ندارد و هیچ یک از آنها ، همین امروز هم، اگر پای منافع خودشان و نظام جمهوری اسلامی به میان بیاید، به تنابنده ای رحم نخواهند کرد، اما در سیاست، نه دوستی و دشمنی ابدی وجود دارد و نه خون را با خون میشویند. در شرایطی که کشور را خطر فروپاشی و اضمحلال تهدید می کند، هر دستی را که از آستین نگرانی به در آید، می توان و باید به گرمی فشرد ، حتی اگر دستی آلوده باشد!
هجوم به صندوق ها و رای به روحانی- رفسنجانی، در عین بی توجهی به بازی اقتدارگرایان، تبدیل انتخابات به نوعی رفراندم است که پیام بسیار مهم و روشنی را به بیت ، سپاه و همه اقتدارگرایان و نیز به همه جهان مخابره می کند: ما هستیم و می توانیم ! وما دیگر به هیچ رهبری که در انتجاباتی آزاد، با رای مستقیم ما برگزیده نشده باشد، تمکین نخواهیم کرد! ما را جدی بگیرید!

 

* نامه به شورای نگهبان
** خاتمی و بحران جانشینی
*** جمهوری خواهان و بحران جانشینی